گزارش های یک خبرنگار

حقیقت را نباید در ذهن نگاه داشت

گزارش های یک خبرنگار

حقیقت را نباید در ذهن نگاه داشت

بورس احیا می‌شود


اولین وعده رییس جدید بورس


محمد فطانت دو روز بعد از اعلام حکم رسمی ریاست بر سازمان بورس اولین موضع‌گیری خود را در حضور مدیران این سازمان اعلام کرد. رفع ابهام‌های کلان صنایع، اقدامات کوتاه و بلندمدت ساختاری در حوزه بازار سرمایه و سهام و تعمیق ارتباط با فعالان بازار سرمایه از بزرگ‌ترین وعده‌های رییس جدید بورس است. این نوع نگاه در ابتدای راه فطانت برای رونق‌بخشی به بازار سرمایه و به خصوص معاملات سهام در تالار شیشه‌ای، اگر ضمانت‌های اجرایی داشته باشد می‌تواند برای بورس و اهالی این بازار آینده روشنی را به وجود آورد. اما از آنجایی که سابقه‌های حمایت دولت در ماه‌ها و سال‌های گذشته از بازار سرمایه موجود است خیلی نمی‌توان به بسترسازی‌های حمایتی از طریق دخالت دولت در رفع ابهام‌های موجود بازار سرمایه خوشبین بود. به همین دلیل بهتر آن است که رییس سازمان بورس ابتدا بتواند یک ارزیابی از شیوه‌های حمایتی دولت در گذشته انجام دهد تا دقیقا به برداشت و تحلیل جامعی از نوع نگاه دولت به این بازار برسد. در حال حاضر ایجاد موج مثبت عاقلانه‌ترین راه برای خوشبین کردن سهامداران و فعالان بازار سرمایه است که فطانت آن را دنبال می‌کند اما بعد از موج‌سازی اولیه، ایجاد لایه‌های حمایتی که بازار سهام بتواند آن را در روند معاملات درک کند نیاز است تا یک اعتماد عمومی در بازار سرمایه بعد از ماه‌ها به وجود آید. روشن است که اگر حمایت‌ها در حد حرف و شعار باقی بماند در کوتاه‌ترین زمان ممکن با واکنش معاملاتی در بازار سهام مواجه خواهد شد و ابعاد ریزش‌های آینده شاید بیشتر از حال حاضر بورس را در حالت رکود فرو برد. به هر ترتیب باید در انتظار روزها و هفته‌های آینده ماند تا نوع حمایت‌هایی که رییس سازمان بورس آن را وعده داده است را به روشنی ارزیابی و تحلیل کرد. شاید دولت با گزینه‌ای که خود آن را بر سر کار آورده است مهربانانه‌تر برخورد کند و حمایت‌های تازه از بازار سرمایه به عمیق شدن این بازار و البته بازدهی مناسب منتهی شود.


منبع :

روزنامه جهان صنعت بخش دوم + سوم 

گزارش در یک نگاه

خداحافظی آخرین بازمانده


علی صالح‌آبادی آخرین بازمانده تیم اقتصادی دولت پیشین است که از امروز دیگر در راس هرم مدیریتی بازار سرمایه قرار ندارد. هر چند رییس سابق سازمان بورس مدیر محبوبی برای همه فعالان بازار سرمایه نبود اما قاطعیت و استراتژی توسعه‌ای او تحولات بزرگی را در بورس طی 9 سال اخیر به وجود آورد. صالح‌آبادی که در بدترین روزهای بازار سهام ماموریت خود را به پایان می‌رساند، شانس بزرگی را به محمد فطانت مدیر بعدی برای توجیه ناکامی‌های احتمالی در آغاز دوره جدید می‌دهد. البته تحولات ماه‌های اخیر بازار سهام شانس به پایان رساندن آخرین دوره 30 ماهه را از صالح‌آبادی گرفت اما باید اعتراف کرد که این تغییر بزرگ زمانی جدی شد که دولت دیگر حامی سیاست‌های مدیران ارشد بورس نبودتمدید مذاکرات هسته‌ای و به تبع آن ادامه سقوط قیمت سهام و بازدهی بورس و از بین رفتن ده‌ها میلیارد تومان پول سرمایه‌گذاران بازار سهام در کمتر از چند ماه باعث شد تا صالح‌آبادی منفعل شود به گونه‌ای که مجبور شد جایگاه خود را به مدیر بعدی هدیه دهد. اما این تغییر بزرگ را باید از زاویه تغییر نگاه دولت به بورس به عنوان نهادی که بخشی از سرمایه‌های مردم را جذب می‌کند نیز نگاه کرد. فشار سهامداران حقوقی و حقیقی در چند ماه گذشته و حتی خراب شدن بازار خرید و فروش سهام نیز اندک امید بازگشت بورس به روزهای پررونق را  از صالح‌آبادی گرفت تا وی مجبور شود عطای کار را بعد از 9 سال به لقای آن ببخشد. اما شرایط برای مدیر جدید سازمان بورس بسیار متفاوت‌تر از صالح‌آبادی خواهد بود، حالا فطانت مدیر جدید سازمان بورس هم حمایت دولت و وزیر اقتصاد را در کنار خود می‌بیند و هم حساسیت‌های فعلی بزرگان بورس حداقل برای کوتاه‌مدت وجود ندارد. اما خوشبینانه خواهد بود اگر تصور کنیم که رییس جدید می‌تواند تنها به حمایت دولت امیدوار باشد چرا‌که مردان اقتصادی حسن روحانی بارها نشان داده‌اند که برای فرو نشاندن اعتراض‌ها و به کنترل درآوردن فشارها حاضر هستند باثبات‌ترین مدیر را نیز تغییر دهند، همین عامل می‌تواند از همان روزهای نخست شرایط را برای مدیر جدید بورس متفاوت‌تر از مدیران قبلی به پیش ببرد. به هر حال سهامداران منتظر خواهند بود ببینند آخرین تغییر دولت تدبیر برایشان نجات‌بخش خواهد بود یا تنها در کوتاه‌مدت اوضاع را آرام می‌کند.

منبع :

روزنامه جهان صنعت بخش دوم + لینک دوم سوم چهارم + پنجم

گزارش در یک نگاه بخش دوم لینک دوم سوم 

بازتاب 

تابناک

پارسینه

جوان آنلاین

اعتدال

خراسان نیوز

IRNN

روزگار نو

نقد آنلاین

به آرزوهایم نرسیدم


گفت‌وگوی صریح با آخرین مدیر اقتصادی احمدی‌نژاد

 

