همان طور که انتظار میرفت، تغییر فضای مثبت سیاسی و اقتصادی کشور و تثبیت حداقلی نوسانها در بازارهای مالی به خوبی توانسته است چشماندازهای امیدوارکنندهای را برای سرمایهگذاران بازار سرمایه به خصوص بورس اوراق بهادار به وجود آورد. شاید کمتر از یک ماه قبل بود که قالیبافاصل، رییس شرکت بورس تهران شایعه حضور سهامداران آمریکایی را به صراحت تکذیب کرد اما در خبری تازه روز گذشته علی صالحآبادی، رییس سازمان بورس از تقاضای ورود سرمایهگذاران اروپایی در بورس ایران خبر داد که میتواند تحرک بزرگ و هیجان انگیزی را در بازار سرمایه ایران و البته تغییر نگاههای منفی به آن به وجود آورد. این ادعا اگر به واقعیت تبدیل شود و سرمایهگذاران خارجی پایشان به بورس ایران باز شود از حالا میتوان تصور کرد که ورود نقدینگیها و پولهای تازه آن هم با سرمنشا آن سوی مرزها ادامهدار خواهد بود، چرا که حداقل میزان بازدهی حال حاضر بورس اوراق بهادار در ایران به خوبی میتواند با بازدهیهای بورسهای منطقهای و حتی در سطح بینالمللی برابری یا حداقل نزدیکی داشته باشد. چه آنکه نباید ریسک سرمایهگذاری در بازار بورس ایران را نیز از نظر دور نگاه داشت به این علت که این عامل میتواند به یک سد بازدارنده منفی تبدیل شود و این عامل خود میتواند به کاهش اینگونه سرمایهگذاریها منجر شود. از سویی دیگر چشمانداز مثبت صنایع فعال در بورس هم برای سرمایهگذاران داخلی و هم برای سرمایهگذاران احتمالی خارجی یک برآیند و نگاه امیدوارکنندهای را شکل میدهد تا بتوانند با اراده محکمتری در بازار حضور داشته باشند. افزون بر این حضور سرمایهگذاران خارجی میتواند بازار شرکتهای مشاورهای، سبدگردان و تحلیلگر را نیز در بورس به خوبی فعالتر کند تا با هدایت اینگونه سرمایهها و سرمایهگذاران خارجی هم در جهت توسعه معاملات و بورس گام بردارند و هم حضور سرمایهگذاران خارجی را در بازار سرمایه ایران ادامه دار باشد.
منبع :
بر اساس یک اصل بدیهی هر روز بورس با روز دیگر آن متفاوت است اما در هفتههای اخیر معاملات بازار برای سهامداران فقط یک رو داشته است و همه چیز به رشد شاخص، افزایش قیمت بخش قابل توجهی از سهمها، رشد ادامهدار و بیوقفه متوسط بازدهی که حال به مرز 120 درصد هم نزدیک شده، ختم شده است. همه این تحولات نشان میدهد اوضاع نمیتواند خیلی هم عادی باشد. حال هر چقدر بورس و مقامات هدایتکننده آن فریاد بزنند که همه چیز طبیعی است اما تحلیلگران و کارشناسانی نیز وجود دارد که به صراحت این وضعیت را خیلی هم عادی نمیدانند و هشدارهایی میدهند. بخش بزرگ و قابل توجهی از نوع نگاه اینگونه کارشناسان مبتنی بر این نکته است که صعود قیمت و شاخصهای بورس با حرکت و کلیت اقتصاد کشور که درگیر تورم رسمی اعلام شده 35 درصدی است و سایر بازارهای موازی که از مدتها پیش در رکود کامل به سر میبرند همخوانی ندارد. حتی بیشتر از آن بازده برخی از سهمها نیز با ارزش واقعی در این شرایط فاصله دارند و به نوعی حباب شکل گرفته است. آیا باید بازار را غرق شده در حباب دانست یا باید به تحلیلها و ارزیابیهای مقامات بورس اعتماد داشت به هر حال طبیعتا باید به نگاه دوم احترام و اعتماد بیشتری گذاشت چراکه اگر بازار به سمت حباب حرکت کرده باشد و مقامات بخواهند آن را شفاف نکنند به زودی شاهد یک ویرانی بزرگ خواهیم بود که همین تبعات نمیگذارد به شرایط فعلی خیلی بدبین بود. از سویی دیگر باید ارزیابی تحلیلگران بازار سرمایه را نیز جدی گرفت تا بتوان با نگاه کلان و همهجانبهتری به بورس و معاملات آن نگاه کنیم.
