سهامداران بورس پس از هفتهها یک روز معاملاتی داغ را پشتسر گذاشتند. دوشنبه هفته آخر پاییز سال 93 احتمالا تا مدتها از خاطر اهالی تالار شیشهای خارج نخواهد شد، اگر رونق فعلی شکل گرفته یک جرقه باشد. معاملهگران سهام خیلی وقت است که روز معاملاتی خود را با استرس و نگرانی آغاز کرده و به پایان میرساندند. در تالار شیشهای مدتهاست که جو منفی بر جو مثبت و امیدوارکننده معاملات سهام غالب شده است. نامشخص بودن سرانجام یکی از بزرگترین چالشهای سیاسی ایران بعد از انقلاب یا همان پرونده هستهای و مذاکرات ایران با 1+5 از یکسو و تحریمهای اقتصادی از سویی دیگر هر از چندگاهی فشار تجمیع شده خود را در بورس بر سر صنایع فعال در این بازار و در نهایت قیمت سهام خالی میکند و منجر به ریزشهای ادامهدار و کاهش ارزش این نهاد سرمایهپذیر میشود. هر چند دخالتهای گاه و بیگاه هدایتکنندگان این بازار و مهمتر از آن حمایت نشدن واقعی بورس از سوی دولت هم بر مشکلات اضافه کرده است تا بورس در یک مسیر غیرمتعادل قرار گیرد. رشد بورس که مدتی است آرام آغاز شده و روز گذشته به شکل انفجاری ادامه پیدا کرد نیاز به حمایت دارد تا از فرار سرمایهگذاران و ضعیف شدن این بازار جلوگیری شود. باید اذعان داشت بورس که در بین سایر بازارهای موازی سال گذشته همه چشمها را خیره کرده بود در حال حاضر به سمت متعادل شدن در حال حرکت است و این تغییر بنیادی نیاز به تغییر نگاه از سوی دولت هم دارد تا در بستر حل و فصل شدن سایر مشکلات، سهامداران امیدوار باشند که سرمایههای خود را در بورس از دست رفته نبینند.
بر اساس یک اصل بدیهی هر روز بورس با روز دیگر آن متفاوت است اما در هفتههای اخیر معاملات بازار برای سهامداران فقط یک رو داشته است و همه چیز به رشد شاخص، افزایش قیمت بخش قابل توجهی از سهمها، رشد ادامهدار و بیوقفه متوسط بازدهی که حال به مرز 120 درصد هم نزدیک شده، ختم شده است. همه این تحولات نشان میدهد اوضاع نمیتواند خیلی هم عادی باشد. حال هر چقدر بورس و مقامات هدایتکننده آن فریاد بزنند که همه چیز طبیعی است اما تحلیلگران و کارشناسانی نیز وجود دارد که به صراحت این وضعیت را خیلی هم عادی نمیدانند و هشدارهایی میدهند. بخش بزرگ و قابل توجهی از نوع نگاه اینگونه کارشناسان مبتنی بر این نکته است که صعود قیمت و شاخصهای بورس با حرکت و کلیت اقتصاد کشور که درگیر تورم رسمی اعلام شده 35 درصدی است و سایر بازارهای موازی که از مدتها پیش در رکود کامل به سر میبرند همخوانی ندارد. حتی بیشتر از آن بازده برخی از سهمها نیز با ارزش واقعی در این شرایط فاصله دارند و به نوعی حباب شکل گرفته است. آیا باید بازار را غرق شده در حباب دانست یا باید به تحلیلها و ارزیابیهای مقامات بورس اعتماد داشت به هر حال طبیعتا باید به نگاه دوم احترام و اعتماد بیشتری گذاشت چراکه اگر بازار به سمت حباب حرکت کرده باشد و مقامات بخواهند آن را شفاف نکنند به زودی شاهد یک ویرانی بزرگ خواهیم بود که همین تبعات نمیگذارد به شرایط فعلی خیلی بدبین بود. از سویی دیگر باید ارزیابی تحلیلگران بازار سرمایه را نیز جدی گرفت تا بتوان با نگاه کلان و همهجانبهتری به بورس و معاملات آن نگاه کنیم.