وقتی محمود احمدی‌نژاد در سال 1384 توانست صندلی ریاست‌جمهوری را به دست آورد همه نگاه‌ها به انتخاب مدیران اجرایی کابینه وی خیره شد. رییس دولت نهم و دهم در دوران تبلیغات هم به صراحت از ورود مدیران جوان به بدنه دولت خود خبر داده بود. پس از روی کار آمدن دولت نهم و انتخاب مردان و زنان کابینه و پست‌های حساس، مشخص شد شعارهای او در به کارگیری جوانان کم تجربه اساسا یک استراتژی از پیش تعیین شده است. انتخاب یک جوان 27 ساله کم نام و نشان که بزرگ‌ترین تجربه مرتبط او سرپرست یک‌ساله بورس منطقه‌ای کرج بود، به‌عنوان دبیرکل سازمان کارگزاران بورس اوراق بهادار تهران (سابق) در سال 84 که بعدها و از سال 85 به ریاست سازمان بورس تبدیل شد از جمله انتصاب‌هایی بود که برای سهامداران و فعالان اقتصادی آن سال‌ها یک غافلگیری بزرگ بود. علی صالح‌آبادی در سال 84 جایگزین مردی شد که همانند ماه‌های آخر فعالیت خود در سال 93 تحت فشار شدیدی از سوی فعالان بازار سهام بود و همه منتظر بودند تا با تغییر دولت، رییس وقت بورس با این نهاد خداحافظی کند تا شاید بازار سهام با شوک مثبت و رو به جلویی مواجه شود. در آن سو اما صالح‌آبادی که در دانشگاه امام صادق (ع) مشغول تحصیل در رشته معارف اسلامی و مدیریت مالی و فراگیری اخلاق در محضر حضرت آیت‌الله مهدوی‌کنی رحمت‌الله علیه بود بدون هیاهو و در اوج بی‌تجربگی اما با حمایت‌های سخت رییس دولت و وزیر اقتصاد وقت سکاندار بازار سرمایه‌ای شد که در آن زمان ابعاد بسیار کوچک و کم عمقی داشت. صالح‌آبادی که اوج تجربه اجرایی را در سال 1378 و در سن 21 سالگی در پروژه ارتباط قیمت‌های فیزیکال و آتی نفت خام موسسه مطالعات بین‌المللی انرژی و در سال 1379 و در سن 22 سالگی در پروژه تثبیت درآمدهای ارزی حاصل از صادرات نفت و گاز کشور با استفاده از ابزارهای مشتقه وزارت نیرو به دست آورده بود به یکباره ماموریت ویژه یافت تا بازار سرمایه ایران را به مسیری تازه هدایت کند. هرچند در سال‌های ابتدایی ریاست بر سازمان بورس برچسب کم تجربه بودن را به روی نام خود می‌دید اما مدیر جوان آن سال‌ها با خونسردی ذاتی و عملکرد خود در توسعه بازار سرمایه بر بستر تصویب قانون جدید اوراق بهادار اسلامی در سال 84 از یکسو و فرصت بزرگ سیاست‌های اصل «44» که منجر به واگذاری شرکت‌های ابعاد بزرگ دولتی همانند مخابرات و پتروشیمی‌ها و... باعث شد تا بازار سرمایه ایران با یک جهش بی‌نظیر طی کمتر از چند سال مواجه شود و از نهادی کم‌اثر به نهادی قابل اعتنا تبدیل شود. تا قبل از آن دوران، بورس محلی برای حضور حرفه‌ای‌های بازار سهام بود و مردم عادی کمتر در این فضا حضور پیدا می‌کردند اما با تغییر فضا، نگاه به بورس هم تغییر پیدا کرد و همه این عوامل باعث شد تا در کنار نگاه خاص و حمایتی دولت و عملا در عمر هشت ساله محمود احمدی‌نژاد با کوچک‌ترین حاشیه یا شایعه‌ای که به تضعیف وی منجر شود مواجه نشود. اما با روی کار آمدن دولت حسن روحانی، صالح‌آبادی از معدود مدیران دولت محمود احمدی‌نژاد بود که توانست در تیم اقتصادی دولت تدبیر و امید جایی برای خودش داشته باشد و صندلی ریاست بر سازمان بورس را حفظ کند. اما از آنجایی که همه چیز همیشه ثابت باقی نمی‌ماند، آغاز تضعیف جایگاه صالح‌آبادی همراه با اولین موج شدید ریزش‌های بورس در اواخر سال گذشته با شایعات برکناری قریب‌الوقوع وی شروع شد. هرچند وزیر اقتصاد در مقطعی رسما از صالح‌آبادی حمایت کرد و حتی حکم تمدید ماموریت 30 ماهه پایانی وی را صادر کرد اما فشار فعالان بازار سهام و استمرار افت شدید ارزش بازار، قیمت سهام، نامه‌نگاری‌های گسترده و دخالت‌های گاه و بی‌گاه مدیران اجرایی که بزرگ‌ترین ضعف مدیریت صالح‌آبادی بود باعث شد تا بالاخره عصر علی صالح‌آبادی در بورس به پایان برسد. در این ارتباط «جهان‌صنعت» گفت‌و‌گویی متفاوت با مردی که از وی می‌توان به‌عنوان آخرین مرد اقتصادی دولت محمود احمدی‌نژاد در دولت حسن روحانی نام برد، انجام داده است که در ادامه آن را می‌خوانید. هرچند که صالح‌آبادی همانند همیشه جواب‌های غیرمستقیم و محافظه‌کارانه‌ای را بیان کرد اما در بین همین لایه‌های پنهان، آرزوهایی همانند راه‌اندازی شبکه تلویزیونی برای بورس یا مخالفت شدید وی برای قبول این پست در سال 84 قرار دارد که نشان می‌دهد وی با داشتن عملکرد قابل دفاع نتوانسته است بخشی از رویاهای خود در بازار سرمایه ایران را به حقیقت تبدیل کند.

در ایام داغ تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری سال 84، نظرتان را درباره برنامه‌های دو کاندیدا «هاشمی رفسنجانی و محمود احمدی‌نژاد» پرسیدم و شما از همان موقع نشان دادید در موضع‌گیری سیاسی بسیار محتاط هستید. مطمئنا این نگاه کمک زیادی کرد تا عمر ریاست خود را به دو دولت بکشانید؟

یکی از موضوعاتی که بنده همواره در طول مسوولیتم در بازار سرمایه مدنظر داشتم و به همکاران هم تاکید و توصیه می‌کردم، این بود که تحت هیچ شرایطی، اقدام یا صحبتی نکنند که حتی شائبه گره زدن بازار سرمایه به مسایل سیاسی ایجاد شود و خوشبختانه در این رویکرد تا حد زیادی هم توفیق داشتیم. اگرچه طبیعتا مسایل سیاسی به‌عنوان یکی از عوامل برون‌زا، بر بازار سرمایه اثرگذار است اما مهم آن است که متولیان بازار سرمایه، فارغ از رویکردهای سیاسی و صرفا برمبنای تخصص و مسوولیتی که بر دوش آنها گذاشته شده به اداره بازار بپردازند و ان‌شاءالله در آینده هم اینچنین خواهد بود.

معمولا فارغ‌التحصیلان دانشگاه امام صادق جایگاه ویژه‌ای در مناصب کشور دارند، تنها توانایی و دانش آکادمیک توانست علی صالح‌آبادی جوان و کم‌تجربه سال 84 که تنها 28 سال سن داشت را به نفر نخست بورس ایران تبدیل و نزدیک به یک دهه حفظ کند یا در حقیقت حمایت‌هایی هم وجود داشت؟

واقعیت این است که شرایط بورس در سال 84 به‌گونه‌ای بود که بسیاری از افراد و چهره‌های شناخته شده و با تجربه در آن مقطع، حاضر به پذیرش این مسوولیت نبودند و بنده هم موقعی که این مسوولیت به من پیشنهاد شد، ابتدا به شدت مخالفت کردم اما با اصرار اعضای وقت هیات‌مدیره سازمان کارگزاران و نظر مثبت دکتر دانش‌جعفری که در آن ایام، وزیر امور اقتصادی و دارایی بودند، مسوولیت را پذیرفتم اما بعد از پذیرش مسوولیت تمام اهتمام خود را صرف این موضوع کردم که با استفاده از مدیران و کارشناسان خوبی که در آن زمان در سازمان کارگزاران بورس اوراق بهادار تهران فعالیت داشتند، بازار را به تدریج از شرایط نگران کننده‌ای که در آن مقطع، بر بازار سایه افکنده بود، خارج کنیم البته کار بسیار سختی بود ولی به یاری خدا و با همت همکاران به تدریج به نتیجه رسید.

شما در دایره مدیران معتمد و مورد اطمینان دولت محمود احمدی‌نژاد قرار داشتید و برخلاف خیلی‌ها از قطار هشت ساله دولت گذشته به بیرون هدایت نشدید و در عین حال از سوی دولت گذشته حمایت گسترده‌ای از بازار سرمایه صورت نگرفت. چگونه در این بستر توانستید توسعه همه‌جانبه بازار سرمایه را اجرایی کنید؟

البته بنده اعتقاد دارم که بازار سرمایه، هیچ‌گاه در حاشیه قرار نداشته و روز‌به‌روز، جایگاه و اهمیت این بازار نزد مسوولان بیشتر شده، تا حدی که امروز بازار سرمایه به‌عنوان یکی از ارکان مهم نظام اقتصادی کشور در همه ارکان نظام جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده است. واقعیت این است که یکی از عوامل کلیدی رشد بازار سرمایه طی سال‌های اخیر نیز همین نگاه حمایتی نسبت به بورس بوده که روز‌به‌روز بیشتر شده است و امروز هم در دولت تدبیر و امید، خوشبختانه همین رویکرد وجود دارد. اگرچه، این موضوع هم قابل انکار نیست که امروز، تبیین دغدغه‌ها و مسایل مبتلا به بازار سرمایه برای مسوولان کشور در مقایسه با سال‌های گذشته که بازار سرمایه تا این اندازه رشد نکرده بود، بسیار آسان‌تر است.

