تو این دوره زمونه بیشتر اتفاقهایی که برای ما آدمها پیش میاد خیلی خوب نیستند و این اصطلاح که «یاد قدیمها بخیر» خیلی شنیده میشه. تو رفتارها و برخوردهایی که با هم داریم دیگه مهربونیهای گذشته نیست، تعامل آدمها با هم، صداقتها، حتی نوع بازیهایی که بچهها انجام میدن دیگه مثل گذشته نیست. اعتبار آدمها دیگه به یک سبیل وابسته نیست، به یک قول مردونه هم زیاد نمیشه امیدوار بود چون همیشه رنگ حقیقت نداره. کلا باید گفت خیلی چیزها دیگه مثل قدیم نیست. دیگه تو خونهها حوضی نیست تا تابستونها هندونه و سیب توش بندازیم، دیگه تو کوچه کسی با توپ پلاستیکی فوتبال بازی نمیکنه، دیگه آدمها خیلی به بقیه آدمها خوبی و محبت نمیکنن. منظورم این نیست همه بد هستند اما آدمهای خوب، خیلی کم شدند و دیگه مثل سابق زیاد دور و بر ما دیده نمیشن. تو این وضعیت اگر یه آدم خوب پیدا بشه باید خیلی خدا رو شکر کنیم که هنوز هستند آدمهایی که با «رفتارشون، تعهداتشون، قولهاشون، محبتهاشون و ...» جوری با آدم برخورد میکنند که آدم از ته دل خدا رو شکر میکنه و لبخند میزنه. تو این دوره زمونه که هر کسی اول به فکر خودش هست بعد دیگران، اگر این جور آدمها رو دیدید نباید راحت از کنارشون بگذرید. دستاشون رو بگیرید و سفت فشار بدید و سعی کنید محبت بیدریغشون رو جبران کنید. حتی شده با یک دعای خیر و آرزوی بهترین خوشبختیها و سلامت برای این جور انسانهای شریف. من خیلی خوشبختم که در یکی از بزرگترین مرحلههای زندگیام با یکی از این آدمها تو همین روزها آشنا شدم و با کمک اون تونستم به یکی از بزرگترین رویاهای خودم برسم. جنس محبت و لطفش مثل همون رفتارهایی هست که قدیمها آدمها خیلی انجام میدادند و حالا خیلی کم انجام میدن. چون این آدمهای خوب براشون زندگی و لبخند دیگرانی بجز خودشون هم اهمیت داره. خدایا تو همیشه نگهدار این آدمها باش و براشون خیر بخواه.
منبع :
ریزش شاخصها پس از اجرای تحریمهای جدید
همانگونه که روز گذشته در پیشبینی بازار و معاملات تالار شیشهای هفته جاری اشاره کرده بودیم، بورس اولین روز آخرین هفته پاییز را با ریزشی شدید آغاز کرد. در حالی این اتفاق و سقوط 820 واحدی شاخص کل روی داده است که با تحولات آخر هفته گذشته و اعمال تحریمهای تازه آمریکا که برخلاف توافقات ایران و 1+5 در ژنو سوییس است انتظار این رفتار از سوی معاملهگران در تالار شیشهای وجود داشت.به نظر این ترمز رشد شاخص و قیمتها، برای بورس بیشتر از ضرر منفعت به همراه خواهد داشت چراکه این اتفاق خود میتواند به اصلاحات بزرگ، تنفس بازار و معاملات آن تبدیل شود.هر چند این ریزش به همه بازارهای بورس در همه تالارها و سایر شاخصها سرایت کرد اما نمیتواند ادامهدار باشد چراکه دورنمای این ریزش و تحولات دامنهدار آن در حوزه سیاست افقهای مبهمی را نشان نمیدهد. یکی از دلایل آن نیز مقاومتهای اوباما، رییسجمهور آمریکا در برابر صادر نشدن تحریمهای سنگین یا حتی اعمال تحریمهای تازهتر است و همچنین و توصیههای روسیه مبنی بر اینکه اینگونه واکنشها و تحریمهای جدید میتواند مسیر توافقهای صورتگرفته را تحت تاثیر قرار دهد، همگی نشان از آن دارد که این فشار و جو نمیتواند برای ایران ادامهدار باشد و طرف مقابل متعهد است که در چارچوبهای تعیین شده با ایران برای حصول توافقهای آینده گام بردارد. به همین دلیل سرمایهگذاران همیشه مترصد نیز با تحلیل این واکنش و تصمیمها باز با داغ کردن صفهای خرید و فروش سهمها موجبات بازگشت شاخص به کانال صعودی را فراهم خواهند کرد. به هر حال در آخرین روزهای ماه پاییز نیز قرار داریم و باید در انتظار گزارشهای 9 ماهه نیز باشیم و همین رویداد نیز میتواند به بازار برای اصلاح قیمت و رشد شاخصها کمک کند.
