تغییر دولتها همیشه به تغییرات بنیادی سیاستها تبدیل نمیشود. اما تغییر نگاه کمترین توقعی است که میشود از یک دولت جدید با یک نگاه تازه داشت. در شرایطی که سهامداران بورس سال گذشته تحت تاثیر تغییر جو سیاسی کشور و آمدن دولت حسن روحانی معاملات هیجانانگیزی را در تالار شیشهای رقم زدند، برنامههای حمایتی دولت نیز امید به پایدار بودن ثبات و رشد قیمت سهام را در بورس زنده نگه داشت، اما گذشت زمان و رویکرد جدید سهامداران در سال جدید که از همان ابتدا و تا به امروز ادامه یافته است پرده دیگری از واکنش بورس و فعالان آن را نشان داد. رفتارشناسی معاملهگران سهام در بورس ایران نشان میدهد که آنها شاید در ابتدا تحتتاثیر سیاستهای حمایتی از سوی دولت قرار بگیرند اما بعد از کوتاهترین زمان که به تحلیل واقعیتهای موجود و عملیاتی نشدن حمایتها برسند برای سرمایهگذاریهای خود نقشههای تازهتری را ترسیم میکنند که طبیعتا کوچ نقدینگی یکی از اصلیترین آنهاست. دولت یازدهم حتی قبل از دوران انتخابات با نگاه ویژه به بورس، پالسهای مثبت امیدبخشی را به سهامداران مخابره کرد اما قدری که از عمر این دولت گذشت آن پالسها آن قدر ضعیف شد که امروز دیگر حتی خبری از پالسهای امیدبخش در تالار سهام نیست و سهامداران با بهت هر روز ریزش شاخص و قیمت سهمهایی را نگاه میکنند که روزگاری برای آنها نقشههای زیادی را میکشیدند که البته حالا همه آنها نقش بر آب شده است. ادامه این وضعیت که صدای زنگ هشدار آن از مدتها پیش به صدا درآمده است میتواند به یک دردسر تمام عیار برای دولت یازدهم تبدیل شود. اکثر سرمایهگذاران بازار سهام که به دلیل هوش خود در این بازار فعال هستند اگر به این اطمینان برسند که پول خود را در جای ناامن سرمایهگذاری کردهاند با خروج نقدینگیهای خود که بخشی را هم در این چند ماه اخیر خارج کردهاند، میتوانند بورس را رسما به بحران دعوت کنند.
افشاگری نماینده مجلس در روزهای سیاه تالار
ریزشهای ناتمام بازار سهام در حال تبدیل شدن به یک سیل ویرانگر است، اما این موجهای خطرناک را فانوسهای دریایی این بازار که باید به عنوان یک زنگ خطر به فعالان دریای سهام اعلام کنند نمیبینند یا اساس نمیخواهند ببینند تا بتوانند با اعلام خطر به موقع نسبت به هزینههای پیش رو اقداماتی انجام شود. ارزش بازار سهام در شش ماه اخیر نزدیک به 60 هزار میلیارد تومان کاهش پیدا کرده است در کنار آن شاخص کل معاملات بهعنوان ویترین دادوستد سهام نیز نزدیک به سه هزار واحد ریزش در یک ماه اخیر را تجربه کرده است که مشخص میکند اوضاع معاملات سهام به شدت در حال نزدیک شدن به یک بحران تازه در تالار شیشهای است. کاهش پیدرپی قیمت سهام که دیگر مختص به گروههای خاص هم نیست و در بازار عمومی شده است عمق جدی عقبگرد بازدهی این بازار را نشان میدهد. افزون بر این شکست خوردن سیاستهای مهارکننده در بورس نیز مزیت بر علت شده است تا سهامداران و فعالان در یک سردرگمی پنهان اسیر شوند. در این فضا شایعات آنقدر گسترده میشود که پیدا کردن حقیقت مشکل است. با وجود این وقتی مسوولان هم همانند همیشه سیاست سکوت را در پیش میگیرند بر ابهامات افزوده میشود. این روزها اگر معاملات سهام با رشد روبهرو شود باید تعجب کرد! ریزش شاخص