سال گذشته رییس‌جمهور حسن روحانی در اجلاس داووس رشد بازار سرمایه و سهام ایران را به‌عنوان یکی از نمادهای رشد اقتصادی ایران اعلام کرد اما ریزش و نوسان ادامه‌دار بازار سهام از اواخر سال گذشته تا به امروز آنقدر جایگاه شما را متزلزل کرد که شایعات تغییر هر بار گسترده‌تر از قبل به وجود آمد. این تغییر نگاه دولت چقدر با فشار از داخل بازار سرمایه همراه بود؟

واقعیت این است که نوسانات بازار سرمایه به‌عنوان نبـض اقتصادی کشور تا حد زیادی متاثر از عوامل سیاسی و اقتصادی یا به تعبیر بهتر عوامل برون‌زاست. طبیعتا شرایط رکودی حاکم بر بخش‌های مختلف اقتصاد که دولت نیز بر آن اذعان داشته و برای خروج غیرتورمی از این شرایط به‌طور جدی در حال تلاش است، بر بازار سرمایه اثر‌گذار بوده است ضمن اینکه برخی ابهامات و نگرانی‌ها پیرامون صنایع مهم و کلیدی بورس به‌ویژه طی ماه‌های اخیر التهابات بورس را تشدید کرد. اگرچه در این مدت بنده به‌عنوان رییس سازمان و همکارانم تلاش زیادی کردیم تا در حدود اختیارات و وظایف مشکلات صنایع را پیگیری کنیم ولی به هر حال واقعیت این است که تصمیم‌گیری در همه حوزه‌ها برعهده سازمان نیست و حتی بسیاری از تصمیماتی که توسط سازمان بورس به‌عنوان نهاد ناظر برای مدیریت شرایط خاص و بعضا بحرانی پدید آمده در بورس اتخاذ شده و محل نقد واقع می‌شود، واکنشی است به عوامل بیرونی که بازار را تحت تاثیر قرار می‌دهد و طبیعی است اگر شرایط بازار شرایط عادی باشد، نیازی به چنین تصمیماتی هم نخواهد بود. به هر حال سهامداران و سایر ذی‌نفعان که براثر نوسانات بورس متضرر می‌شوند، طبیعتا از مدیریت ارشد بورس نیز انتقاداتی مطرح خواهند کرد. باید پذیرفت که ذی‌نفعان بازار سرمایه به‌عنوان صاحبان اصلی بازار سرمایه حق دارند انتقادات خود را از مسوولان بازار صراحتا مطرح کنند و وظیفه مسوولان از جمله شخص رییس سازمان این است که در حدود اختیارات و وظایف خود نهایت تلاش را برای حل این مشکلات انجام دهد. طی ماه‌های اخیر که بازار با نوسانات زیادی براثـر ایجاد ابهام در صنایع یا تفاوت انتظارات از مسایل سیاست خارجی همراه بود، بنده و همکاران تلاش کردیم تا این دغدغه‌ها را به‌صورت جدی پیگیری کنیم. آزاد شدن قیمت‌گذاری محصولات پتروشیمی در بورس کالا، حل مشکلات مالیاتی مربوط به اعتبار کارگزاری‌ها، مذاکرات متعدد با وزارت نفت درخصوص موضوع کیفی‌سازی پالایشگاه‌ها که منجر به ایجاد ابهام در این صنعت شده است، تعامل مستمر با مجلس درخصوص موضوع نرخ خوراک پتروشیمی‌ها خوشبختانه در نهایت به تصویب واگذاری نرخ خوراک به دولت منجر شد. ایجاد احکام مناسب در لایحه رفع موانع تولید از جمله ایجاد صندوق تثبیت بازار سرمایه و موضوع سهام خزانه شرکت‌ها، پیگیری تشکیل صندوق توسعه بازار سرمایه و تامین منابع مالی این صندوق، پیگیری دغدغه‌های مربوط به صنعت بانکداری و... بخشی از این موضوعات بود که بنده تلاش کردم طی این مدت تعیین‌تکلیف شود.

با روی کار آمدن دولت یازدهم این انتظار وجود داشت تا شما هم جزو مدیرانی باشید که تغییر خواهید کرد اما رییس‌جمهور و وزیر اقتصاد همیشه نگاه مثبتی به عملکرد مرد بورسی ساکن خیابان ملاصدرا داشتند، این نگاه چگونه به یکباره تغییر کرد؟

به نظرم این نگاه تغییـر نکرده است. به هر حال باید پذیرفت که دیدگاه‌ها و ایده‌های جدید می‌تواند منشای اثر باشد و در این راستا تزریق رویکرد جدید به بازار سرمایه از طریق تغییر مدیریت ارشد بازار نیز می‌تواند راهکاری برای تکمیل زنجیره رشد و توسعه بازار سرمایه به شمار رود ضمن اینکـه خوشبختانه بازار سرمایه طی سال‌های اخیر یکی از باثبات‌ترین بازارها از نظر مدیریت بوده است و جابه‌جایی بنده از سازمان نیز در اواخر دوره قانونی تصدی این سمت که حداکثر 10 سال است، صورت می‌گیرد. همین امر نشان می‌دهد که رویکرد کلی حاکم بر دولت درخصوص این بازار حفـظ آرامش و ثبات مدیریتی است.

حفظ آرامش و خونسردی حتی در شرایط بحرانی بازار سهام و البته اعتماد به نفس قابل توجه را می‌توان به‌عنوان یکی از ویژگی‌های شخصیتی شما ارزیابی کرد، آیت‌الله مهدوی‌کنی رحمت‌الله علیه به‌عنوان استاد اخلاق چقدر در شکل‌گیری این شاخصه‌ها موثر بوده‌اند؟

حضرت آیت‌الله مهدوی‌کنی (ره) نه برای بنده به‌عنوان یک دانش‌آموخته دانشگاه امام صادق (ع) بلکه برای بسیاری از بزرگان و قشرهای مختلف در کشور، یک استاد بزرگ اخلاق بودند و امروز جای این چهره نورانی و اثرگذار در بین ما واقعا خالی است. بنده همواره خود را شاگرد کوچک ایشان می‌دانم و همیشه تلاش کردم منش و مشی ایشان را سرلوحه کارهایم قرار دهم و قطعا اگر امروز موفقیتی حاصل شده، مرهون شاگردی این استـاد بزرگ است.

اگر فرصت تازه‌ای به وجود می‌آمد و همانند گذشته این تغییر تکذیب می‌شد مهم‌ترین کاری که برای رشد معاملات بازار سهام به‌عنوان ویترین بازار سرمایه انجام می‌دادید، چه سیاست‌هایی بود؟

تلاش مستمر برای کاهش ریسک‌های سیستماتیک بازار، پیگیری موضوع توسعه الکترونیک بورس به‌عنوان یکی از عوامل کلیدی که طی سال‌های اخیر نیز موجب رشد بازار سرمایه شده است، پیگیری تحقق ایده سوپرمارکت مالی، طراحی و معرفی ابزارها و نهادهای جدید مالی، تقویت نقش بازار سرمایه در تامین مالی و توسعه مستمر فرهنگ سهامداری از جمله کارهایی بود که درصورت ادامه فعالیت در بورس، قطعا به‌صورت جدی پیگیری می‌کردم. همچنین اجرایی کردن سند استراتژیک بازار سرمایه که در چارچوب سند راهبردی وزارت اقتصادی، توسط سازمان تدوین و نهایی شده و به نوعی، نقشه راه بازار سرمایه به شمار می‌رود از دیگر اولویت‌های اجرایی من به شمار می‌رود. در ضمن بسیار علاقه‌مند بودم که با همکاری صدا‌و‌سیما، شبکه تلویزیونی مختص مباحث مالی و سرمایه‌گذاری تاسیس کنیم که با وجود پیگیری‌های متعدد، هنوز به نتیجه نرسیده و امیدوارم در آینده، شاهد تاسیس این شبکه باشیم. قطعا در اختیار داشتن چنین رسانه‌ای به تقویت فرهنگ سهامداری و ارتقای جایگاه بازار سرمایه در کشور کمک خواهد کرد.