منبع :
روزنامه جهان صنعت + بخش دوم + لینک دوم + سوم
گزارش در یک نگاه + لینک دوم + سوم
وقتی غروب جمعه با هیجان فراوان به قرعه کشی جامجهانی فوتبال 2014 برزیل نگاه میکردم، فکر نمیکردم که روز بعد این هیجان، به افسردگی و احساس خجالت برای من و خیلی از ایرانیها تبدیل شود. شاید با تعجب بپرسید مگر همگروهی با آرژانتین، نیجریه و بوسنی آن قدر وحشتناک است که یک ایرانی عاشق فوتبال را افسرده کند یا بازی با کدامیک از این تیمها باعث شرمساری است؟! خب واقعیت این است که اصلا موضوع درباره همگروههای تیم ملی فوتبال ایران نیست بلکه داستان به رفتار، واکنش تاسفبرانگیز و به نوعی آنورمال ایرانیهایی است که پس از همگروهی با آرژانتین با حمله به صفحه فیسبوک «لیونل مسی» اعجوبه فوتبال دنیا دست به تحقیر و اهانت به این بازیکن بزرگ زدند. همین الان مشخص کنم من تعصبی به این بازیکن ندارم و برای من خدای زمینی فوتبال «CR7» یا همان کریس رونالدو بازیکن تیم ملی پرتغال و باشگاه رئالمادرید است. این را از این جهت گفتم که من را فدایی این بازیکن ندانید و اصل موضوع تحتتاثیر قرار نگیرد. رفتار به دور از منطق و عقلگرایی ایرانیها که با گذاشتن کامنتهای توهینآمیز سعی بر کوچک کردن ستاره آرژانتینی داشتند به صورت معکوس با پاسخ دادن این بازیکن به زیر سوال رفتن فرهنگ و تمدن ایران ختم شد. چراکه این بازیکن بالاخره در قبال هزاران حرف ناشایست و بدور از ادب ایرانیها نوشت: «من برای این مردم متاسفم زیرا اینگونه واژهها بسیار غیردوستانه هستند». حالا من حق دارم خجالت بکشم و افسرده بشم یا نه. مردمان کشور من به جای ابراز خوشحالی و نشان دادن آن به بهترین بازیکن سالهای اخیر دنیا که با تیم ملی کشور او در کارناوال جهانی فوتبال همگروه هستیم، اقدام به لگد مال کردن فرهنگ ایرانی کردند.
منبع :
همان طور که انتظار میرفت، تغییر فضای مثبت سیاسی و اقتصادی کشور و تثبیت حداقلی نوسانها در بازارهای مالی به خوبی توانسته است چشماندازهای امیدوارکنندهای را برای سرمایهگذاران بازار سرمایه به خصوص بورس اوراق بهادار به وجود آورد. شاید کمتر از یک ماه قبل بود که قالیبافاصل، رییس شرکت بورس تهران شایعه حضور سهامداران آمریکایی را به صراحت تکذیب کرد اما در خبری تازه روز گذشته علی صالحآبادی، رییس سازمان بورس از تقاضای ورود سرمایهگذاران اروپایی در بورس ایران خبر داد که میتواند تحرک بزرگ و هیجان انگیزی را در بازار سرمایه ایران و البته تغییر نگاههای منفی به آن به وجود آورد. این ادعا اگر به واقعیت تبدیل شود و سرمایهگذاران خارجی پایشان به بورس ایران باز شود از حالا میتوان تصور کرد که ورود نقدینگیها و پولهای تازه آن هم با سرمنشا آن سوی مرزها ادامهدار خواهد بود، چرا که حداقل میزان بازدهی حال حاضر بورس اوراق بهادار در ایران به خوبی میتواند با بازدهیهای بورسهای منطقهای و حتی در سطح بینالمللی برابری یا حداقل نزدیکی داشته باشد. چه آنکه نباید ریسک سرمایهگذاری در بازار بورس ایران را نیز از نظر دور نگاه داشت به این علت که این عامل میتواند به یک سد بازدارنده منفی تبدیل شود و این عامل خود میتواند به کاهش اینگونه سرمایهگذاریها منجر شود. از سویی دیگر چشمانداز مثبت صنایع فعال در بورس هم برای سرمایهگذاران داخلی و هم برای سرمایهگذاران احتمالی خارجی یک برآیند و نگاه امیدوارکنندهای را شکل میدهد تا بتوانند با اراده محکمتری در بازار حضور داشته باشند. افزون بر این حضور سرمایهگذاران خارجی میتواند بازار شرکتهای مشاورهای، سبدگردان و تحلیلگر را نیز در بورس به خوبی فعالتر کند تا با هدایت اینگونه سرمایهها و سرمایهگذاران خارجی هم در جهت توسعه معاملات و بورس گام بردارند و هم حضور سرمایهگذاران خارجی را در بازار سرمایه ایران ادامه دار باشد.
