راهبرد تغییر سیاستها در بازار سهام
«وضعیت بورس طبیعی است!» در زمان آغاز جنگ بین آمریکا و عراق در مارس 2003 محمد سعید الصحاف، وزیر اطلاعرسانی صدام نقشی را در کارزار جنگ بازی میکرد که بعدها برای آن سوژههای زیادی ساخته شد. وی در حالی که آمریکا و همپیمانان غربی حاضر در جنگ در حال پیشروی و در کمتر از 100 کیلومتری بغداد بودند با اعتماد به نفس مثال زدنی اعلام میکرد جنگ تحت کنترل نیروهای عراقی قرار دارد و به زودی همه چیز خاتمه مییابد. اشاره به این موضوع از این جهت در وضعیت فعلی بورس کشور اهمیت پیدا میکند که در بخشی از فضای فعلی بازار سرمایه در سطح رسانهای و تشکیلاتی بیشتر از آنکه بیان حقیقت و واقعیت وجود داشته باشد پنهان کردن بخشی از واقعیت و نشان ندادن حقیقت آن هم به خاطر سیاستهای پنهانی رواج پیدا کرده است. قصد بزرگنمایی کردن شرایط بورس و ریزشهای ادامهدار شدید آن و رسیدن قیمت بخشی از سهمها به پایینترین ارزش خود را نداریم اما نمیتوانیم چشمهای خود به روی حقیقت را نیز ببندیم و منتظر شویم تا معجزهای رخ دهد یا مسوولان به راهکارهای عملیاتی دست پیدا کنند. با این وجود ادعای پیشبینی کردن آینده را نیز نداریم. بلکه تنها براساس حقیقت و واقعیت بورس، آمارهای موجود، تحلیلهای کارشناسان بیطرف و حتی حمایتکننده محض که در این گزارش از این گونه ارزیابیها نیز داریم همیشه به تحلیل وضعیت بازار سهام و چرایی آن و راهکارهای آن از نگاههای متفاوت مسوولان، کارشناسان و فعالان بازا سرمایه میپردازیم. وضعیت حال حاضر بورس محصول مشترک تصمیمهای دولت و سیاست مدیران ادارهکننده این نهاد مالی است که همیشه به آن اشاره کرده و خواهیم کرد و هر یک از طرفین باید به اندازه مسوولیت خود پاسخگوی افت بازار سهام باشد. واضح است که کشور در شرایط مناسبی از جهت سیاسی برای حلوفصل بحران هستهای با غرب قرار دارد که میتواند گشایش بزرگی را در همه ابعاد کلان اقتصادی و البته در بازار سرمایه به وجود آورد. اما آیا در وضعیت امروز بازار سرمایه، فقط نسخه انتظار میتواند راهگشا باشد؟ سهامداران تا چه زمانی باید صبر کنند تا حداقل تعادل در دادوستد سهمها در تالار شیشهای به وجود آید ؟ آیا بهتر نیست ادارهکنندگان از سطح سازمان بورس تا شرکت بورس و سایر ارکان مرتبط با بازار سرمایه به فکر چارهاندیشی مناسب برای به کنترل در آوردن اینگونه ریزشها باشند تا اینکه فقط منتظر حلوفصل مشکلات از سوی دولت باشند. به میدان آوردن حقوقیهای بورس خیلی نمیتواند برای تصمیمگیرندگان سخت باشد و نگرانی از اینکه این گروه باز هم دست به هدایتهای معنیدار بزند، نمیتواند به بهای قربانی کردن سایر بازارها منتهی شود. کنترل این گروه که سهم عمدهای در بازار سهام دارند به مراتب هزینههای کمتری نسبت به سایر تصمیمها همانند صندوق توسعه بازار، صندوق بازارگردانی تخصصی، تشکیل بازار بلوک و... دارد و البته بازدهی بیشتری برای فعالان به همراه خواهد آورد. در گزارش دیگری که در صفحه دیگر بورس «جهان صنعت» آن را میخوانید به روشنی صدای اعتراضهای سهامدارانی را خواهید شنید که از کاهش سرمایههای خود نگران هستند و چرایی آن را از نگاه خود بیان کردهاند و ادامه آن میتواند تبعاتی را به همراه داشته باشد. آیا بهتر نیست به جای بازی کردن نقش وزیر اطلاعرسانی عراق چشمهایمان را به روی واقعیتها باز کنیم تا بهتر بتوانیم به راهحلهای اجرایی برسیم.