واگذاری‌های اصل «44» در بزرگ شدن بازار سهام نقش انکارناپذیری داشت، شاید اگر ابعاد خصوصی‌سازی در سال‌های اخیر همانند دهه 80 بود، رونق معاملات در تقویت جایگاه رییس سازمان بورس موثر بـود. آیا این ارتباط را قبـول دارید؟

بنده بارها و بارها اعلام کرده‌ام که ابلاغ سیاست‌های کلی اصل «44» قانون اساسی از سوی مقام معظم رهبری، هدیـه‌ای ارزشمند از سوی ایشان به بازار سرمایه بود و قطعـا واگذاری گستـرده شرکت‌های دولتی در قالب این ابلاغیه، نقش کلیدی در رشد و تقویت بازار سرمایه و بهبود نماگرهای بازار سرمایه از جملـه ارزش بازار، ارزش معاملات، تنوع صنایع حاضر در بورس، کاهش ریسک بازار و... داشته است. طی این مدت، ما هم تلاش کردیم تا بازار سرمایه را از نظر زیرساخت‌ها و شرایط، برای عرضه‌های اولیه اصل «44» آماده کنیم که خوشبختانه با وجود دغدغه‌های بسیار زیادی که در این خصوص وجود داشت، این کار به‌خوبی انجام شد و شرکت‌های بسیار بزرگی که شاید کسی فکر نمی‌کرد بورس، ظرفیت معامله سهام آنها را داشته باشد، آماده‌سازی و با استقبال خوب بازار، عرضه و سهامشان معامله شد.

بزرگ‌ترین انتقاد بازیگران تاثیرگذار بازار درباره عملکردتان مربوط به دخالت زیاد مدیران حلقه نخست اطراف شما در فرآیند کنترل، هدایت و حفظ بازار سهام بود چرا این نگاه همیشه طرفداران زیادی در چند سال اخیـر داشت؟

نکته مهمی که درخصوص ورود یا عدم ورود نهاد ناظر به بازار که از آن به دخالت یاد می‌شود، باید مدنظر داشت این است که بازار سرمایه، برخلاف بازارهایی مثل ارز و...، یک بازار تحت نظارت است و طبیعتا، نهاد ناظر در شرایطی، می‌تواند در بازار ورود کند. اگرچه ممکن است بسیاری مطرح کنند که ورود در روند بازار با ذات سازوکار بازار که باید صرفا مبتنی بر عرضه و تقاضا باشد، منافات دارد اما باید توجه داشت که در همه جای دنیا، نهادهای ناظر بعضا و در شرایط خاص با وضع مقررات معاملاتی، شرایط خاصی را بر روند عادی بازار حاکم می‌کنند. به‌عنوان مثال بعد از بحران مالی سال 2007، دولت آمریکا هم اقدام به تزریق منابع مالی در بازار سرمایه و از طریق خرید سهام ممتاز شرکت‌ها، عملا این شرکت‌ها را دولتی کرد. در ماجرای یازدهم سپتامبر هم بورس آمریکا چند روز تعطیل بود. در قانون بازار اوراق بهادار ایران هم به هیات مدیره سازمان اجازه داده شده است تا در شرایط خاص حتی تا سه روز و بیشتر بورس را تعطیل کند. در مجموع باید به این موضوع توجه داشته باشیم که اگرچه وضع چنین مقرراتی در ذات خود به هیچ‌وجه مطلوب نیست اما باید پذیرفت که گاهی اوقات نهاد ناظر ناگزیر است در مواجهه با شرایط خاص و برای صیانت از منافع ذی‌نفعان از جمله سهامداران حقیقی، تصمیماتی اتخاذ کند که در شرایط عادی بازار، وضع چنین مقرراتی به هیچ‌وجه متصور نیست. به هر حال، به نظر بنده تحلیل و نقد این‌گونه ورود نهاد ناظر در بازار را باید نه در خلاء بلکه با درنظر گرفتن جمیع جهات و عوامل از جمله عوامل اقتصادی و اجتماعی و نیز انتظاراتی که ذی‌نفعان مختلف بازار از نهاد ناظر دارند، تحلیل و بررسی کرد ضمن اینکه به هر حال در مقام اجرا و تصمیم‌گیری به ویژه در شرایط خاص، همه تصمیمات لزوما بهینه و بدون نقص نیستند و ممکن است نقدهایی هم به این تصمیمات وارد باشد که باید مدنظر قرار گرفته و درصورت لزوم اصلاح شود. آنچه ما طی سال‌های اخیر، همواره بر آن تلاش داشتیم، ثبات هر چه بیشتر در قواعد معاملاتی بود ضمن اینکه طی این مدت، دامنه نوسان سهام شرکت‌ها از دو درصد در سال 84 به چهار درصد در بورس و پنج درصد در فرابورس افزایش یافت همچنین حجم مبنا در فرابورس حذف و در بورس نیز تعدیل شد.

یکی دیگر از چالش‌های همیشگی فعالان بازار سرمایه شیوه غیرمنعطف سیاست‌گذاری‌ها در سازمان بورس و بعضا تغییر ضوابط معاملاتی بود که طی چند سال گذشته چند بار آن را شاهد بودیم چرا هیچ‌گاه نتوانستید یا در اصل نخواستید تا ارتباط سطح اول مدیران بورس و فعالان بازار را ترمیم کنیـد؟

البته همواره تلاش بنده و همکاران این بوده است تا ارتباط با ذی‌نفعان بازار سرمایه تقویت شود و طی این مدت، بنده و همکارانم به‌صورت مستمر با ذی‌نفعان مختلف بازار، ازجمله کارگزاران، شرکت‌های سرمایه‌گذاری و... در ارتباط بوده‌ایم اما باید پذیرفت که طیف گسترده ذی‌نفعان بازار سرمایه از شرکت‌های بورسی و فرابورسی گرفته تا نهادهای مالی مختلف مانند کارگزاران، شرکت‌های تامین سرمایه، هلدینگ‌ها، صندوق‌های سرمایه‌گذاری و... عملا ارتباط مستقیم و مستمر را با این اشخاص، بسیار سخت می‌کند. در عین حال در ماه‌های اخیر تلاش کردیم تا اگر کاستی در این حوزه وجود دارد در حد امکان مرتفع شود و امیدوارم مدیریت جدید هم بتواند در این حوزه به‌صورت موثر عمل کند.

شاید به همین خاطر بود که هر سیاست حمایتی همانند بیمه سهام، محدودیت خرید و فروش، افزایش زمان معاملات و... برای حفظ و ارتقا بازار اعمال کردید مورد حمایت کامل و ادامه دار حقوقی‌ها و فعالان بازار سهام قرار نگرفت، خود را به‌خصوص در دو سال اخیر تنها نمی‌دیدید؟

 بنده هیچ‌گاه این احساس را نداشته و ندارم که سیاست‌های سازمان، مورد حمایت واقع نشده است. اتفاقا اگر امروز شاهد شکل‌گیری نهادها و ابزارهای مالی مختلف در بازار سرمایه هستیم، دقیقا به سبب حمایت گسترده‌ای است که به ویژه از جانب حقوقی‌ها و سایر ذی‌نفعان بازار صورت گرفت. نمونه‌های متعددی در این خصوص وجود دارد که در مجال مصاحبه نمی‌گنجد اما به هر حال باید پذیرفت که در شرایطی که یک شرکت حقوقی با مشکل کمبود نقدینگی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند، نمی‌تواند حضور موثری در بازار داشته باشد. به هر حال، بنده اعتقاد دارم حقوقی‌ها و فعالان بازار، واقعا دلسوزانه از برنامه‌های توسعه‌ای سازمان حمایت کردند و از این منظر از همه آنها سپاسگزارم.