و قیمتها به قدری در بازار سهام در حال سنگین شدن است که عدم واکنش هدایتگران و ارکان بازار سهام و فراتر از آن دولت و وزیر اقتصاد که در چند ماه گذشته وعدههای زیادی را به سهامداران دادند که البته تا به امروز به حمایت اجرایی تبدیل نشد نیز بورس را در یک گرداب سیاه فرو برده است. گویی این بازار آن قدر بلاتکلیف و بیاهمیت برای بزرگان داخل و بیرون آن است که سیاه شدن روزگار سرمایهگذاران آنکه در بین آنها افراد عادی زیادی دیده میشود از کمترین اهمیت و ارزش ممکن برخوردار است. اگر بگوییم بورس رها شده است خیلی هم با وضعیت فعلی این نهاد مالی بیگانه نیست که اگر اینگونه نبود اعمال یک سیاست همهجانبه و به دور از احساس که دارای پشتوانه ضمانت اجرایی باشد به کمک بازار سهام و فعالان آن میآمد.
منبع :
روزنامه جهان صنعت + بخش دوم + سوم
بازتاب :
خیلی وقت است که دیگر بورس، بورس نیست. وقتی بسیج دولت و مجلس برای نجات این بازار هم نتوانست در عمل به رونق خرید و فروش سهام در تالار شیشهای منتهی شود و حتی بالا و پایین رفتنهای رییس سازمان بورس در راهروهای مجلس فقط به ارایه آمار و نه پاسخگویی شفاف ختم شد. مشخص بود که دوای درد سهامداران فقط حرف زدن نیست و در عمل هم باید اتفاقاتی بیفتد. بورس از ابتدای سال تا به حال نزدیک به 60 هزار میلیارد تومان ارزش خود را از دست داده است. این عدد یعنی 20 برابر بیشتر از اختلاس سه هزار میلیارد تومانی که بزرگترین فساد مالی در تاریخ ایران را شکل داد که تا مدتها بر سر زبانها بود و تا به امروز فعلا به اعدام یک نفر منتهی شده است. یا اگر بخواهیم بیشتر به ابعاد ریزش سرمایهها از بورس اشاره کنیم باید بگوییم 60 هزار میلیارد تومان دقیقا رقم بدهی دولت به بانکهاست که اخیرا از سوی وزیر اقتصاد اعلام شده است. این 60 هزار میلیارد تومان در کمتر از شش ماه در بورس دود شده و به آسمان رفته است. سهامداران و سرمایهگذاران ایرانی آنچنان مبهوت از دست دادن سرمایههای خود شدهاند که گویی در تالار شیشهای چشمهایشان نسبت به اعداد قرمز رنگ منفی حساسیت خود را از دست داده است. اما در این سو علی صالحآبادی بعد از آنکه تقریبا همه پروژههای مهار افت بورس در چند ماه اخیر به شکست منتهی شده است در توجیه از دست رفتن 60 هزار میلیارد تومانی ارزش بورس میگوید که «رکود» عمومی حاکم بر اقتصاد ایران عامل اصلی از دست رفتن سرمایههای مردم است. حال این پرسش پیش میآید که چگونه در سال 92 که اقتصاد ایران در «رکود» غرق شده بود و همانند حال پارامترهای کلان همانند تورم، رشد اقتصادی و... بار منفی کمتر و حتی مثبتی نداشتند، در بورس غوغایی به پا شده بود و شاخص کل، ارزش بازار، قیمت سهام، بازدهی و... بازار سهام به بالاترین حد تاریخی خود رسید اما حالا در شرایطی برعکس و متعادل «رکود» عامل کاهش 60 هزار میلیارد تومانی ارزش بورس عنوان میشود؟ مشخص است که باز هم جریان انحرافی در جهت ریشهیابی صحیح این اتفاق شکل گرفته است و از شفافسازی و برنامههای اجرایی همهجانبه برای نجات بورس در سطوح خرد و کلان خبری نیست. اینکه تا چه زمانی وضعیت فعلی ادامه خواهد یافت را نمیتوان حدس زد اما میتوان این حدس را زد که صبر و تحمل سهامداران هم تا ابد نخواهد بود.