منبع :
روزنامه جهان صنعت + بخش دوم + لینک دوم + سوم + چهارم + پنجم
گزارش در یک نگاه + بخش دوم + لینک دوم + سوم
بازتاب :
سهامداران در انتظار تحولات کلان
بالا و پایین شدنهای شاخص و قیمت سهمها در بورس همچنان ادامه دارد، در کنار آن موج بزرگی از تحولات سیاسی و اقتصادی تاثیرگذار داخلی و خارجی در حال شکل گیری است. از نشست هستهای تازه ایران و غرب تا تحولات اقتصادی داخل همگی به عوامل تاثیرگذار در تالار شیشهای تبدیل شده است. آن سوتر ادامه بحران تازه شکل گرفته جنگ داعش با عراق که به صورت مرموزی در حال جدیتر شدن است نیز سایه سیاهی را بر سر بازارهای مالی منطقه و جهان در حال شکل دادن است که نگرانیهای فزایندهای را در بین سرمایهگذاران ایرانی شکل داده است. هرچند این تقابل فعلا از سوی کشورهای دنیا جدی گرفته نشده است و بجز چند روز ابتدایی عامل سقوط بازارهای بورس و انرژی دنیا شد اما ادامه آن میتواند در بازارهای مالی دنیا و روی نرخهای مرجع «اونس، نفت و ارز» تاثیرگذار باشد که در این میان فضای اقتصادی ایران و بازارهای مالی داخل همانند بورس که به شدت همیشه نظارهگر رویدادهای سیاسی و اقتصادی است نیز علاوه بر پیروی از تاثیرات جهانی به دلیل نزدیکی سیاسی و مذهبی با کشور عراق و احتمال ورود به این درگیریها و نگرانی سرمایهگذاران مستعدد به چالش کشیده شدن است. در سویی دیگر وجود ابهامهای گسترده در ساختار تصمیمگیریها و هدایت بازار سرمایه میان مقامات مسوول و بازیگران بازار سهام «حقوقیها و حقیقیها» نیز چندی است که بورس را از مسیر عادی خود منحرف کرده است. جالب آنکه ارکان داخلی این نهاد مالی بیشترین تاثیرات فعلی و ریزشهای ادامهدار را بر عهده دولت و تصمیمهای گرفته شده درباره صنایع بنیادی همانند پتروشیمی، خودرویی و... میدانند و نقش خود در تصمیمسازیهای خلقالساعه همانند «تغییر سیستم و ضوابط خرید و فروش سهام که یک ماه هم دوام نداشت، راهاندازی صندوق توسعه بازار که البته دولت نقش اصلی آن را برعهده داشت و حال بازارگردانیهای تخصصی» زیاد جدی نمیگیرند. هر چند که باید اذعان داشت اگر دولت بتواند در تصمیمگیریها نگاه ویژه و نه شعاری به بازار سرمایه داشته باشد، بورس میتواند به خوبی در مسیر رشد و تعادل قرار گیرد اما نمیتوان چشمها را به روی واقعیتهای موجود بازار سهام که با دخالتهای بجا و نابجا در حال عقبگردی تاریخی است، بست. به هر حال باید هر دو سوی این ماجرا «دولت- بازار سرمایه» در یک تعامل شفاف نسبت به حل و فصل تصمیمهای بحران ساز اقدام کنند و در کنار آن مدیران بازار نیز با خرد و راهکارهای اساسی بازیگران این بازار را به آینده امیدوار نگاه دارند.