شاید شکل نگرفتن نهادهای مستقل در فضای بازار سرمایه همانند کانون سهامداران حقیقی یا ضعیف نگاه داشتن کانون نهادهای سرمایه‌گذاری و این‌گونه تشکل‌ها از معدود سیاست‌های نادرست دوران مدیریتی شما باشد. چرا قوی شدن این‌گونه نهادها در سیاست‌های سازمان جایگاهی نداشت؟

اگر نگاهی به کارنامه دوران 9 ساله اخیر مدیریت بنده داشته باشید، طی این مدت سه کانون صنفی یعنی کانون کارگزاران، کانون نهادهای سرمایه‌گذاری و کانون شرکت‌های استانی سهام عدالت تشکیل شد و اتفاقا این کانون‌ها با حمایت سازمان توانستند به ایفای نقش بسیار موثر در بازار بپردازند. نکته مهمی که درخصوص کانون سهامداران حقیقی وجود داشت و باعث شد این کانون شکل پیدا کند، این بود که با وجود تعداد میلیونی سهامداران چگونه می‌توان کانونی تاسیس کرد که به معنای واقعی و نه در عنوان، کانون سهامداران حقیقی باشد و در فرض وجود سازوکاری برای حل این ابهام، این کانون دقیقا در چه بخش‌هایی قرار است نماینده سهامداران حقیقی باشد و آیا مثلا یک سهامدار حقیقی حاضر است به کانون اجازه دهد تا به نمایندگی از وی در مجامع شرکت‌ها حاضر شده و رای دهد. همین ابهامات باعث شد که تا به امروز چنین کانونی شکل نگیرد در حالی که سه کانون دیگر برای پیگیری دغدغه‌های صنفی حوزه مربوطه تشکیل شدند و تا به امروز فعالیت گسترده‌ای نیز داشته‌اند.

شاخص بورس در اوایل دهه 80 و همزمان با دوران مدیریت شما کمتر از 10هزار واحد بود، سال گذشته تقریبا به مرز رشد 9 برابری هم نزدیک شد، ارزش بازار، حجم معاملات و سایر پارامترهای بازار سرمایه طی این سال‌ها بیشترین رشد کمی و کیفی را تجربه کرده‌اند، این تحولات در آینده‌ای که شما در آن قرار ندارید با همان سرعت ادامه خواهد یافت؟

رشد نماگرها در بازار سرمایه به همان اندازه که به عوامل درونی از جمله فراهم بودن زیرساخت‌های فنی و مقرراتی، تنوع ابزارها و نهادها و... بستگی دارد، به عوامل بیرونی به ویژه شرایط اقتصادی کشور هم‌بستگی دارد. خوشبختانه دولت محترم موضوع خروج غیرتورمی از رکود را به‌صورت جدی در دستور کار قرار داده و اخیرا نیز لایه رفع موانع تولید در مجلس محترم در دست بررسی است. به نظرم جمیع عوامل حاکی از آن است که آینده روشنی پیش روی بازار سرمایه قرار دارد و این بازار می‌تواند بیشتر از گذشته در عرصه اقتصادی عرض اندام کند.

میراثی نزدیک به 320 هزار میلیارد تومان را تنها در بخش بازار سهام برای مدیر بعدی بر جای خواهید گذاشت، عملکرد قابل دفاع در بخش توسعه بازارها و ابزارهای مالی داشته‌اید، به نظرتان رییس سازمان بورس بعد از علی صالح‌آبادی باید گام در چه مسیری بگذارد؟

به نظرم خوشبختانه در حال حاضر بازار سرمایه ازنظر جایگاه این بازار در نظام اقتصادی، زیرساخت‌های مقرراتی و فنی، نیروی انسانی، اگرچه در وضعیت ایده‌آل نیست اما در جایگاه بسیار قابل قبولی قرار دارد. به نظرم رییس جدید سازمان بورس و اوراق بهادار نیز که خوشبختانه چهره‌ای متخصص و مسلط به موضوعات مالی است در تعامل با ذی‌نفعان بازار می‌تواند ضمن شناسایی نقاط و فرصت‌های بهبود در مسیر تقویت این بازار حرکت کند. طبیعتا با توجه به رویکرد جدی دولت در افزایش نقش بازار سرمایه در تامین مالی، این موضوع می‌تواند به‌عنوان یکی از اولویت‌های مدیریت جدید بورس مدنظر قرار گیرد البته قطعا تقویت بازار اولیه بدون تقویت و افزایش جذابیت بازار ثانویه ممکن نخواهد بود و نباید از این موضوع غفلت شود. تلاش برای تنوع‌بخشی بیشتر به ابزارها و نهادهای مالی، تلاش برای تعامل مستمر با نهادهای تصمیم‌گیر به منظور کاهش ریسک‌های سیستماتیک بازار، در نظر داشتن توسعه الکترونیک بورس به‌عنوان یکی از مولفه‌های کلیدی رشد بورس و توسعه مستمر فرهنگ سهامداری از جمله موضوعاتی است که به نظر من می‌تواند در اولویت باشد.

حتی بعد از خداحافظی از صندلی ریاست، رییس سازمان بورس تا مدت‌ها نام علی صالح‌آبادی را در ذهن‌ها تداعی خواهد کرد، چه حسی خواهید داشت وقتی خودتان به این موضوع فکر می‌کنید؟

قطعا تاریخ بیش از 9 ساله فعالیت من در راس بازار سرمایه، مملو از خاطرات تلخ و شیرین است که هیچ‌گاه از یاد نخواهد رفت. در حال حاضر، بخش عمده خاطرات این مدت را که در واقع، می‌تواند به‌عنوان تجربیات ارزشمند و کاربردی برای دیگران نیز مورد استفاده قرار گیرد، گردآوری کرده‌ام که ان‌شاءالله در آینده نزدیک به‌صورت کتاب منتشر خواهد شد.

ارتباط شخص شما با رسانه‌ها طی این سال‌ها هر چقدر رو به جلو آمد کامل‌تر و شفاف‌تر شد اما همیشه یک مقاومت درون سازمانی از سوی مدیران بازار سرمایه برای عدم پاسخگویی وجود داشت، آیا این رفتار یک برنامه‌ریزی سیستماتیک بود. چرا این‌گونه مدیران برای ارتباط نزدیک‌تر با رسانه‌ها تحت فشار قرار نمی‌گرفتند؟

به هر حال رسانه‌ای بودن، خصیصه‌ای است که تا حد زیادی به ویژگی‌های فردی اشخاص بستگی دارد؛ اگرچه نوع سازمانی که در آن فعالیت می‌کنیم، در میزان و نوع ارتباط با رسانه‌ها اثرگذار است. بنده به شخصه طی سال‌های اخیر تلاش کردم هم از نظر فردی و هم از نظر سازمانی، ارتباط مستمر، گسترده و نظام‌مندی با رسانه‌ها داشته باشم و همان‌طور که بارها هم اعلام کرده‌ام، یکی از عوامل موفقیت سازمان بورس را همین رویکرد فعالانه رسانه‌ای و تعامل حرفه‌ای، دلسوزانه، منتقدانه و در عین حال حمایتی رسانه‌ها با سازمان بورس می‌دانم. همواره نیز به همکارانم توصیه کرده‌ام تا چنین رویکردی را اتخاذ کنند، اگرچه به همان دلیل که عرض کردم، ممکن است در برخی حوزه‌ها و به دلیل ویژگی شخصیتی برخی مدیران یا مشغله‌های کاری آنها، این سطح از تعامل، مطلوب دوستان رسانه‌ای نبوده است ولی در مجموع، استنباط من این است که سازمان بورس در عرصه رسانه‌ای، توانسته است تعامل خوب و اثربخشی داشته باشد و امیدوارم این رویه، روز‌به‌روز تقویت شود.