منبع :
اولش کمی تردید داشتم، چون تا سه ساعت قبلش سر کار بودم و به شدت احساس خستگی میکردم. حالا حساب کن ناهار هم با خودم نبردم سر کار. باید برای رسیدن به اون جا از این ور تهرون میرفتم اون ور تهرون! اما اصلا مهم نبود من بیاراده شده بودم. من میخواستم تحت هر شرایطی برم اونم فقط به خاطر دو چیز، «آقا مهدی و کلی خاطره» از آدمهایی که آرزو داشتم میتونستم در زمان جوانی بازی اونها رو ببینم اما من اون زمانها به جای فوتبال دیدن آلوچه و تیله به دست تو کوچه بازی میکردم. از همون اولش تا وقتی رسیدم به ورزشگاه آزادی برای دیدن بازی «ستارگان پرسپولیس و آث میلان» خیلی هیجان داشتم. این هیجان وقتی به اوج خودش رسید که همه ستارههای تیم محبوب من «پرسپولیس» بعد از سالها یا شاید 20 سال وارد زمین سبز چمنی شدند که در آن یک دنیا خاطره داشتند و برای طرفداران هم این صحنهها خیلی شوق آور بودند. اصلا مهم نبود که رضا شاهرودی که هوادارها بهش از همون سالیانی که بازی میکرد لقب مالدینی دادند، نتونست بیشتر از دو دقیقه در کنار پائولو مالدینی واقعی بازی کنه یا کرمانی مقدم همون بازیکن قلدر اما سنگین شده امروزی بود، یا اینکه کریم باقری هم تونست گتوزو با لقب «کرگدن» را با خاک چمن ورزشگاه آزادی یکی کنه و... اما افتخار ارزشمند و ماندگار برای ما پرسپولیسیها اون صحنهای بود که مهدی مهدویکیا زمانی که خواست وارد بازی بشه، فرشاد پیوس همون شماره 17 پیراهنی رو به مهدی داد که روز خداحافظی خودش به این بازیکن تو بازی داربی 20 تیرماه 76 که استقلال با سه گل شکست خورد به مهدوی کیا داده بود و تابلو تعویض دو عدد 17 رو نشون داد. صحنه اشکآور و بینظیر بعدی دویدن ناگهانی محمد پنجعلی بود که در هنگام ورود بازوبند کاپیتانی تیم را به موشک سابق هامبورگ داد و نشان داد که چقدر احترام و ارزش برای این بازیکن قائل است و نگاه احترامآمیز در یک بازی خداحافظی چه نگاهی میتواند باشد. ما بزرگترین بازی دوستانه تاریخ خود را به تیم آث میلانی باختیم که با فرانکو بارزی، دنیله ماسارو، مالدینی، روسی و... که پرافتخار تیم جهان در کسب جام است به خاطر پرسپولیس به ایران آمدند و برای ما هر چیز مهم بود جز نتیجه بازی که تا سالهای آینده در خاطرهها میماند.