منبع :
روزنامه جهان صنعت + بخش دوم + لینک دوم + سوم
گزارش در یک نگاه + بخش دوم + لینک دوم + سوم
بازتاب :
وقتی منفعت جای فرهنگسازی را میگیرد
هشتمین نمایشگاه بورس، بانک و بیمه در حالی روز چهارشنبه هفته گذشته به پایان رسید که ابهامات بیشماری را در همه ابعاد برگزاری برای فعالان و شرکتکنندگان آن به وجود آورد. حال که همه چیز درباره این نمایشگاه به پایان رسیده است و دیگر خبری از غوغاسازیهای بیپایه و اساس رسانهای و تبلیغاتی در اطراف این رویداد وجود ندارد به خوبی میتوان ماهیت، کیفیت و کارکرد این نمایشگاه را بررسی کرد تا در آینده اگر قرار است با همین ساختار کمی و نه کیفی برگزار شود برگزارکنندگان آن از همین امروز به فکر باشند تا به جای بیان آمارهای کمی بیارزش به فکر خروجیهای کیفی باارزش باشند. صرف برگزاری هر نمایشگاهی برای نشان دادن قابلیتهای یک موضوع هدف بسیار پسندیده است اما آیا نمایشگاه بورس هدف مشخصی و نظاممندی داشت یا دارد؟ نگاهی به شعار امسال این نمایشگاه نشان میدهد حتی شعار هم همانند بسیاری از عملکردهای نمایشگاه تنها کنار هم گذاشتن کلمات بوده است چراکه شعار «صدها فرصت سرمایهگذاری» در خروجی نهایی این نمایشگاه به یک فرصت سرمایهگذاری قابل اعتنا نیز تبدیل نشد. هزینههای صورتگرفته برای شرکتکنندگان در نمایشگاه بورس که بر اساس فضای درخواستی به بیش از چندصد میلیون تومان هم میرسید و در مقابل شرکتکنندگان آن حتی نارضایتی خود را از آن نشان دادهاند که در بخش دوم گزارش به آن مستند میپردازیم هم به خوبی مشخص میکند که حتی به اندازه هزینههای صورتگرفته نیز خدمات کامل و استانداردی به حاضرین ارایه نشده است. نگاهی به لیست شرکتکنندگان حاوی نکات جالب توجهی است. در حالی که این نمایشگاه ظاهرا یک رویداد تخصصی در سه حوزه «بورس، بانک و بیمه» است اگر با همین روش جلو برود از سال آینده باید یک عنوان عمومی برای آن در نظر گرفت چراکه در لیست شرکتکنندگان شرکتهایی با موضوع فعالیتهای «انتشارات، بیماری، فرهنگ، آموزش غیرمالی، نرمافزار غیرمرتبط، ارتباطات و...» وجود دارد که ارتباط معنیدار مشخصی با ماهیت این نمایشگاه ندارد. آیا صرف نگاه مادی باید اصالت یک نمایشگاه را که تنها هشت سال از عمر میگذرد، قربانی کند؟ مشخص است که چون نمایشگاه بورس، بانک و بیمه البته با استناد به واکنشهای مدیران و شرکتکنندگان حاضر و غایب و آمارهای موجود کیفی نیست، استقبالی هم از آن نمیشود و حتی مردم آشنا با بازار سرمایه و عادی نیز آن را چندان جدی نمیگیرند و عملا به یک گردهمایی صنفی تبدیل شده است. از سویی دیگر این نمایشگاه چون دارای چارچوب مشخص و شفافی نیست خیلی از شرکتها و نهادهای بزرگ بورسی و بانکی نیز آن را جدی نمیگیرند و در آن حاضر نمیشوند. مجموع این نکات باعث میشود تا هر سال یک فرصت بزرگ از بازار سرمایه گرفته شود آن هم به بهای انتفاعبخشی از خواستههایی که به جای کیفیت، آمارسازی و شعار دادن را به فرهنگسازی منسجم تبدیل ساخته است. تاسفآور اینکه مسوولان هرگاه سخن از جدی نگرفتن بازار سرمایه از سوی مسوولان ارشد میشود میگویند باید فرهنگسازی شده و نقش رسانهها پررنگ شود اما زمانی که نیاز به پردازش و القای فرهنگی از سوی خودشان با برگزاری کیفی فرصتهایی همانند نمایشگاه میشود منافع نهادی و شخصی جای خود را به منافع عمومی میدهد. به هر حال حرف بسیار است اما سخن کوتاه میکنیم .