به‌عنوان سوال پایانی اگر حق انتخاب داشته باشید تدریس در دانشگاه امام صادق را دنبال خواهید کرد یا از تجربه این سال‌ها در مسیری دیگر همانند تاسیس یک نهاد مالی مرتبط با بازار سرمایه استفاده می‌کنید؟

بنده طی سال‌های اخیر، مسوولیت اجرایی و فعالیت دانشگاهی را توام با یکدیگر پیگیری کرده‌ام و از این به بعد هم اگر خدا بخواهد، علاقه‌مند هستم همین رویکرد را دنبال کنم. ضمن اینکه قطعا تلاش خواهم کرد تا به‌عنوان یک عضو بازار سرمایه که حدود یک دهه در این بازار فعالیت داشته‌ام در این بازار و در سایر عرصه‌های نظام اقتصادی کشور در حد تـوان منشای خدمت به کشور باشم.

به این کلمات تنها جواب یک کلمه‌ای یا جمله کوتـاه بدهید.

سبـزوار: وطن

شاخص کل: نبض بازار

حقوقی‌ها: بازیگران موثر

طیب‌نیا: مرد آرام و با اخلاق اقتصاد

سهامدار: ولی نعمتـان ما

انرژی هسته‌ای: حق مسلم

سیستم جدید معاملات: نقطه عطف بورس

ملاصدرا: خانه دوم

شایعه: آفت جان بازار

دانشگاه امام صادق: مهد تعهد و تخصص

تالار منطقه‌ای کرج: نقطه شروع

رسانه: شاه‌کلید موفقیت

بیمه سهام: ابزار کارآمد، اما ناکافی

آمارسازی: حرکت ناپسند

عبده‌تبریزی: استاد شهیـر مالی

یکم آذر 84: نقطه عطف بورس

دستکاری: مصداق تخلف

تابلو قرمز معاملات: روی بد نوسان

کد سهامداری: نقطه شروع

بورس نیویورک: فاصلـه

شاپور محمدی: دوست و همکار قدیمی


منبع :

روزنامه جهان صنعت بخش دوم + لینک دوم سوم چهارم + پنجم

گزارش در یک نگاه بخش دوم لینک دوم سوم 

بازتاب 

ساعت 24

واگذاری پرسپولیس پلیسی شد


از ورود قوه قضاییه تا شفاف‌سازی دادستانی


هر چند واگذاری باشگاه پرسپولیس تا به امروز با بهانه و سنگ‌اندازی‌های زیادی همراه بوده، اما از این به بعد جریانات تازه و هیجان‌انگیزتری وارد این داستان خواهد شد تا این واگذاری بیشتر شبیه به یک فیلم جنایی و پلیسی شود تا یک واگذاری ساده که سال‌هاست به نتیجه‌‌ای منجر نشده است. فضای این واگذاری از جایی تغییر پیدا کرد که حمیدرضا سیاسی، مدیرعامل این باشگاه که کمتر از 10 روز از حکم مدیرعاملی وی نگذشته و به نوعی مهر آن خشک نشده چند روزی می‌شود که بنا بر اتهام‌های مطرح شده غیرشفاف و با حکم قانون در سلول‌های زندان اوین در حال گذران دوران تازه‌ای از عمر خود است. وی که بعد از جریانات برکناری عجیب و غریب علی دایی و خروج رحیمی، مدیرعامل سابق از این باشگاه مدت‌ها بود که سکان‌دار باشگاه پرسپولیس شده بود شاید اگر تصور می‌کرد که تبعات و جنجال‌های این باشگاه وی را به زندان اوین هدایت کند هرگز سودای وارد شدن به دنیای پرحاشیه فوتبال را در سر نمی‌پروراند. حال به تبع این جریانات روز گذشته در شرایطی که مقدمات واگذاری دو باشگاه پرسپولیس و استقلال فراهم شده بود، با حکم قوه قضایی واگذاری پرسپولیس متوقف شد تا همه چیز تحت تاثیر این تصمیم تازه قرار گیرد. به هر حال آن زمان که همه چیز عادی و مشخص شده بود این واگذاری به انتها نرسید، حال آنکه با ورود قوه قضاییه و دادستان به این ماجرا و حاشیه‌های تازه مشخص نیست این باشگاه چه آینده‌ای را در سطح مدیریتی و خصوصی شدن خواهد داشت. هر چند که نباید احتمال دست‌های پشت‌پرده برای منحرف کردن این واگذاری را نیز بی‌اثر دانست چراکه دندان‌های زیادی برای تصاحب این باشگاه قدیمی و مردمی تیز شده است تا با خرید آن بتوانند رویاهای خود را به حقیقت تبدیل کنند. با این وضعیت آیا می‌توان خوشبین بود که همه این ماجرا به سادگی اظهار نظرهای فعلی باشد ؟


منبع :

روزنامه جهان صنعت بخش دوم + سوم 

گزارش در یک نگاه بخش دوم 

وعده خطرناک


«بازار بورس و ارز را به ثبات می‌رسانیم و دیگر اجاز نمی‌دهیم در این بازارها نوسانات گذشته اتفاق بیفتد.» اگر تصور می‌کنید این تحلیل را یک کارشناس اقتصادی سطح پایین عنوان کرده، سخت در اشتباه هستید. ولی‌الله سیف، رییس کل بانک مرکزی دولت حسن روحانی در واکنش به نوسان‌های شدید بازار ارز و سهام در هفته‌های اخیر به آسانی از مهار دو بازاری سخن گفته است که این روزها با ریزش قیمت و شاخص‌ها در بازار بورس و رشد بی‌محابای دلار در بازار ارز مواجه هستند. احتمالا دانش آموخته مقطع دکترای دانشگاه علامه‌طباطبایی تحت تاثیر نوسان‌های شدید بازار ارز و بورس از یکسو و فشارهایی که به دولت از سوی منتقدان سیاسی وارد می‌شود، مجبور شده تا با نادیده انگاشتن تحولات بین‌المللی و داخلی در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی در بازارهای مالی ایران همه چیز را تحت کنترل و عادی جلوه داده و آینده این بازارها را نیز با ثبات پیش‌بینی کند. اما روی دیگر این اظهارنظر به تحلیل‌های غیر جامع مرد نخست بانک مرکزی برمی‌گردد که مشخص نیست چرا پارامترهای تاثیرگذار بر اقتصاد ایران در دیدگاه وی پنهان مانده است. آیا افت جهانی قیمت نفت که همچنان ادامه دارد و برای نفت ایران که ارزان‌تر از نفت‌های مرجع است، شدیدتر بوده نمی‌تواند به یک شکست ارزی منتهی شود یا دست‌کم نوسان را به این بازار هدایت کند؟ گذر کردن قیمت دلار از 3500 تومان در هفته گذشته و عقب‌نشینی اندک آن احتمالا برای رییس کل بانک مرکزی نویدبخش ثبات برای این بازار در آینده است. در آن‌سو وقتی بازار بورس از ماه‌ها قبل تا به امروز حتی نتوانسته است یک دوره زمانی با ثبات یا حداقل متعادل را تجربه کند و نگرانی‌های زیادی را برای سرمایه‌گذاران به وجود آورده، وعده دادن ثبات همیشگی در بازار سهام چه معنایی می‌تواند داشته باشد. ادامه فشار تحریم‌ها نیز حقیقتی است که نمی‌توان به راحتی تاثیرگذاری آن در اقتصاد ایران را بی‌اهمیت دانست. بازار سهام متاثر از همین‌گونه فشارها و به‌خصوص پس از سوم آذر‌ماه و تمدید مذاکرات نه تنها با ثبات مدنظر آقای رییس کل بانک مرکزی مواجه نشد بلکه در یک سراشیبی عجیبی قرار گرفت و 14 هزار میلیارد تومان از ارزش خود را از دست داد. اینکه چگونه می‌توان با قاطعیت از کنترل نوسان در دو بازار ارز و بورس در آینده خبر داد اما پارامترهای اجرایی این وعده در تزلزل قرار گرفته باشد از آن وعده‌هایی است که ذهن‌ها را به سوی گذشته نزدیک می‌برد.