منبع :
اعتماد به شفافیت بیشتر ختم میشود؟
کمی بیشتر از 100 روز از روی کار آمدن دولت حسن روحانی، این روزها فضای سیاسی و اقتصادی در کشور شرایط باثبات و متعادلی را تجربه میکند. در این میان بورس اوراق بهادار بدون توجه به رکود و افت فاحش بازارهای موازی «طلا، سکه، ارز و مسکن» بازدهی خاص و شگفتانگیزی را به سهامداران خود میدهد که آخرین آمارها نزدیک شدن متوسط بازده بورس به 120 درصد را تایید میکند. همیشه از بازار بورس به عنوان یکی از دماسنجهای تعیین شرایط اقتصادی یک کشور نام برده میشود، اما این دماسنج در ایران از ماهها پیش تا به حال همراستا با سایر شاخصهای اقتصادی حرکت نمیکند و گویی تورم نزدیک به 40 درصدی، نوسان شدید قیمتهای ارز و سکه، خواب سرمایههای بازار مسکن و ... برای این بازار یک فرصت ویژهای را فراهم کرده است تا سهامداران و فعالان این بازار با خیالی راحت به معامله برگههای سهم خود و کسب سودهای قابل اعتنا اقدام کنند. هر چند بزرگترین اشکال این بازار عددمحور که حتی معیار ارزیابی اصلی آن یعنی «شاخص کل» معاملات مورد تایید همه فعالان به عنوان نشاندهنده وضعیت کلی بورس نیست و آن را معیار حقیقی تحلیل و برآیند اصلی معاملات بورس نمیدانند اما حقیقت آن است که فعلا همه چشمها به بورس است حتی اگر این شاخص نشاندهنده آشکار وضعیت بازار نباشد. البته به طور کل اوضاع در بورس بسیار بهتر و قابل اعتناتر از سایر بازارهای دیگر است که این نشاندهنده اعتماد سرمایهگذاران به این نهاد مالی است. این رشدها و رکوردشکنیها حال به عنوان یک برگ برنده برای ادارهکنندگان آن و البته رییسجمهور روحانی تبدیل شده است به طوری که حتی وی در اولین گزارش خود به مردم به آن اشاره میکند و شرایط بورس را یک تحول بزرگ میداند. پیش از این هم دولت از بازار سرمایه حمایت کرده و آن را به عنوان یک ابزار جذب سرمایههای سرگردان معرفی کرده بود که خود نشاندهنده توجه ویژه دولت یازدهم به بورس است. حال این اعتماد عینی ایجاب میکند تا بورس نیز با شفافتر کردن بازار و سهیم کردن بخش بزرگی از صنایع در دایره بازدهی و سودده بودن به سهامداران کمک کند تا از سرمایهگذاریهای خود حداقل بازده مورد انتظار را دریافت کنند و بورس به جزیره تبدیل نشود و سهامداران در یک ترازوی نامتعادل در حال سقوط قرار نگیرند.