منبع :
بازتاب :
عقبنشینی 1867 واحدی شاخص در 2 روز
72631، این عدد رمز ورود به مکانی نیست اما میتواند به یک هشدار رمز آلود برای خروج هرچه سریعتر سهامداران در بورس تبدیل شود. روز گذشته شاخص کل معاملات بورس باز هم ریخت. این بار 884 واحد و دقیقا 9 واحد کمتر از ریزش روز شنبه و در مجموع در دو روز کاری با 1867 واحد عقبنشینی و برای نخستین بار بعد از نزدیک به یک سال به کانال 72 هزار واحد سقوط کرد تا بار دیگر زنگهای هشدار به صدا درآید. در روزی که همه شاخصهای بورس «کل، 30 شرکت بزرگ، آزاد شناور، بازار اول، دوم و صنعت» در مجموع نزدیک به هشت درصد کاهش پیدا کردند و ارزش بازار نیز نسبت به دو هفته اخیر تقریبا 20 هزار میلیارد تومان افت کرد سهامداران در تالار بیشتر از همیشه نگران تحولات آینده بازار سهام بودند. موجی از استرس و خشم را روز گذشته میشد در تالار حافظ مشاهده کرد. با هر کسی حرف میزدی گویی آماده منفجر شدن است. دیگر حداقل امیدها هم از بین رفته است و اگر تجربه ریزشهای گذشته نبود کمتر سهامداری توان مقاومت در این روزهای بورس را داشت و در بازار باقی میماند و بزرگترین شانس این روزهای بورس رکود ادامهدار سایر بازارهای موازی است. اما در سایر تحولات در حالی که در فضای سیاسی و اقتصادی کشور اتفاق و تصمیمسازی تازهتری روی نداده است. فقط وزیر اقتصاد یک بار دیگر وعده روزهای خوش را داد؛ وعدهای که در بار پیشین به سرانجام خوشی نرسید. در مورد مناقشه هستهای ایران و غرب نیز گام تازهتری برداشته نشده است بورس خیلی زود به آینده نگاه کرده است و اعداد قرمز رنگ منفی مهمان این روزهای تابلو قرمز رنگ شدهاند. اما همانگونه که از قبل نیز عنوان شد روز گذشته جلسهای برای ارزیابی وضعیت تازه بورس میان حقوقیها و ارکان تصمیمگیر بازار سرمایه برگزار شد تا بتوانند به راهکاری دست یابند که جز چند دستور تکراری چیز خاصی از آن بیرون نیامد. در همین حال روزه سکوت علی صالحآبادی، رییس سازمان بورس و حسن قالیبافاصل، مدیرعامل شرکت بورس در کنار اطلاعرسانی و شفافسازیهای قطرهای برخی از مدیران بازار سرمایه که واقعا به معضل بزرگی تبدیل شده است که به زودی به آن خواهیم پرداخت نیز خود به عامل منفی و ابهامآمیز بزرگی تبدیل شده است. هرچند دیدگاه رییس سازمان بورس بر این مبنا استوار است که نباید هر زمان که بازار منفی شد واکنش نشان داد اما نگرانی بزرگتر این است که زمانی مسوولان پاسخگویی به شرایط را انتخاب کنند که سهامداران نتوانند از زیر آوار تالار شیشهای به بیرون نگاه کنند و یا اساسا حضور داشته باشند. به هر حال در نهادی که بزرگان آن یعنی حقوقیها هر زمان تشخیص دهند وارد بازی سهمها میشوند و مدیران آن نیز هر زمان که خود صلاح بدانند، پاسخگو و در دسترس هستند باید تغییرات گستردهای در طرز نگاه و اداره بحرانها به وجود آید تا سرمایههای حقیقیهای بیپناه بیش از این از دست نرود.