منبع :

روزنامه جهان صنعت بخش دوم + سوم 

گزارش در یک نگاه بخش دوم 

بازتاب 

خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران

الف

سقوط دلاری بورس


سرمایه‌گذاری در بازار سهام به خطر افتاد


بورس بر بستر رشد بی مهابای نرخ دلار و ادامه سقوط قیمت جهانی نفت، با ریزش دسته‌جمعی شاخص و قیمت‌ها مواجه شد. این تحولات در حالی روز گذشته در بازار سهام شکل گرفته که اوضاع و احوال این بازار در چهار روز معاملاتی گذشته به بدترین شکل ممکن برای سهامداران رسیده است. نگاهی به آمارها مشخص می‌کند از روز سه‌شنبه هفته گذشته تا روز گذشته، ارزش بازار سهام بیش از 12 هزار میلیارد تومان کاهش را به ثبت رسانده که این عدد نشان می‌دهد کاهش ارزش سهام در بورس به مرز هشدار‌دهنده‌ای رسیده و بازگو‌کننده عقبگردهای تاریخی چند ماه گذشته است. در حالی که ارزش این بازار در چهارم آذر‌ماه 93 نزدیک به 336 هزار میلیارد تومان بوده با ریزش سنگین 12 هزار میلیارد تومانی در 4روز، روزگذشته در 9 آذر‌ماه 93 به 324 هزار میلیارد تومان دست پیدا کرده است. شرایط شاخص‌های این بازار هم به مراتب بدتر از ارزش بازار است چراکه در این دوره زمانی شاخص کل معاملات از 75 هزار و 739 واحد به 72 هزار و 189 واحد رسیده است که سقوط سه هزار و 759 واحدی این پارامتر تنها در چهار روز کاری عمق ضرر و زیان سرمایه‌گذاران را در بازار سهام مشخص می‌کند. درباره ادامه این ریزش و سقوط‌ها در تالار شیشه‌ای تحلیل‌های متفاوتی وجود دارد. اما رسیدن قیمت جهانی نفت به 65 دلار در هر بشکه از یکسو که البته استراتژیست‌های بین‌المللی آن را یک توطئه پشت‌پرده غرب بر علیه روسیه و ایران می‌دانند  در حال حاضر توانسته است صنایع پتروشیمی در بازار سهام را تحت تاثیر قرار دهد. هرچند تحریم‌های ایران صادرات نفت را به شدت تحت فشار قرار داده است اما همان اندک صادرات علنی و غیرعلنی ایران نیز تحت تاثیر این افت قیمت شدید قرار گرفته و موجبات نگرانی سهامداران را فراهم کرده است. در آنسو‌تر و در فضای اقتصاد داخلی کشور بازگشت هیجان دلار و رشد قیمت این ارز با ارزش نیز مزید بر علت شده است تا وسوسه خروج نقدینگی از بازار سهام این روزها به شدت مورد علاقه سرمایه‌گذاران قرار گیرد. روز گذشته در هوای سرد پاییزی، نرخ دلار هیجان‌های داغی را در صرافی‌ها و میان دلالان ارزی ایجاد کرد و باعث شد تا پس از مدت‌ها قیمت دلار به مرز 3500 تومان نیز برسد. همین پالس‌ها برای سهامداران کافی است تا با یک تردید تمام عیار برای انتخاب محل سرمایه‌گذاری‌های خود مواجه شوند. با ادامه این روند و مهار نشدن آن باید منتظر روزهای سیاه‌تری برای بورس و سهامداران آن باشیم. جالب‌تر آنکه نه از واکنش حقوقی‌ها خبری است و نه اداره‌کنندگان همیشه منفعل این بازار سعی می‌کنند تا اوضاع را به نفع سهامداران مدیریت کنند.


منبع :

روزنامه جهان صنعت بخش دوم + لینک دوم سوم چهارم

گزارش در یک نگاه بخش دوم لینک دوم سوم 

بازتاب 

پارسینه

جدیدی ها

ساعت 24

رادیو فردا

.

جایگاه بورس کالا در اقتصاد ایران


از حاشیه‌های بیرونی تا پتانسیل‌های داخلی


آغاز به کار بورس‌های کالا در دنیا به اواسط دهه 1800 میلادی باز می‌گردد. درست زمانی که کشاورزان احساس نیاز پیدا کردند که بهتر است تا محصولات باقیمانده خود را به فروش برسانند و با پول آن سایر نیازهای خود را برطرف کنند. اما در ایران و در ادامه توسعه بازارهای مالی و در راستای تحقق اهداف برنامه سوم و چهارم توسعه که مطابق با آنها شورای عالی بورس موظف به راه‌اندازی و گسترش بورس‌های کالایی در ایران شناخته شده بود، بورس فلزات در شهریورماه ۱۳۸۲ (نخستین بورس کالایی در ایران) و بورس کالای کشاورزی در شهریورماه ۱۳۸۳ آغاز به فعالیت کردند. بر مبنای قانون بازار اوراق بهادار جمهوری اسلامی ایران «مصوب یک آذرماه ۱۳۸۴ مجلس» و با تصویب شورای‌عالی بورس، شرکت بورس کالا در آذر ۱۳۸۵ با درهم آمیختن بورس فلزات و بورس کالای کشاورزی تشکیل شد و پس از پذیره‌نویسی و برگزاری مجمع عمومی، از مهر ۱۳۸۶ کار خود را زیر نظر سازمان بورس و اوراق بهادار آغاز کرد. این شرکت از نوع سهامی عام است و اداره آن برعهده هیات مدیره‌ای غیرموظف مرکب از هفت شخص است که مجمع عمومی عادی با توجه به اساسنامه، قانون تجارت و ضوابط سازمان بورس و اوراق بهادار برای مدت دو سال انتخاب می‌کند. اولین بورس کالای دنیا در شیکاگوی آمریکا شکل گرفت و در کوتاه‌ترین زمان ممکن توسعه پیدا کرد و متنوع شد. نگاهی به محصولات مورد معامله و کارکرد بورس‌های کالایی از آمریکا تا اروپا از شرق آسیا تا کشورهای توسعه‌یافته این واقعیت را مشخص می‌کند که ورود محصولات «کشاورزی، فلزی، پتروشیمی و …» نه‌تنها توانسته است به توسعه تولید در آن کشورها منتهی شود بلکه با حذف سیستم‌های واسطه‌ای و دلالی، محصولات در کوتاه‌ترین زمان ممکن و با شفاف‌ترین قیمت که براساس عرضه و تقاضا تعیین می‌شود مورد معامله قرار می‌گیرد. در چند سال اخیر بورس کالا در ایران نیز با متنوع شدن محصولات، استانداردترشدن سیستم‌های معاملاتی و قوانین توانسته است شرایط بهینه‌ای را برای فعالان و تولیدکنندگان فراهم کند. اگر کمی به عقب بازگردیم به این نکته واقف خواهیم شد که اساسا استراتژی توسعه بورس‌ها در ایران و ماهیت وجود بورس کالا برمبنای کمک به پیشبرد اهداف توسعه‌ای ایران در بخش اقتصادی و بازارهای معامله‌ای به وجود آمده و صرفا یک الگوبرداری از نظام‌های اقتصادی پیشرفته در دنیا نبوده است. اما آیا بورس کالا که هرازچندگاهی با یک موج حاشیه‌ای و فشار از سوی بعضا دولت‌ها و دست‌های پشت پرده مواجه می‌شود در ایران کارکرد و اهداف مشابه سایر کشورها را در پیش گرفته است؟ آیا به سیستم عرضه و تقاضا که یک اصل پذیرفته شده در علم اقتصاد است در معاملات این بورس احترام گذاشته می‌شود؟ در آن بخش که مرتبط به سیستم و شرایط معاملات در بورس کالاست تقریبا مشکلی وجود ندارد اما در آن سوی ماجرا نوع نگاه دولت به بورس کالا و پذیرفتن این نهاد به‌عنوان یک بازار که قصد شفاف و روان‌سازی معاملات کالایی را دارد آنچنان حمایت‌کننده و مثبت نبوده است. این مساله باید روشن شود که آیا در ایران بورس کالا را به‌عنوان یک مرجع تعیین قیمت، عرضه و تقاضای کالا می‌شناسند یا فقط یک بازاری تشکیل شده است که در کنار سایر بازارها فعال باشد بدون اینکه همانند سایر کشورهای صاحب‌نام در این زمینه سهم عمده‌ای در پیشبرد توسعه اقتصادی داشته باشد؟