حضور سهامداران آمریکایی در تالار بورس تهران شاید در آیندهای نزدیک نه تنها تکذیب نشود بلکه با استقبال مقامات ایرانی به یک واقعیت تبدیل شود اما در حال حاضر هیچ یک از کدهای سهامداری صادر شده برای سرمایهگذاران خارجی که در بازار اوراق بهادار کشور حضور دارند متعلق به مولتی میلیونرهای آمریکایی نیست. روز گذشته قالیباف اصل، مدیرعامل شرکت بورس اوراق بهادار، ساکن ساختمان شماره 192 خیابان حافظ که هر روز غوغایی در آن برپاست با تکذیب حضور سرمایهگذاران آمریکایی در بورس تهران همه چیز را به نقطه صفر رساند تا مشخص شود اوضاع رابطه ایران و آمریکا بعد از 30 سال سردی آنقدر به گرمی نگراییده است که آنها بتوانند با عبور از موانع سیاسی و سایههای سنگین امنیتی به راحتی در تالار شیشهای به بورسبازی مشغول باشند. البته با ادامه رابطه و گفتوگوهای مستقیم ایران و آمریکا که فعلا به بهانه نشستهای 1+5 در مکانهای مختلف از قاره آمریکا تا ژنو در مرکز اروپا نیز کشیده شده است میتوان خوشبین بود که این اتفاق هم در بازار سرمایه ایران روی دهد و ما شاهد این باشیم که سرمایهگذاران آمریکایی در کنار معاملات خود در وال استریت در بورس تهران هم به فکر سود و بازدهی باشند که در ایران به شدت وسوسه انگیز هم شده است. حتی همین فضای این گونه اخبار هم میتواند کنجکاویهای زیادی را در داخل و خارج از فضای بورس به وجود آورد تا بار دیگر این نهاد سرمایهپذیر این بار نه به خاطر بازده بلکه به علت یک شایعه عجیب مورد توجه قرار گیرد. موضع رسمی قالیباف هم میتواند خواندنی باشد، جایی که وی در ابتدا مستقیم به این شایعه ورود نمیکند و از ارسال گزارش بورس به دولت در مورد تاثیر اجرای هدفمندی یارانهها بر بازار سرمایه خبر میدهد و میگوید که 60 درصد معاملات بورس توسط حقیقیها انجام میشود. این مقام درباره شایعه مطرح شد، میگوید: ورود آمریکاییها به بورس ایران در قالب شرکتهای اروپایی برای انجام معاملات صحت ندارد.
منبع :
بازتاب :
روز گذشته یکی دیگر از تحولات بزرگ تاریخ بورس روی داد و شاخص کل با صعود 1430 واحدی به 75 هزارو 868 واحد رسید تا یک بار دیگر طی چند وقت اخیر نگاههای زیادی به سوی تالار شیشهای جلب شود. سهامداران که مدتی است بازدههای خوبی را از سرمایهگذاری خود در تالار بورس تجربه میکنند امید بیشتری پیدا کردهاند تا با شفافتر شدن وضعیت سیاسی و اقتصادی، کاهش فشار روانی تحریمها و البته حمایت دولت رشد این بازار ادامهدار باشد. وضعیت معاملات بورس از آنجایی روز گذشته باعث رشد شاخصها و بازدهی سهمها شد که پس از تشکیل جلسه شورای پول و منتفی شدن افزایش نرخ سود بانکی موج مثبت بزرگی در این نهاد سرمایهپذیر به وجود آمد چراکه پیش از آن بیم آن میرفت که اگر نرخ سود بانکی که فعلا حداکثر سالانه آن 20 درصد است به مرز 25 درصد و یا بیشتر نزدیک شود، بخشی از سرمایهها و نقدینگی موجود بازار بورس به سمت بانکها منتقل شود و این تحول اثر و شوک منفی بر بورس میگذاشت که با مخالفت اعضای شورا مواجه شد. در کنار آن گمانهزنی مثبت تحلیلگران سیاسی و اقتصادی در سطح داخل و بینالملل درباره نتیجه دور تازه نشست 1+5 ایران و غرب در ژنو و اینکه دو طرف با برنامههای واقعگرا قصد دارند تا این چالش ادامهدار را به مسیر درست خود هدایت کنند هم مزید بر علت شده است تا سرمایهگذاران بورس با انگیزه و آیندهنگری بیشتری به دادوستد سهمهای خود ادامه دهند. «بورس به امید وابسته است» و این نکته بر فعالان این بازار پوشیده نیست که حتی یک خبر منفی در حوزه رویدادهای سیاسی و اقتصادی نیز میتواند معاملات این بازار را بر هم بریزد و همه چیز را به سقوط و ریزش بکشاند. اما در حال