منبع :
اصل «44» کلید واژه بخش معنیداری از افق توسعهای اقتصاد ایران در سال 1404 است که هرگاه از آن در مبحثی نام برده میشود بیشتر از آنکه امید را به برنامه واگذاریها و خصوصی شدن اقتصاد دولتی کشور تزریق کند، ناامیدی و شکستهای تکرارپذیر را در ذهنها تداعی میکند.نقش کمرنگ سهم واگذاریها برای بخشخصوصی حقیقی در اقتصاد ایران در برابر سهم عمده و نزدیک به 100 درصدی شبه دولتیها در این فرآیند به روشنی مشخص میکند که باید یک اصلاحات بزرگ در این افق چشمانداز اقتصادی صورت بگیرد اما یک نکته را هم نباید از نظر دور نگه داشت و آن اینکه بخشخصوصی اگر قرار است سهم متعادل و قابل اعتنایی در واگذاریهای اصل «44» اقتصاد ایران داشته باشد باید از قدرت اجرایی، مدیریتی و هدایتگری در بخش ساختارهای مالی برخوردار باشد تا این بهانه که بسیاری از واگذاریها به دلیل ضعیف بودن یا وجود نداشتن بخشخصوصی قدرتمند از این گروه سلب میشود نیز از بین برود. به هر صورت همه کشورهای توسعه یافته و توسعهپذیر گامهای عملی خروج دولت از بدنه اقتصاد را برداشتهاند و کشور ما نیز باید این مسیر را طی کند حال چه بهتر که اختیار و سهم مالکیتی خود را به بخشخصوصی قدرتمند اعطا کند تا بتواند نجاتبخش اقتصاد شود.
منبع :
بر اساس یک اصل بدیهی هر روز بورس با روز دیگر آن متفاوت است اما در هفتههای اخیر معاملات بازار برای سهامداران فقط یک رو داشته است و همه چیز به رشد شاخص، افزایش قیمت بخش قابل توجهی از سهمها، رشد ادامهدار و بیوقفه متوسط بازدهی که حال به مرز 120 درصد هم نزدیک شده، ختم شده است. همه این تحولات نشان میدهد اوضاع نمیتواند خیلی هم عادی باشد. حال هر چقدر بورس و مقامات هدایتکننده آن فریاد بزنند که همه چیز طبیعی است اما تحلیلگران و کارشناسانی نیز وجود دارد که به صراحت این وضعیت را خیلی هم عادی نمیدانند و هشدارهایی میدهند. بخش بزرگ و قابل توجهی از نوع نگاه اینگونه کارشناسان مبتنی بر این نکته است که صعود قیمت و شاخصهای بورس با حرکت و کلیت اقتصاد کشور که درگیر تورم رسمی اعلام شده 35 درصدی است و سایر بازارهای موازی که از مدتها پیش در رکود کامل به سر میبرند همخوانی ندارد. حتی بیشتر از آن بازده برخی از سهمها نیز با ارزش واقعی در این شرایط فاصله دارند و به نوعی حباب شکل گرفته است. آیا باید بازار را غرق شده در حباب دانست یا باید به تحلیلها و ارزیابیهای مقامات بورس اعتماد داشت به هر حال طبیعتا باید به نگاه دوم احترام و اعتماد بیشتری گذاشت چراکه اگر بازار به سمت حباب حرکت کرده باشد و مقامات بخواهند آن را شفاف نکنند به زودی شاهد یک ویرانی بزرگ خواهیم بود که همین تبعات نمیگذارد به شرایط فعلی خیلی بدبین بود. از سویی دیگر باید ارزیابی تحلیلگران بازار سرمایه را نیز جدی گرفت تا بتوان با نگاه کلان و همهجانبهتری به بورس و معاملات آن نگاه کنیم.
