عقبگرد 506 واحدی شاخص
همان طور که پیشبینی شد، توقف نماد شش شرکت به دلیل شفافسازی اطلاعات مالی کافی بود تا شاخص معاملات بورس بعد از شوک افت 176 واحدی در روز شنبه در دومین روز معاملاتی نیز با یک ریزش وحشتناک که با 506 واحد سقوط همراه بود و به 37 هزار و 116 واحد برسد تا چشمها را در تالار شیشهای بعد از نزدیک به 18 ماه که معاملهگران شاهد اینچنین ریزشی نبودند خیره کند. هرچند توقف نماد شرکتها یک امر معمول در بورس هاست اما وقتی در چند روز گذشته این دستور بازدارنده برای معاملات شرکتهای بزرگ و به نوعی هدایتگر بازار اتخاذ شد شاید تصمیمسازان فکر این جای دستور خود را نکرده بودند که بازار و سرمایهگذران بعضا احساسی آنچنان واکنشی از خود نشان خواهند داد که به بزرگترین ریزش و سقوط شاخص کل معاملات بورس منتهی خواهد شد.
البته شاید در فضایی که در چند هفته گذشته روند معاملات به
سمتی پیش میرفت که شاهد رشدهای بعضا نزدیک به یکهزار واحدی نیز بودیم این افت
رقم قابل توجهی را شامل نشود و به نوعی نتواند آنچنان که انتظار میرود حساسیتبرانگیز
باشد اما واکنش معاملاتی سهامداران تحلیلهای دیگری را پررنگ میکند. این دیدگاه
که سهامداران در بورس با حرکت بادهای قیمتی سهمها به اینسو و آنسو میروند اصلیترین
تحلیل این شرایط است، چرا که اگر به صفهای فروش سهمها طی دو روز اخیر به خصوص
بعد از توقف نمادهای شش شرکت و به طور ویژه در پایان معاملات روز گذشته توجه کنیم
به خوبی به این نکته میرسیم که ترسوهای بازار مشغول فرار از بورس حداقل برای
کوتاهمدت هستند و این خروج نقدینگی مورد توجه بخش قابلتوجهی از بازار شده و شاخص
کل را نیز تحت تاثیر خود قرار داده است.
در پارامتری دیگر باید به نقش سفتهبازان نیز
اشاره کرد که با کوچکترین محرک منفی در تالار شیشهای به نوعی موجهای منفی را
تقویت میکنند تا معاملات از حالت عادی خود خارج شود و این یکی دیگر از آسیبهای
این گونه سقوطهاست اما اگر همه این عوامل را کنار هم بگذاریم باید در مقابل آن به
نقش غیر قابل انکار حقوقیهای بازار سرمایه نیز اشاره کرد و آن را از نظر دور نگه
نداشت. این روزها سهامداران حقیقی و حتی حرفهایهای بازار با چشمان بازتری به
فعالیت حقوقیهای توجه دارند و تحرک نداشتن این گروه از فعالان بازار به روشنی
توانسته است پالسهایی را به همه معاملهگران مخابره کند. به هر سوی این زنجیرهها
اگر به درستی مورد حمایت ارکان داخلی و خارجی بورس قرار نگیرند و دل خوش به شاخص
بیش از 37 هزار واحد ماند نباید انتظار داشت که همان طور شاخص طی کمتر از چهار ماه
از 24 هزار واحد به فرای 37 هزار واحد رسید به مرزیهای جدید منفی سقوط کند و آن
زمان دیگر چارهای جر تسلیم شدن در نوسانها بازار باقی نمیماند.
منبع :
ریزش شاخص کل معاملات بورس که روز گذشته در دومین روز متوالی ادامه پیدا کرد را باید به تبعات توقف نماد شرکتهایی نسبت داد که در ماههای گذشته در کنار سایر غولهای هدایتگر بازار سرمایه در رشد شاخص نقش ویژهای داشتهاند. اینکه چرا معاملات بورس و نوسانهای آن باید تحت تاثیر چند شرکت بزرگ باشد از گذشته مورد انتقاد کارشناسان و تحلیلگران بوده و تقریبا همیشه صورتمساله یا تغییر پیدا کرده و یا پاک شده است. ریزش 506 واحدی نماگر معاملات بورس که طی بیش از یکسال و نزدیک به 18 ماه اخیر بیسابقه بوده است آنچنان تعجببرانگیز بود که سهامداران و فعالان بازار را نیز غافلگیر کرد.
پیش از این نیز شاهد توقف نماد شرکتهای بزرگ و تاثیرگذار در بورس بودهایم اما در کمتر زمانی توقف نماد شرکتها باعث اینچنین ریزش سوالبرانگیزی شده بود. برای اینکه به چرایی این مساله بپردازیم باید به شرایط خاص اقتصاد کشور و همچنین تحولات بورس در ماههای اخیر اشاره کرد. سرمایهگذاران کشور در شرایط فعلی از کمترین قدرت ریسک سرمایهگذاری برخوردار هستند و احتیاط در صدر تصمیمگیریهای این بخش از افراد برای کسب بازدهی در کوتاهترین زمان ممکن وجود دارد. شاهد این نکته گردش نقدینگی در بازارهای موازی کشور بین«ارز، سکه و مسکن» طی یکسال اخیر و به طور ملموس در 9 ماهه اخیر است.این رفتار سرمایهگذاران که بخشی از آنها در بازار اوراق بهادار نیز فعال هستند و با کوچکترین تحرک منفی از بازارها خارج میشوند از مهمترین دلایل سقوط شاخص بورس پس از توقف نماد شش شرکت بورسی و فرابورسی است چراکه این روزها بخش بزرگی از نوسهامداران که جذب بورس شده بودند با تشکیل صفهای فروش سهم خود، بازار سرمایه را به هم ریختند.