منبع :
روزنامه جهان صنعت + بخش دوم + لینک دوم + سوم + چهارم + پنجم
گزارش در یک نگاه + بخش دوم + لینک دوم + سوم
بازتاب :
تابناک + اظلاعات + موج + فرارو + جام نیوز + پول پرس + جوان آنلاین + جماران + مرکز اسناد انقلاب اسلامی + شفاف + برترین ها + مرصاد نیوز + اگنا + واضح + صدای ماندگار
این روزها حساسیت نمایندگان مجلس نسبت به دولت حسن روحانی به بالاترین سطح ممکن خود رسیده است. حتی بعد از استیضاح فرجیدانا، وزیر سابق علوم عطش بهارستاننشینان فروکش نکرده است و به هر بهانهای قصد دارند تا موجی از حاشیه و فشار را به سمت دولت یازدهم که کمتر از 15 ماه از عمر آن میگذرد هدایت کنند. تهدید پنهان علی جنتی برای گزینه بعدی استیضاح از جمله این موارد است. اما در سطحی پایینتر به دلیل آنچه نوسانهای قیمت اوراق تسهیلات مسکن مطرح شده است این بار وزیر راهوترابری به عنوان هدف تازه از سوی نمایندگان مجلس نه برای استیضاح که برای شفافسازی درباره قیمت اوراق تسهیلات مسکن انتخاب شده است. این موضوع از آنجایی آغاز میشود که قیمت اوراق تسهیلات مسکن در چند مدت اخیر به مرز 100 هزار تومان هم رسیده است و نارضایتیهایی را به همراه داشته است چراکه راه نهایی دریافت وام مسکن خرید این اوراق است. هرچند مدیرعامل فرابورس در مرحله نخست روز گذشته به مجلس رفت تا بتواند وضعیت فعلی را سروسامان دهد اما نمایندگان کمیسیون عمران از فراخواندن وزیر در روز سهشنبه به مجلس خبر دادهاند. همه این موارد در شرایطی روی میدهد که قیمت اوراق تسهیلات مسکن در فرابورس بعد از اعمال محدودیتهای بیشتر برای جلوگیری از دلالبازی سفتهبازان، بیشتر به دلیل عرضه محدود و تقاضای زیاد این اوراق دچار رشد قیمت شده و بهتر آن است که نمایندگان مجلس قبل از هرگونه اعمال فشار به اصل عرضه و تقاضا که یکی از اصول بدیهی اقتصاد است احترام بگذارند.