منبع :
بازتاب :
شورای عالی و حقوقیها دست به کار میشوند
روز چهارشنبه هفته گذشته وقتی در آخرین روز معاملات بورس، شاخص با 337 واحد ریزش به 74 هزار و 499 واحد رسید همه تحلیلهای تکنیکال شاخص که محدوده مقاومت و کف سقوط این نماگر را از مدتها پیش 74 هزار واحد تخمین زده بودند به آرزوهایی از دست رفته تبدیل شد. هر چند که اعلام خبر افزایش قیمت خودرو در آخر هفته میتوانست برای بورس و معامله گران آن یک شوک مثبت کوتاهمدت باشد اما مقاومت شرکتهای خودرو ساز مبنی بر اینکه افزایش قیمتها راضیکننده نیست تکلیف موج مثبت را قبل از آغاز بازار در هفته جاری روشن کرد با این وجود بسیاری از تالارنشینان بازار سهام که روز شنبه وارد بازار شدند انتظار نداشتند تا شاخص با ادامه ریزشهای سنگین خود با 983 واحد افت دیگر بعد از مدتها به کانال 73 هزار واحد هم وارد شود تا کاهش قیمت سهمها به بزرگترین معضل این روزهای بازار سهام تبدیل شود. چرایی این ریزشها آنچنان که باید شفاف نیست همانگونه که رشدهای گذشته نیز آن چنان پایه و اساس نداشت این ریزشها هم تا به امروز از مکانیزمهای روشنی برخوردار نیست. این روزها تحلیلهای داغی از وضعیت بورس وجود دارد. نگاهی کوتاه به این ارزیابیها نشان میدهد که متاسفانه بازار از اطلاعات ناقص و بعضا جهتدار در سطح کلان و خرد از سوی هدایتگران و منتفعان رنج میبرد که به زودی به صورت مجزا و مستند به آن میپردازیم. باز جای امید است که حداقل همچنان بخشی از تصمیمگیرندگان مستقل و بعضا نگران ناظر بر بورس این اوضاع را رصد میکنند و در صدد کشف چرایی و راه حلهای موقت و دایمی آن هستند. در تازهترین خبرها ظاهرا شورای عالی بورس قصد دارد تا در یک جلسه فوری به تعیین و تکلیف بورس و چگونگی حمایت از بازار بپردازد که این میتواند پالسهای مثبتی را برای بورس و سهامداران همیشه نگران آن مخابره کند. در عین حال حقوقیهای بازار نیز قصد دارند تا با خوردن یک صبحانه دیگر تازهترین تحولات بورس را بررسی و احتمالا حرکتهایی را برای جمع کردن بازار انجام دهند؛ اتفاقی که در نشست قبلی رخ نداد. آن چیز که مشخص است این است که باید برای بورس و ریزشهای آن به صورت سیستماتیک و نظاممند برنامه ریزی کرد نه فوری و بدون برنامه تا عاقبت صندوق حمایت از توسعه بازار بار دیگر تکرار نشود. صندوقی که آمارها نشان میدهد تنها چیزی نزدیک به 10 درصد نقدینگی وارد بازار کرده است. به هر حال انتظار در این برهه از زمان زیاد نمیتواند برای بورس خوشایند باشد چراکه میتواند برای این بازار و هدایت گران آن گران تمام شود.