حاضر همه چیز برای سهامداران و فعالان این بازار روی خوش خودش را نشان میدهد و با نگاهی به مسیر تحولات جاری نیز به خوبی متوجه این تحلیل میشویم که به این زودیها سرمایهها از بورس خارج نخواهند شد. از سویی دیگر اوضاع بازارهای سرمایهپذیر موازی هم به خوبی توانسته است جای پای سرمایهها را در تالار شیشهای محکم کند. در شرایطی که نه خبری از نوسانهای ارزی است و نه طلا دیگر در سطح جهانی با رشد قیمتی سابق روبهرو میشود، بورس با قدرت بیشتر اعداد تاریخساز تازهتری را به وجود میآورد. این هم از اقبال بزرگ سهامداران است که حتی سود و بازدهی سرمایهگذاری در بازارهای رقیب نیز در برابر این بازار به نوعی کم آورده و عقبنشینی کردهاند. رسیدن ارزش بازار بورس به مرز 350 هزار میلیارد تومان برای این بازار اعتبار بیشتری نیز کسب کرده است و در مقابل رسیدن بازده این بازار به مرز صددرصد همه چیز را به سرمایهگذاری در بورس ختم کرده است. همه این موارد باعث شده است تا با ادامه این وضعیت کمتر سرمایهگذاری حاضر شود نقدینگی خود را از این بازار خارج کند. هرچند سرمایهگذاری بدون تحلیل در این روزهای بورس به شدت خطرناک است اما باید اذعان داشت که بخش عمدهای از تازه سهامداران که وارد بورس شدهاند آگاهی لازم برای فعالیت در این بازار را ندارند و این از بزرگترین چالشهای حال حاضر بورس است که باید به آن از سوی مسوولان و سرمایهگذاران توجه شود.
منبع :
تغییر دولت و اعمال سیاستهای تحولگرا که بر بستر ارزیابیهای عمیق در دولت جدید شکل گرفته است این بار بازار سرمایه را هدف قرار داده و ظاهرا قرار است حمایتهای دولت حسن روحانی از بورس به واقعیت تبدیل شود. این اطمینان که روز یکشنبه در جلسه هیات دولت به علی صالحآبادی به عنوان رییس سازمان بورس داده شده است، میتواند اوضاع بازار سرمایه کشور را پررونقتر از گذشته کند و متعادل شدن رشد بازده فعلی را تضمین نماید.از ابتدا هم وقتی نعمتزاده به عنوان یکی از مردان باتجربه تیم اقتصادی حسن روحانی حتی قبل از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری و در کانون تبلیغات کاندیداها به تالار حافظ رفت مشخص بود که دولت یازدهم نگاه متفاوت تری به بازار سرمایه نسبت به دولت محمود احمدینژاد دارد. برای اینکه به سیاستهای دولت گذشته نگاهی داشته باشیم باید به جمله معروف رییس دولت گذشته برگردیم که وی «بورس را قمارخانه میدانست» و هیچگاه سعی نکرد تا بتواند این نهاد مالی که بخشی از گردش نقدینگیهای جامعه را بر عهده دارد جدی بگیرد اما از آنجا که اوضاع در هر فضای سیاسی و اقتصادی همیشه یکسان نیست با سر کار آمدن دولت یازدهم و از همان ابتدا حمایت از بورس امیدهای واقعیتری در تالار شیشهای برای سهامداران به وجود آورد که یکی از سادهترین معیارهای ارزیابی این اتفاق رشد بیسابقه شاخص کل و صعود نزدیک به 30 هزار واحدی این پارامتر در کمتر از شش ماه به عنوان یکی از معیارهای اصلی تحلیل معاملات از نمونههای تحول تازه بورس است. در همین حال اعلام حمایت دولت یازدهم از بازار سرمایه در روزهایی که این بازار در تاریخیترین شرایط خود قرار دارد میتواند به تثبیت شرایط فعلی و ادامهدار شدن رشد قیمت سهمها و بازدهی بورس و در کنار آن توسعه معاملات سایر نهادهای دیگر همانند بورس کالا، فرابورس و انرژی منتهی شود و این در حالی به واقعیت تبدیل خواهد شد که در حقیقت حمایتهای اعلام شده از سوی دولت به ابزارهای واقعی و ملموس در بازار سرمایه تبدیل شود و سهامداران این حمایتها را حس کنند. این حمایت به خوبی میتواند سرعت گردش و ورود نقدینگیهای تازه را به بورس بیشتر کند که در نهایت میتواند به فعالتر شدن بورس ختم شود.