منبع :
روزنامه جهان صنعت + بخش دوم + سوم
بازتاب :
نمایندگان مجلس وزیر را تهدید کردند
فرابورسیها اگر میدانستند که مدیریت عرضه و تقاضای اوراق تسهیلات مسکن که از مدتها پیش به این نهاد واگذار شد تا بانک مسکن از دردسرهای وام مسکن خلاص شود این قدر حاشیه و جنجال به دنبال خواهد داشت شاید از همان ابتدا نه تنها استقبال نمیکردند بلکه زیر بار مسوولیت آن هم نمیرفتند. داستان ساده است. قیمت این اوراق تا چندی پیش چیزی کمتر از 60 هزار تومان بود که در حال حاضر به مرز 100 هزار تومان و فراتر از آن هم رسید. حال در یکسو عدهای میگویند سفتهبازی و عدهای دیگر میگویند مدیریت ناصحیح و کنترل نکردن خرید و فروش این اوراق که باعث شده است تا دریافت وام مسکن از این طریق برای مردم به یک دردسر واقعی تبدیل شود. در این بحث شکل گرفته ذکر یک نکته ضروری است و آن این است که در بازار این اوراق، عرضه و تقاضا یعنی خریداران و فروشندگان این اوراق هستند که قیمتها را تعیین میکنند و دستکاری همانند سایر بازارها در آن صورت نمیگیرد. افزون بر این بعد از بحران شدید افزایش قیمتها در این بازار که در چند ماه گذشته شکل گرفت، باعث شد تا محدودیتهای خرید و فروش هم در این بازار شکل بگیرد تا بتواند به عامل بازدارندهای تبدیل شود تا جلوی هرگونه سوءاستفاده سفته بازان نیز گرفته شود و شاهد این نباشیم که قیمت اوراق را دلالان تعیین کنند. اما به هر حال باز هم قیمت این اوراق همانند سایر قیمتها در بازارهای مالی دیگر بالا و پایین میرود. کیفیت خرید و فروشها مشخص میکند که تقریبا سفته بازان تعیینکننده اصلی این رشد قیمتی نیستند بلکه طرف تقاضا باعث شده تا عرضهکننده با وسوسه رشد قیمت اوراق، سدی را ایجاد کند که همین عامل به رشد این اوراق کمک کرده است هر چند فرابورس میتواند و باید از همه ابزارهای کنترلی خود استفاده کند. حال نمایندگان مجلس که بیپروا وزیر راه و شهرسازی و مسوولان فرابورس را تهدید به کشاندن به مجلس میکنند بهتر است ابتدا به این سوال ساده پاسخ دهند که چه راهکارهایی باید در بازار فرابورس انجام میگرفت که صورت نگرفته است تا این رشد قیمتها صورت نگیرد. آیا باید آنقدر محدویتها در این بازار شدید شود که مردم در یک بوروکراسی ایرانی دیگر قرار بگیرند؟ به واقع قیمت چه چیزی در جامعه متعادل است که قیمت اوراق مسکن زیر سوال میرود. قصد دفاع یک طرفه را نداریم اما نمایندگان مردم در مجلس بهتر آن است که تکلیف مسایل مهمتر و کلانتری همانند قیمت خودرو را مشخص کنند که خیلی آرام و خزنده حساسیت آن در حال محو شدن است و کسی پاسخگو نیست تا اینکه به یک بازاری که بر اساس اصول ساده اقتصاد یعنی عرضه و تقاضا قیمت اوراق در آن مشخص میشود.
منبع :
روزنامه جهان صنعت + بخش دوم + سوم
بازتاب :
مقصران بحران بازار سهام
«تغییر ضوابط معاملات، بیمه سهام، سفارشهای دستوری، دستکاریهای گاه و بیگاه، ورود دولت، حمایت ضعیف حقوقیها، کاهش نرخ سود بانکها، نشستهای ادامهدار مدیران بورس، واکنش مجلس، حلوفصل شدن بحران پتروشمیها و ...»