منبع :
بازتاب :
دعوت خارجیها به بورس در شمال شهر
در حالی که روز گذشته علی صالحآبادی و اطرافیان وی با خیال راحت و کیلومترها دورتر از تالار شیشهای حافظ در مرکز شهر در حال قدم زدن در شمال شهر در نمایشگاه بورس بودند و در اواسط روز سری هم به اولین اجلاس سرمایهگذاری اسلامی زدند، سهامداران مضطرب این روزهای بورس برای دومین روز متوالی با ریزش قیمتها در پی سقوط همه شاخصها و در پی آن بازگشت دوباره شاخص کل به کانال 74 هزار واحد بودند. در آن سو رییس سازمان بورس از خارجیها دعوت میکند که در بازار سرمایه ایران حضور داشته باشند و برای آنان کارت دعوت میفرستد و در نقطهای دیگر و در نمایشگاه بورس حلقهای از سهامداران معترض به دور وی تشکیل شد تا بار دیگر اعتراضهای خود را این بار بدون واسطه و مستقیم به گوش وی برسانند. هر چند صالح آبادی به خبرنگار روزنامه «جهان صنعت» اجازه نداد تا در کنار سهامداران معترض به استدالهای وی گوش دهد تا شاید بتواند به تحلیلهای واقعگرایانه آقای رییس دست یابد اما همان صحبت های کوتاه نشان از سر درون سهامدارانی میداد که این روزها سرمایههای خود را از دست رفته میبینند. به هر حال این روزها سر مسوولان و برگزارکنندگان نمایشگاه بورس آنقدر گرم است که شاید تحولات بازار سهام برای آنان اولویت اصلی نباشد اما واضح است که باید تکلیف این نوسانهای شدید و ادامهدار یک بار برای همیشه روشن شود و توجیهاتی همانند «نوسان ذات بازار بورس است» دیگر خریدار ندارد.
منبع :
روزنامه جهان صنعت + بخش دوم + لینک دوم + سوم
گزارش در یک نگاه + بخش دوم + لینک دوم + سوم
بازتاب :
هدف نا مشخص، استقبال ناامیدکننده
بعد از آنکه در روزهای گذشته کارشناسان و فعالان بازار سرمایه از کیفیت برگزاری و اهداف نمایشگاه بورس انتقاداتی را مطرح کردند، این بار یکی از مدیران با تجربه بورسی به صراحت عنوان میکند که «در حال حاضر نهادهایی که منابع دیگران را مدیریت میکنند خیلی در نمایشگاه بورس حضور ندارند و جامعه هدف نیز در این نمایشگاه مشخص نیست». این در حالی است که گزارشهای میدانی خبرنگار «جهان صنعت» در روزهای دوم و سوم نمایشگاه بورس نیز نشان میدهد آنچنان که برگزارکنندگان نمایشگاه و رسانههای همسو از چند هفته قبل از آغاز این رویداد آن را در بوق و کرنا کرده بودند مردم عادی و البته مرتبط با بازار سرمایه از این نمایشگاه استقبال نکردهاند و همه چیز به یک گردهمایی صنفی تبدیل شده است. جالبتر آنکه این نمایشگاه حتی نتوانسته است در سطح نمایشگاههای معمولی مورد توجه قرار گیرد چراکه در هیچیک از بخشهای خبری جز روز اول بازتاب خاصی در جهت پخش گزارش و دعوت مردم به حضور نداشته است. فقط کافی است تا استقبال از یک نمایشگاه خاص اینچنینی همانند الکامپ یا کنگره موبایل و حتی پتروشیمی را با نمایشگاه بورس مقایسه کنیم تا به این نتیجه برسیم هیچگاه کیفیت در پس آمارهای کمی با همراهی بمبهای خبری و تبلیغاتی بیاثر پنهان نخواهند ماند چراکه در عصر ارتباطات و هوشمندی مردم دیگر سادهانگارانه با اینگونه مسایل برخورد نمیکنند.