در نگاهی دیگر شاید پس از صعود شاخص طی هفتهها و ماههای اخیر مسوولان و رصدکنندگان بازار سرمایه تحلیل و اصل همیشگی «سقوط پس از صعود» را به میان بکشند اما همیشه همانطور که کمیت صعودها مورد ارزیابی و کنکاش قرار میگیرد باید اینچنین ریزشها که ماهیت معاملات بورس را زیرسوال میبرند را نیز به خوبی مورد شفافسازی قرار داد. از دیدگاهی در واقع باید نگران بورسی بود که صعود و سقوط معاملات آن در اختیار چند گروه هدایتگر است و در هر زمانی که اراده کنند بازار را به بالا و پایین میکشند. رفتار احساسی سهامداران همیشه بوده و خواهد بود اما اگر حمایت از همه شرکتهای فعال در بورس به طور مداوم وجود داشته باشد آنگاه ما شاهد این نخواهیم بود که سفتهبازان که همیشه در اندیشه بازدهی و سود در کوتاهترین زمان ممکن هستند در این فضای ابرآلود مانور قدرت دهند و دادوستدهای سهم را از مسیر درست خود منحرف کنند. همچنین حقوقیهای بازار هم در اینگونه زمانها به جای واکنش به نظاره نمینشینند تا در بزنگاه وارد کارزار جمع کردن سهمها در پایینترین قیمتها باشند.
بازدهی بازار سهام در مرز 40 درصد
امروز در تالار شیشهای سهامداران دومین روز فصل چهارم سال را که اولین روز معاملاتی نیز هست، در حالی آغاز میکنند که اگر از تب و تاب آنها سوال شود آنچنان با حرارت درباره سهمها سخن میگویند که حتی سوز سرمای این فصل نیز نمیتواند از گرمای آن بکاهد. شاخص بورس در هفتهها و ماههای اخیر به بالاترین سطح در تاریخ موجودیت خود از سال 1346 رسیده است، این در شرایطی است که حتی در مقایسه با سایر بازارها که از آن به عنوان رقیب بورس نام میبرند و به آن بازارهای موازی میگویند نیز دیگر «دستههای چند صدتایی ارز، کیسههای پر از طلا یا حتی چندین واحد مسکونی » نیز در این برهه زمانی در فضای اقتصاد ایران نمیتواند توان رقابت با سود و رشد قیمت سهامها در بازار سرمایه ایران را داشته باشد. این رشد که توانسته است یک فصل کامل را به عنوان پشتوانه رشدهای ادامهدار خود داشته باشد نمیتواند آنچنان سوالبرانگیز باشد و به راحتی برای آن از واژههایی همانند حباب و صعودهای مقطعی استفاده کرد.
هرچند شاید بخشهایی از بورس و حتی تک سهمها نقش ویژهای در این تاریخسازی داشته باشند اما به هر ترتیب نقش فضای مثبت معاملات نیز به صورت عجیب و غریبی به کمک بازار سرمایه ایران آمده است. اینکه از آخرین دور مذاکرات هستهای ایران و کشورهای 1+5 بیش از 9 ماه گذشته است و این زمان یعنی یک فصل مالی 9 ماهه برای یک شرکت بورسی و در طی این زمان هیچگونه حاشیه و جوسازی سیاسی خاصی برای ایران به وجود نیامده است به روشنی به بازگشت اعتماد سرمایهگذاران و عمقدهی بیشتر بورس کمک شایان توجهی کرده است. در همین حال اما یک سوال بزرگ در شرایط فعلی این است که چطور در برهه زمانی که تورم بالای اقتصادی به یک باور کلی در سطح اقتصادی و جامعه رسیده، بورس به این مرحله از رشد رسیده است. پاسخ ساده به این سوال شاید در نوع ساختار سرمایه و سرمایهگذاری در نهادی مثل بورس است که به خاطر وجود بیش از 30 صنعت در این نهاد مالی اگر شرکتهای فعال در آن با استراتژی و هدفگذاریهای تجاری جامعی به تولید و فروش محصولات و خدمات خود اقدام کنند، عملا کمتر فشارهای اقتصادی- سیاسی میتواند بر کلیت بازدهی شرکتها تاثیر عمده بگذارد.
در نمونه عینی ما با فشار فزاینده تحریمهای اقتصادی از سالها پیش روبهرو هستیم که در ماههای اخیر شدت بیشتری به خود گرفته است اما به صورت شفاف میتوان تحلیل کرد که تنها میتواند بر بخش کوچکی از شرکتها همانند پتروشیمیها یا صادرات محصولات خاص اثرگذار باشد اما با وجود شرکتهای دیگر از صنایع دیگر عملا بورس میتواند در یک فرآیند ثابت و همیشگی سوددهی مناسب قرار گیرد.
اما نمیتوان از این مساله هم به سادگی عبور کرد که حمایت دولت و نوسانهای ارزی به خوبی توانسته است شرکتهای بورسی را تحت تاثیر فوقالعاده قرار دهد و در موازات آن سایر صنعتها و شرکتهای بورسی نیز با استفاده از این فضای مثبت به خوبی در مسیر رشدهای عمومی قرار گرفتهاند. به هر حال اگر بورس در پایان زمستان سالجاری و پیش از آغاز سال آینده مرزهای 50 هزار واحدی را در شاخص کل معاملات نیز تجربه کند را نباید خیلی غیر عادی بدانیم مگر اینکه ریسکهای معروف و همیشگی سیستماتیک و غیرسیستماتیک که به بخشی از آنها اشاره کردیم، بازی بورس را بر خلاف سه ماه اخیر تغییر دهد که در زمان فعلی این احتمال ضعیف است.
منبع :