هشدار گرداب نقدینگی در تالار شیشهای
وقتی سازمان بورس اولین هشدار رسمی خود را مبنی بر نگرانی از هجوم بیمحابای نقدینگی به بازار اوراق اعلام میکند و افزایش قیمت برخی صنایع بورس را بیش از واقعیت دارایی آنها میداند، میتواند حاوی نکات نگران کنندهای از بازاری باشد که حال شاخص کل معاملات آن طی یک هفته بیش از 4000 واحد رشد را تجربه کرده و از 69 هزار واحد به 74 هزار و 400 واحد رسیده است. از سویی دیگر افزایش 23 هزار میلیارد تومانی ارزش بازار در کمتر از 10 روز نیز خود گویای هجوم نقدینگیهایی است که به دنبال کسب سود و انتفاع از شرایط فعلی بورس است این در حالی است که همه تحلیلها و نگاههای کارشناسان بازار سرمایه به این سمت میرود که شرایط فعلی اگر خیلی غیرعادی نباشد، قطعا عادی هم نیست و معاملات تالار شیشهای به سمتی میل پیدا کرده است که دورنمای آن با ابهامهای پیچیده همراه خواهد بود. اگر تا چند ماه قبل نوسانهای صعودی قیمت سکه و دلار با رصد و ارزیابی روزانه و حتی ساعتی سرمایهگذاران همراه بود، حال با فروکش کردن آن نوسانهای خردکننده که تعادل اقتصاد بازار را بر هم زده بود، این برگههای سهم هستند که یکهتاز فضای سرمایهگذاری این روزهای ایران شدهاند. بهتر بود آمار رسمی از صدور کدهای سهامداری تنها در یک ماه اخیر از سوی اداره آمار و اطلاعات بورس اعلام میشد تا نشان دهد که چه هیجانی برای بورسباز شدن در ماههای اخیر در کشور به وجود آمده است. حال سهامداران تازهکار و حتی حرفهای دیگر عادت کردهاند که شاخص هر روز دستکم بین 700 تا بیش از 1000 واحد رشد را به ثبت برساند و در کنار آن بازده و سودی را که قاعدتا باید در یک برهه زمانی معقول به دست بیاورند را روزانه کسب کنند. این انتظارها در روزهای آینده با ادامه این روند به یک بحران بزرگ ختم خواهد شد چراکه بورس همیشه با نوسان در ارتباط مستقیم و همیشگی بوده است و این روزهای بازار قطعا روی دیگری را به سهامداران نشان خواهد داد و این دقیقا نکته بزرگ و معمای فعلی بازار است. در آن زمان سهامدارانی که با شوق و آرزوهای بزرگ که رهصد ساله را یک شبه طی کنند وارد این بازار شدهاند با اولین سقوط قیمت سهم و خارج کردن نقدینگیهای خود یک شوک بزرگ را به فعالان و بازار بورس تحمیل خواهند کرد. پیشبینی این رویداد خیلی سخت نیست و به همین منظور است که بورس به صورت شفاف اعلام میکند که ادامه وضعیت فعلی نگرانکننده است. اما این اعلام هشدار به تنهایی کافی نیست و باید با فعال کردن حقوقیها و عرضه سهمهای تازه به گونهای به مدیریت بازار اقدام کرد و عملا گردش سهمهای فعلی در بازار بین حقیقیهای تازه و حقوقیها صورت نگیرد چراکه توازن قدرت در آیندهای نزدیک با ادامه این شرایط برهم خواهد خورد که البته بعید است این اتفاق روی دهد.