منبع :
بازتاب :
همیشه ما ایرانیان به تمدن چندین هزار ساله خود افتخار میکنیم اما اینکه در حال حاضر دارای چه تمدن و غنای فرهنگی هستیم جای سوال زیادی را به وجود آورده است. «دورویی» در ملاءعام و در یک برنامه ورزشی تازهترین شاهکار رسانه ملی در حمایت از تیم ملی فوتبال برای مسابقات جام جهانی 2014 برزیل است که تا به امروز جز پخش یک تیزر 20 ثانیهای حمایت خاصی را تدارک ندیده است. قصد انتقاد از رسانه ملی را در این یادداشت نداریم بلکه ماهیت این گزارش بر مبنای همان رفتار دوگانه کارشناسان فوتبالی است که در برنامه ورزش از نگاه دو وقتی که درباره سرنوشت تیم ملی در برزیل حرف میزدند و به مردم امید میدادند که با روحیه خوب میتوان نتایج خوبی در جامجهانی گرفت اما وقتی مجری همیشه سردرگم و تحت تاثیر این برنامه، یعنی پیمان یوسفی مخاطبان را به تماشای آیتمی دعوت کرد و مهمانان حاضر در برنامه به گمان اینکه میکروفنهای استودیو بسته است تحلیلهای واقعی خودشان در خصوص تیم ملی را بیان کردند اما غافل از آنکه میکروفن صداهای آنان را در برنامه زنده پخش می کرد. ابتدا حمید درخشان با خنده میگوید: «هر چی فکر میکنم نمیدونم دی ماریا رو باید بگیریم؟ مسی رو باید بگیریم؟» و در ادامه پرویز مظلومی هم آرزو میکند: «ای کاش بازی آخر ما با آرژانتین بود!» حسن روشن هم میگوید: «مسی مقابل ایران بازی نمیکند و به نظر من به استراحت میپردازد.» اما پیمان یوسفی با این نظر مخالفت میکند و میگوید: «او در کارنامهاش به دنبال آقای گلی میگردد!!» واقعا تاسفآور است که مجری برنامه و به اصطلاح کارشناسان برنامه اینگونه کشور و مردم خود را تحقیر میکنند. برای ارزیابی شرایط تیم ملی فوتبال اساسا نیازی نیست که تملق شود بعد تحقیر بلکه بهتر آن بود که به دور از هرگونه دورویی وضعیت تیم ملی فوتبال در جامجهانی تحلیل میشد. شاید همین گاف بزرگ بود که باعث شد تا در برنامه دوم در جمعه پیمانیوسفی خیلی سیاستمدارانه عطای کار را به لقای خود بخشید و اعلام کرد که دیگر در این برنامه حاضر نخواهد شد. درباره کارنامه مربیگری کارشناسان این برنامه در فوتبال ایران هم گزینهای جز سکوت و تاسف وجود ندارد.
بدترین اتفاق ممکن برای یک فوتبالیست آن هم در آستانه شروع جام جهانی مصدومیت است. در تاریخ مسابقات جامهای جهانی بازیکنهای بزرگی وجود دارند که به خاطر آسیبدیدگی از بازی در ارزشمندترین مسابقات فوتبال دنیا یا همان جام جهانی محروم شدهاند. حال این اتفاق این بار باز هم برای ایران در حال تکرار شدن است. مصدومیت ناگهانی هاشم بیکزاده، مدافع تیم ملی فوتبال آن هم در بازی دوستانه با مونته نگرو در حالی که کمتر از دو هفته تا آغاز جام جهانی 2014 برزیل باقی مانده اردوی تیم ملی فوتبال در اتریش را تحت تاثیر قرار داده است. هرچند آخرین خبرها از این حکایت میکند که برای بهبود وضعیت این مدافع، وی برای درمان به برزیل اعزام خواهد شد تا حتی زودتر از همه بازیکنهای دیگر بیکزاده به کشور میزبان جام جهانی برسد. این اتفاق از دو جهت قابل ارزیابی است؛ نخست آنکه حساسیت و پازلهای تاکتیکی است که کارلوس کیروش برای این بازیکن در نظر گرفته است که نشان از آن دارد که بیکزاده از مهرههای اصلی و تاثیرگذار ایران در جام جهانی است اما از منظری دیگر احتمال بلایی که سر دیه گو سیمئونه در فینال لیگ قهرمانان اروپا آمد برای کیروش نیز وجود دارد چراکه در آن بازی کاستا ستاره مصدوم اتلتیکو مادرید به بازی گرفته شد که نتیجه این اشتباه تعویض در دقیقه 10 بازی شد تا این تیم یک تعویض طلایی خود را در آن سطح از بازی از دست بدهد. حال تصور کنید اصرار کیروش به بازی کردن هاشم بیکزاده در جام جهانی، تجربه دیه گو سیمئونه را باز هم تکرار کند. آیا بهتر نیست با این مصدومیت منطقی برخورد شود؟
منبع :