منبع :
ادامه رشد بیمحابای شاخص کل بورس به عنوان معیار نشاندهنده وضعیت کلی بازار هر چند در ماههای ابتدایی خوشحالکننده بود و حتی به یک نماد از بازار توسعهیافته در قالب بورس تبدیل شد اما این روزها در حال تغییر شکل به یک نگرانی بزرگ است به طوری که در تحلیلهای آشکار و پنهان کارشناسان و فعالان بازار سرمایه زمزمههایی از شکلگیری یک بحران در آیندهای نزدیک در بورس شنیده میشود. ورود پولهای تازه در بازار و گردش نقدینگی از بازارهای طلا و ارز به سمت برگههای سهم آنقدر غافلگیرکننده بوده است که حتی مقامات بورس نیز واکنش خود را به صورت آشکار بیان کردهاند و نگران آن هستند که در کوتاهمدت کنترل اوضاع بورس به دلیل حجم بالایی از ورود نقدینگی و گردش آن به یک دردسر بزرگ تبدیل شود. مهمترین مساله این است که سهامداران تازه به تالار واردشده نه به اندازه حرفهایهای بازار صبور هستند و نه شناخت بنیادی از چگونگی فعالیت در این نهاد پیچیده اما وسوسهانگیز مالی را دارند و روشن است که با یک باد نوسان منفی، توفانی از خروج نقدینگی را در تالار شیشهای شکل خواهند داد و بورس را به ورطه سقوط قیمت و شاخصها خواهند کشاند. واقعیت دیگر آن است که بخش بزرگی از صنایع و شرکتها سهم معنیداری از این رشد قیمتها ندارند و نگاهی دقیق نشان میدهد که تنها شرکتها و صنعتهای خاص بازار و تکسهمها در این روزها بازار را در دست گرفتهاند به صورتی که سهم عمدهای را در بالا کشیدن شاخص کل معاملات بر عهده دارند. به هر حال مدیریت این اوضاع مستلزم تعیین استراتژی هدفمندی است تا باعث غافلگیر شدن فعالان و هدایتگران بازار نشود. اینکه آیا میتوان هجوم نقدینگی فعلی را مدیریت کرد یا خیر را باید در روزهای آتی مورد ارزیابی قرار داد اما یک مساله واضح است و آن اینکه بحران به پشت در تالار شیشهای رسیده است.
بازتاب :
روز گذشته شاخص کل معاملات همزمان با پایان یافتن دور اول مذاکرات ایران و گروه 1+5 و مشخص شدن زمان برگزاری دور دوم مذاکرات در بغداد و از سویی دیگر با حمایت شرکتهای معدنی و بانکی همانند « فولادمبارکه اصفهان، گلگهر، چادرملو، سرمایهگذاری امید، بانک ملت، ملی صنایع مس ایران، بانک پارسیان، توسعه و معادن فلزات، فولاد خوزستان، سرمایهگذاری غدیر و...» توانست با یک رشد 384 واحدی یک برگ دیگر بر برگهای تاریخسازی فعالیتهای بورس در کشور را به ثبت برساند و در روز بارانی 27 فروردینماه سال 91 توانست از مرز 27 هزار واحد هم بگذرد و عدد 27 هزار و 281 واحد را در تابلوی قرمز تالار شیشهای به ثبت برساند تا فعالان بازار سرمایه ایران در ماه ابتدایی سال به یاد خاطرهها و روزهای پررونق سال گذشته بیفتند. همه این تحولات در حالی روز گذشته رخ داد که خبرهایی از نشست نخست گروه 1+5 با ایران که به اطلاع همگان رسید، دقیقا تصمیمهای شفاف و روشنی از سوی هر دو طرف اعلام نشد. فقط فضای مثبت این جلسه وتحلیل هایی که از سرانجام این نشست وجود دارد به خوبی به عنوان یک خبر و شوک مثبت بر فضای اقتصادی کشور فرود آمد و امیدها را زنده کرد.از نگاهی دیگر تالار شیشهای ایران تحت فشارهای اقتصادی و حاشیههای سیاسی همیشه سرمایهگذاران ایرانی را در تردید نگاه داشته است و حتی برگزاری یک نشست بدون اعلام نتایج هم منجر به رکوردشکنی فعالیت معاملهگران در بازار سرمایه شد. همه این موارد نشاندهنده آن است که تا چه حد سرمایهگذاران بورس در ایران به تحولات سیاسی حساس هستند و پازلهای سرمایهگذاری خود را بر مبنای یک استراتژی از پیش تعیین شده بر سر مسیرهای سرمایهگذاری شده قرا میدهند. بر مبنای همین نکات کارشناسان اقتصادی مرتبط با بورس که اوضاع را همیشه رصد میکنند حتی از گذشتن شاخص از مرز 30 هزار واحد تا قبل از شروع تابستان و فصل مجامع هم خبر میدهند که با ارزیابی شرایط فعلی و اینکه این جو مثبت به این زودیها هم به سمت و سوی منفی بودن پیش نخواهد رفت نمیتواند یک پیشبینی اشتباه باشد. اگر به این موارد حمایتهای دولت از بازار سرمایه به عنوان نهادی که میتواند سرمایههای سرگردان را به یک مرکز مالی شفاف هدایت کند را اضافه کنیم که میتوانیم به آینده کوتاه و بلندمدت بورس بسیار خوشبین بود.
منبع :