منبع :
اعتماد به شفافیت بیشتر ختم میشود؟
کمی بیشتر از 100 روز از روی کار آمدن دولت حسن روحانی، این روزها فضای سیاسی و اقتصادی در کشور شرایط باثبات و متعادلی را تجربه میکند. در این میان بورس اوراق بهادار بدون توجه به رکود و افت فاحش بازارهای موازی «طلا، سکه، ارز و مسکن» بازدهی خاص و شگفتانگیزی را به سهامداران خود میدهد که آخرین آمارها نزدیک شدن متوسط بازده بورس به 120 درصد را تایید میکند. همیشه از بازار بورس به عنوان یکی از دماسنجهای تعیین شرایط اقتصادی یک کشور نام برده میشود، اما این دماسنج در ایران از ماهها پیش تا به حال همراستا با سایر شاخصهای اقتصادی حرکت نمیکند و گویی تورم نزدیک به 40 درصدی، نوسان شدید قیمتهای ارز و سکه، خواب سرمایههای بازار مسکن و ... برای این بازار یک فرصت ویژهای را فراهم کرده است تا سهامداران و فعالان این بازار با خیالی راحت به معامله برگههای سهم خود و کسب سودهای قابل اعتنا اقدام کنند. هر چند بزرگترین اشکال این بازار عددمحور که حتی معیار ارزیابی اصلی آن یعنی «شاخص کل» معاملات مورد تایید همه فعالان به عنوان نشاندهنده وضعیت کلی بورس نیست و آن را معیار حقیقی تحلیل و برآیند اصلی معاملات بورس نمیدانند اما حقیقت آن است که فعلا همه چشمها به بورس است حتی اگر این شاخص نشاندهنده آشکار وضعیت بازار نباشد. البته به طور کل اوضاع در بورس بسیار بهتر و قابل اعتناتر از سایر بازارهای دیگر است که این نشاندهنده اعتماد سرمایهگذاران به این نهاد مالی است. این رشدها و رکوردشکنیها حال به عنوان یک برگ برنده برای ادارهکنندگان آن و البته رییسجمهور روحانی تبدیل شده است به طوری که حتی وی در اولین گزارش خود به مردم به آن اشاره میکند و شرایط بورس را یک تحول بزرگ میداند. پیش از این هم دولت از بازار سرمایه حمایت کرده و آن را به عنوان یک ابزار جذب سرمایههای سرگردان معرفی کرده بود که خود نشاندهنده توجه ویژه دولت یازدهم به بورس است. حال این اعتماد عینی ایجاب میکند تا بورس نیز با شفافتر کردن بازار و سهیم کردن بخش بزرگی از صنایع در دایره بازدهی و سودده بودن به سهامداران کمک کند تا از سرمایهگذاریهای خود حداقل بازده مورد انتظار را دریافت کنند و بورس به جزیره تبدیل نشود و سهامداران در یک ترازوی نامتعادل در حال سقوط قرار نگیرند.
عجب روزی بود، چه کسی میتوانست پیشبینی کند که در کمتر از 24 ساعت این همه اتفاق خوب شکل بگیرد و همه نگاهها در جهان سه بار در سه زمان متفاوت و با سه موضوع غیرمرتبط به ایران دوخته شود. روز خاص ایران، از همان ابتدای صبح روز شنبه با پیروزی بزرگ تیم ملی والیبال در جام بین قارهای برابر آمریکا شروع شد که البته آسان به دست نیامد و با هوش و اراده مربی و بازیکنان، این هدف بزرگ دست یافتنی شد. لبخند بزرگ بعدی را تیم فوتبال ساحلی به مردم ایران هدیه دادند که توانستند بعد از شکست دادن تیمهای بزرگ برزیل و ایتالیا در دور مقدماتی در فینال نیز روسیه قهرمان پیشین این مسابقات و جام جهانی را هم از سر راه خود بردارند تا بزرگترین افتخار تاریخی در سطح تمام تیمهای فوتبال ایران «قهرمانی یک تیم فوتبال ایرانی در یک تورنمنت بینالمللی» در سطح جهان به ثبت برسد. اما هنوز عقربههای ساعت به شش صبح روز یکشنبه نرسیده بود که شبکههای تلویزیونی دنیا با اعلام یک خبر فوری و قطع کردن برنامههای عادی خود «اتفاقا برخلاف سیاستهای صدا وسیما، شبکه 6 هم بدعتشکنی کرد و این بار جزو این گروه بود» مراسم اعلام توافق تاریخی ایران و کشورهای 1+5 را به صورت زنده پوشش دادند تا یکی از خاصترین روزهای ایران طی شاید 10 سال اخیر شکل بگیرد. واقعیت فشار تحریمهای سیاسی و اقتصادی بر همه روشن است و حل شدن آن میتواند افقهای درخشانی را برای کشور در همه ابعاد به وجود آورد از سویی دیگر دولت حسن روحانی هم توانست به بزرگترین وعده خود که در برنامه 100 روز هم به عنوان بزرگترین هدف آمده بود، عمل کند تا افراطیها بیشتر از همیشه منزوی شوند.
منبع :