ادامه رشد بیمحابای شاخص کل بورس به عنوان معیار نشاندهنده وضعیت کلی بازار هر چند در ماههای ابتدایی خوشحالکننده بود و حتی به یک نماد از بازار توسعهیافته در قالب بورس تبدیل شد اما این روزها در حال تغییر شکل به یک نگرانی بزرگ است به طوری که در تحلیلهای آشکار و پنهان کارشناسان و فعالان بازار سرمایه زمزمههایی از شکلگیری یک بحران در آیندهای نزدیک در بورس شنیده میشود. ورود پولهای تازه در بازار و گردش نقدینگی از بازارهای طلا و ارز به سمت برگههای سهم آنقدر غافلگیرکننده بوده است که حتی مقامات بورس نیز واکنش خود را به صورت آشکار بیان کردهاند و نگران آن هستند که در کوتاهمدت کنترل اوضاع بورس به دلیل حجم بالایی از ورود نقدینگی و گردش آن به یک دردسر بزرگ تبدیل شود. مهمترین مساله این است که سهامداران تازه به تالار واردشده نه به اندازه حرفهایهای بازار صبور هستند و نه شناخت بنیادی از چگونگی فعالیت در این نهاد پیچیده اما وسوسهانگیز مالی را دارند و روشن است که با یک باد نوسان منفی، توفانی از خروج نقدینگی را در تالار شیشهای شکل خواهند داد و بورس را به ورطه سقوط قیمت و شاخصها خواهند کشاند. واقعیت دیگر آن است که بخش بزرگی از صنایع و شرکتها سهم معنیداری از این رشد قیمتها ندارند و نگاهی دقیق نشان میدهد که تنها شرکتها و صنعتهای خاص بازار و تکسهمها در این روزها بازار را در دست گرفتهاند به صورتی که سهم عمدهای را در بالا کشیدن شاخص کل معاملات بر عهده دارند. به هر حال مدیریت این اوضاع مستلزم تعیین استراتژی هدفمندی است تا باعث غافلگیر شدن فعالان و هدایتگران بازار نشود. اینکه آیا میتوان هجوم نقدینگی فعلی را مدیریت کرد یا خیر را باید در روزهای آتی مورد ارزیابی قرار داد اما یک مساله واضح است و آن اینکه بحران به پشت در تالار شیشهای رسیده است.
بازتاب :
تولد شاخص 70 هزار واحدی در تالار رویایی
تبسم مهدوی : دقیقا سال گذشته در چنین روزهایی خرید و فروش سهمها، قیمتها، شاخصها و بازده سرمایهگذاریها در تالار شیشهای مثل امسال با صعود همراه شده بود و ارزش بازار هم اعداد چشمگیری را به نمایش میگذاشت اما این روزها برای بورس و معاملات آن کلمات ناقص و محدودی وجود دارد تا بتواند درباره رشدهای خیرهکننده و شگفتانگیز آن واقعیتها را ترسیم کند. اگر فقط بدانید که شاخص کل معاملات در 21 مهرماه سال 91 رقمی حدود 43000 واحد را به نمایش گذاشت و این معیار کلی تعیین وضعیت بازار روز گذشته و در 21 مهر سال 92 حتی برای دقایقی 71000 واحد را نیز پشت سر گذاشت به خوبی متوجه میشوید چه غوغایی در بورس به پا شده است. 43000 واحد رشد در یکسال که معادل 31000 واحد در شش ماه و 17000 واحد در یک ماه است به صورت خیلی شفاف پیامهای روشنی از تحولات مرتبط با کیفیت و کمیت خرید و فروش سهمها توسط معاملهگران را به بازارهای دیگر مخابره میکند. همچنین این گردش بزرگ معاملاتی باعث ثبت رکوردهای تاریخی در بازار اوراق بهادار ایران که عمر آن نزدیک به 50 سال است نیز شد به این صورت که شاخص کل معاملات با 1247 واحد افزایش به مرز 71000 واحد رسید و در عدد 70 هزار و 951 واحد در پایان روز کاری و بسته شدن بازار تثبیت شد. در همین حال فراتر رفتن ارزش بازار از 346 هزار میلیارد تومان، گذشتن