، اکثر این اتفاقها همگی از سال گذشته تا به حال عمری کمتر از شش ماه را در بورس کشور تجربه کردهاند. دقیقا از اواسط اسفند سال 92 تا امروز اول شهریورماه 93 هر راهکاری که توسط مسوولان بورس و دست بالاتر همانند دولت و وزیر اقتصاد برای مهار سقوط بورس به اجرا درآمد یا در همان روزهای نخستین ناکام شده است یا به مرور زمان اثرات مثبت آن در معاملات سهام برای فعالان آن از بین رفته و بازدهی جای خود را به زیان و دستکم سود ناچیز برای سهامداران داده است. در ادامه تحولات به گونهای ادامه پیدا کرد که میانگین ریزشهای شاخص بورس در این دوره زمانی مشخص میکند که اوضاع در این بازار سرمایهپذیر در شرایطی که سایر بازارهای موازی همانند «ارز، طلا، سکه، مسکن، خودرو و ... » در رکود محض به سر میبرد نهتنها برای سرمایهگذاری مناسب نیست بلکه با کوچکترین غفلتی به راحتی سرمایهها در این بازار دود میشود. از سویی دیگر مسوولان و هدایتگران بازار سهام در چند مدت اخیر بیشتر از آنکه به فکر حلوفصل اوضاع معاملات و داغ کردن تنور دادوستد سهام در داخل تالار شیشهای باشند و همیشه هر ریزش و افتی را به سایر پارامترهای تاثیرگذار بیرونی نسبت ندهند اولین راهکاری که به نظرشان میرسد نگاه به بیرون از بازار سهام است به گونهای که بازیگران این بازار در یک دایره بسته قرار گرفتهاند که هر از چندی عادت کردهاند که یک حمایت بیرونی به درون دایره بسته هدایت کند تا شاید موج ایجاد شده برای کوتاهمدت هم که شده بازار سهام را به تحرک درآورد اما آیا این تنها راهی است که باید برای نجات بازار سهام آن را به کار برد؟ آیا همه چیز و همه اعمال نظرها در بازار سهام دقیق و صحیح است و به درستی به اجرا درآمده است که همیشه تنها گزینه حمایت از بیرون است؟ به روشنی پاسخ به این سوالها بیشتر از آنکه مثبت باشد منفی است چراکه انتقادات زیادی در بازار سهام از سطح حقوقیها تا حقیقیها وجود دارد که در حال حاضر بیشتر از آنکه جنبه واکنشی پیدا کرده باشد به سکوت محض تبدیل شده است. واقعا چه کسی است که نداند حقوقیها که روزگاری موجهای زیاد هیجانانگیز در بازار سهام به وجود میآوردند دیگر حتی در حوالی تالار شیشهای هم دیده نمیشوند. در اینکه این گروه هدایتگران بازار سهام هستند و در پارهای از زمانها بازار را هم به سمت و سوی اهداف خود هدایت میکنند شکی وجود ندارد به همان میزان هم شکی وجود ندارد که اگر بورس بتواند آنها را همانند گذشته به بازی بگیرد،ورق بورس تغییر میکند و شرایط مناسبی در بازار سهام برای بلندمدت پدید میآید. در عین حال روشن است که بازیگران داخلی بورس اگر به تعادل و رونق پایدار این بازار فکر میکنند باید به یک نقطه تفاهم مشترک برسند وگرنه ایجاد هر راهکاری در بلندمدت به شکست منتهی میشود و داستانهای گذشته تاییدکننده این نکته است. به واقع مسوولان بورس باید به این باور برسند که شرط رونق بورس چیدن درست تصمیمات روی میز معاملات سهام برای همه بازیگران و فعالان تالار شیشهای است و محتاج بودن به بیرون از این بازار همانی میشود که در حال حاضر وجود دارد. اگر بازاری در یک ساختار نظاممند و صحیح حرکت کند حتی در شرایط بحرانی نیز با کمک ارکان داخل بازار هم میتواند بحرانها را پشت سر بگذارد و نیازی نیست محتاج همیشگی بیرون باشد؛ چیزی که ما در بورس در چند وقت اخیر آن را مشاهده میکنیم به طوری که تا ریزشها سنگین شده و بازدهی سهام کاهش معنیداری پیدا میکند حمایت دولت به میان کشیده میشود. به هر روی گزینههای زیادی برای به تعادل رساندن معاملات سهام وجود ندارد و بهتر آن است که مسیر تصمیمسازیها به سمت به بازی گرفتن ارکان درونی بازار هدایت شود. با وجود این اگر هر راهکاری همانند ایجاد «بازار برتر» که به زودی در ادامه تصمیمسازیهای جدید بورس شکل میگیرد هم متولد شود، میتواند فقط مسکنی باشد که در کوتاهترین زمان ممکن اثر خود را در بورس از دست خواهد داد.
منبع :
روزنامه جهان صنعت + بخش دوم + سوم
بازتاب :