حجم معاملات از یک میلیارد و 330 میلیون سهم و در کنار آن رشد نزدیک به دو درصدی همه شاخصهای بازار « کل، بازار اول، دوم، 30 شرکت بزرگ، صنعت و آزاد شناور » و بیش از 100 هزار نوبت معاملاتی روز پرحرارت تالار شیشهای را برای همگان به نمایش گذاشت. نگاهی به آمار و نوسانهای چند ماه گذشته تالار مشخص میکند که از ابتدای سال که بورس با پردهبرداری از شاخص 40000 واحدی روی خوش به بورس بازان نشان داد و در کمتر از سه ماه با افزایش نزدیک به 15000 واحدی به استقبال تابستان رفت معلوم بود که سهامداران حساب کار خود را از سایر بازارهای موازی که در رکود یا نوسانهای منفی شدید به سر میبردند، جدا کردهاند. افزون بر این تحولات سیاسی و انتخاب دولت تدبیر و امید حسن روحانی نیز اعتماد به نفس و امیدهای معاملهگران را به حدی بالا برد که ترسیم آینده بازار خیلی نمیتوانست پیچیده باشد.
شانس بزرگ دیگر بورس و به نوعی استفاده از موقعیتهای طلایی را باید باز شدن درهای مذاکرات رسمی ایران و آمریکا در حاشیه نشست سالانه سازمان ملل متحد عنوان کرد که توانست پالسهای قوی و موثری از پیامهای سیاسی شکل گرفته را به گوش سهامداران بورس برساند. همچنین آرامش سیاسی از یکسو و تثبیت اقتصادی از سوی دیگر که با راهکارهای دولت یازدهم همراه شده است بیشترین تاثیر روانی و واقعی را در بازار سرمایه داشته چراکه در این نهاد سرمایهپذیر پر ریسک، اهالی آن هر لحظه مترصد ارزیابی تازه از تحولات سیاسی و اقتصادی داخلی و خارجی هستند و با واکنش خود نسبت به رویدادها مسیر معاملات را تعیین میکنند. حال در این فضا شاهد هستیم که هر روز در بورس که روزگاری محل نوسانهای شدید بود اتفاقهای بزرگ معاملاتی رخ میدهد. ورود پول تازه و گردش نقدینگیهای سرگردان سایر بازارها هم به خوبی توانسته است به این بازار برای رشدهای صعودی و عجیب و غریب کمک کند.
در حال حاضر کمتر سرمایهگذاری وجود دارد که در میان بازارهای فعلی، بورس را به عنوان محل سرمایهگذاری و کسب بازده انتخاب نکند اما یک سوال بزرگ در این میان وجود دارد که باید برای روشن شدن همه افرادی که قصد دارند در بورس سرمایهگذار تازه باشند پاسخ داده شود.آیا همین امروز فردی بخواهد سرمایه خود را برای کسب سود در فضای بهشدت مثبت فعلی به بورس منتقل کند میتواند کسب بازدهی متوسط 20 تا 50 درصد به عنوان حداقل سود را انتظار داشته باشد، پاسخ به این سوال قطعا خیر است. تازهترین آمارهای سود صنایع و شرکتها که در هفته گذشته منتشر شد به تفکیک مشخص کرد که ما در همین بازار عصیانگر مثبت سهمی داریم که نزدیک به 1000 درصد سود به سهامداران خود داده است و در مقابل سهمی هم وجود دارد که 50 درصد زیان را به سبد سرمایهگذاری سهامدار شگونبخت خود منتقل کرده است و عملا نیمی از سرمایهها را سوخت کرده است. پس به طور مشخص نقش تحلیل و ارزیابی از سهمها و صنایع و آشنایی حداقلی برای فعالیت در بازار اوراق حتی در بهترین شرایط یک شرط لازم و کافی است و سرمایهگذاران باید با تعقل و نه احساس به انتقال سرمایهها به بورس یا حفظ آن اقدام کنند. به هر صورت باید مراقب بود تا در گرداب سود غرق نشد. جزییات معاملات روز گذشته بورس اوراق و بهادار و تحلیلهای کارشناسان را در همین صفحه پیگیری کنید.
منبع :
مدیریت ناکارآمد یا تحریمها
داستان از جایی آغاز شد که با عمیقتر شدن معاملات بورس، ارزش بازار و حجم معاملات بیشتر شد و شاخصها مرزهای جدیدی را شکل دادند. مدیران و هدایتگران بازار سرمایه با نگاهی سطحی و شاید غیرمسوولانه نسبت به شکلدهی یک سیستم معاملات کارآمد که بتواند برخلاف بازار سالهای گذشته که معاملات کمرونقتر بود، فشار خرید و فروشها را در زمانهای بحرانی مدیریت کند اقدام نکردند. حال نیاز نیست تا خیلی به گذشته برگردیم و مشخص کنیم که ایرادات و اختلالات سیستم فعلی معاملات از چه زمانی آغاز شده است، همین که بدانید دقیقا از همان ماههای ابتدایی باگهای سیستم معاملات خود را نشان داد و تا همین چند روز گذشته هم تکرار شده است و البته باز هم خواهد شد، کافی است برای اینکه به صورت شفاف مشخص شود چه بر سر معاملهگران، کارگزاران و فعالان بازار تا به امروز آمده است. جالب آنکه همیشه وعده آیندهای تازه داده میشود و در تازهترین آن رییس سازمان بورس روز شنبه از رونمایی یک سیستم معالاتی خبر داد که در حال طی کردن دورههای آزمایشی خود است. شاید باید کمی عمیقتر به موضوع نگاه کنیم. هرچند که نخبگان و متخصصان داخلی دارای توانمندیهای بزرگی هستند اما باید این واقعیت را که در دنیای حال حاضر، تکنولوژی برتر تعیینکننده است و در اختیار همگان نیست هم بپذیریم و برای هر پروژهای صرفا به توان نیروهای داخلی متکی نباشیم و حداقل از مشاوران بزرگ خارجی استفاده کنیم. اگر اعتقاد وجود دارد که بورس باید توسعه همهجانبه پیدا کند، بستر سختافزاری و نرمافزاری آنکه سیستم معاملات است و از حیاتیترین پازلهای آن به حساب میآید هم باید بر مبنای دانش و تکنولوژی روز باشد. در اینکه تحریمها حتی تا سطح خرید امتیاز برنامههای نرمافزاری هم وجود دارد شکی نیست اما این نمیتواند بهانهای باشد برای آنکه به یک برنامه دارای اشکال در معاملات بورس به این میزان بها داده شود. بهتر است تا با استفاده از همه ارتباطات بینالمللی حتی در سطح ضعیف که بورس ایران با سایر کشورها دارد نسبت به طراحی یک سیستم معاملات بهروز و مدرن اقدام کرد یا حداقل از تجربههای دیگر بورسهای منطقهای استفاده کنیم و تکمحوری بودن را دنبال نکنیم. البته سیستم فعلی معاملات استحقاق این همه انتقاد را هم ندارد چراکه در بیشتر زمانها حتی در زمان عرضههای سنگین به خوبی فشارهای دستورهای خرید و فروش را تحمل و اوردرها را ارایه میدهد. بخش مهم و قابل تامل مدیریت این سیستم است که با پشتیبانی ناقص نمیتواند در زمانهای بحرانی اوضاع را سرو سامان دهد و عملا باعث شوک در روند معاملات میشود. لزوم تقویت این بخش اگر از نرمافزار سیستم معاملاتی بااهمیتتر نباشد قطعا کمتر نیست چرا که اگر تیم هدایت و رصد سیستم معاملات با مسوولیت کامل، آگاهانه و دانش بهروز نتواند وظایف خود را به صورت کامل انجام دهد، هیچ تضمینی وجود ندارد که بورس ایران اگر سیستم معاملات بورس نیویورک یا ژاپن را هم داشته باشد با این مشکل روبهرو نشود!
منبع :