ماهیت قراردادها

اما برای آشنایی با سازوکار این بورس باید گفت: تمامی دادوستد‌ها در بورس کالا در قالب قراردادهای استاندارد‌شده انجام می‌گیرد و به طور کلی پنج نوع قرارداد برای دادوستد هر کالا وجود دارد: قرارداد نقدی که براساس آن، پرداخت بهای کالای مورد معامله و تحویل آن در هنگام معامله و براساس دستورالعمل تسویه و پایاپای انجام می‌شود. قرارداد سلف هم قراردادی است که براساس آن، کالا با قیمت معین در زمانی مشخص در آینده تحویل شده و بهای آن در هنگام معامله و براساس دستورالعمل تسویه و پایاپای پرداخت می‌شدقرارداد نسیه نیز قراردادی است که براساس آن، کالا در هنگام معامله تحویل و بهای آن در تاریخ سررسید و براساس دستورالعمل تسویه و پایاپای پرداخت می‌شود. در سویی دیگر قرارداد آتی هم قراردادی است که فروشنده براساس آن متعهد می‌شود در سررسید معین، مقدار معینی از کالای مشخص را به قیمتی که در حال حاضر تعیین می‌کنند، بفروشد و در مقابل طرف دیگر قرارداد متعهد می‌شود آن کالا را با آن مشخصات خریداری کند و برای جلوگیری از امتناع طرفین از انجام قرارداد، طرفین به صورت شرط ضمن عقد متعهد می‌شوند مبلغی را به ‌عنوان وجه تضمین نزد اتاق پایاپای بگذارند و متعهد می‌شوند متناسب با تغییرات قیمت آتی، وجه تضمین را تعدیل کنند و اتاق پایاپای از طرف آنان وکالت دارد متناسب با تغییرات، بخشی از وجه تضمین هر یک از طرفین را به عنوان اباحه تصرف در اختیار دیگری قرار دهد و او حق استفاده از آن را خواهد داشت تا در سررسید با هم تسویه کنند. قرارداد سلف استاندارد که به تازگی مورداستقبال بیشتری قرار گرفته قراردادی است که براساس آن عرضه‌کننده مقدار معینی از دارایی پایه را مطابق مشخصات قرارداد سلف استاندارد در ازای بهای نقد به فروش می‌رساند تا در دوره تحویل به خریدار تسلیم کند. خریدار می‌تواند معادل دارایی پایه خریداری شده را طی قرارداد سلف موازی استاندارد موضوع مواد «2» و «3» دستورالعمل اجرایی معاملات سلف استاندارد، به فروش رساند. قرارداد یادشده نیز در این دستورالعمل به اختصار قرارداد سلف استاندارد نامیده می‌شود.

فرصت تازه کسب جایگاه

از ابتدا تا به حال یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های مسوولان بورس کالا، کشف قیمت، پذیرش و خرید و فروش آنها در بورس کالا بوده است. البته در سالیان اخیر اوضاع بهتر شده است و اخیرا با تصمیم هیات دولت در راستای سیاست‌های اقتصادی دولت برای خروج از رکود، کشف قیمت کالاهایی که امکان پذیرش و خرید و فروش آنها در بورس کالا وجود دارد، باید از طریق این بورس صورت گیرد. در مصوبه جدید دولت برای خروج از رکود اقتصادی که در تاریخ 25 مردادماه 1393 از سوی معاون اول رییس‌جمهور ابلاغ شد، تصریح شده است که بجز کالاهای اساسی و انحصاری، کشف نرخ کالاهایی که امکان پذیرش و خرید و فروش آنها در بورس کالای ایران وجود دارد از طریق این بورس باید صورت گیرد. این مصوبه دستگاه‌های اجرایی را ملزم کرده است که ظرف یک سال از تاریخ ابلاغ این تصویبنامه نسبت به پذیرش کالاهای یادشده در بورس مربوطه اقدام کنند. همچنین آورده شده است که مرجع تشخیص قابلیت پذیرش کالاها در بورس‌ها هیات پذیرش بورس مربوطه است. در مصوبه جدید دولت همچنین آمده است که وزارت نفت و سازمان بورس و اوراق بهادار اقدامات لازم را برای تامین مالی نیازهای خود از طریق پیش‌فروش فرآورده‌های نفتی به صورت سلف در بورس کالا به عمل آورند. نگاهی به آمارهای منتشر شده از سوی رسانه‌ها نیز نشان می‌دهد هم‌اکنون کل کالاهای پذیرش شده در 49 زیرگروه اصلی و 167 زیرگروه فرعی تقسیم‌بندی شده است. کالاهای صنعتی و معدنی، محصولات پتروشیمی و فرآورده‌های نفتی و محصولات کشاورزی سه بازار اصلی را در معاملات محصولات کالایی به خود اختصاص داده‌اند. در رینگ محصولات صنعتی و معدنی شاهد عرضه فولاد، آلومینیوم، مس، روی، فلزات گرانبها، نیکل و سایر مواد صنعتی و معدنی هستیم که گروه‌های اصلی این رینگ را تشکیل می‌دهد.

اهداف استراتژیک منطقه‌ای

کیفیت عرضه‌های صورت گرفته در این نهاد کالایی نیز در همه محصولات یکسان نیست به طوری که فولاد و زیرگروه‌های اصلی و فرعی آن تنها مدتی است که این بازار به تیرآهن، میلگرد و ورق محدود شده و دیگر عرضه‌ها یا حجم مطلوبی نداشته یا جذابیت کافی نداشته است. برای مقاطع طولی تیرآهن و میلگرد عرضه شده و مدت‌هاست که خبری از عرضه ناودانی، نبشی، لوله و پروفیل و میلگردهای صنعتی نیست. آخرین عرضه ناودانی مربوط به 18 اسفندماه سال گذشته بوده که در کنار عدم ثبت معامله نشان می‌دهد که در یکسال گذشته تنها 500 تن ناودانی عرضه شده است. نبشی فولادی تنها با وجود شش مرحله عرضه در یک سال اخیر شاهد ثبت هیچ معامله‌ای نبوده است. درخصوص عرضه‌های ورق هم با فرض بالابودن حجم عرضه شاهد معاملات جذابی نیستیم زیرا تعداد افرادی که دارای کد معاملاتی هستند پراکندگی مطلوبی ندارند. در همین حال قراضه‌های فولادی مدت‌هاست شاهد هیچ‌گونه تحرک محسوسی نیستیم تا جایی که در یکسال گذشته تنها شش هزار تن قراضه در انواع پودر قراضه آهن و ضایعات مقاطع نوردی معامله شده است. این در حالی است که برای مدتی بازار داخلی با کمبود قراضه دست به گریبان است تا جایی که بسیاری از تولیدکنندگان کوچک‌تر با کاهش سودآوری و برخی مشکلات تولید مواجه شده‌اند. به هر ترتیب بورس کالا با توجه به پتانسیل‌های گسترده در سطح داخل و منطقه می‌تواند با تقویت زیرساخت‌های توسعه‌ای و برنامه‌ریزی هدفمند به آرزوی طولانی خود برای تبدیل شدن به قیمت‌گذاری مرجع در سطح منطقه در کالاهای اساسی و استراتژی جامه عمل بپوشاند.


منبع :

روزنامه جهان صنعت بخش دوم + سوم 

گزارش در یک نگاه بخش دوم

ماهنامه ترقی اقتصادی

جهش یا سقوط

«توافق، تمدید یا شکست» مذاکرات سیاسی، «صعود، ابهام یا ریزش» بورس، این گزینه‌های احتمالی تاثیر تصمیم بزرگ ایران و 1+5 بر سر مساله هسته‌ای چندین ساله در فضای معاملات تالار شیشه‌ای برای بعد از 3 آذرماه 1393 خواهد بود. در حال حاضر همه چیز در یک جریان خلا به سر می‌برد. دو طرف مذاکرات که تقریبا تمرکز کل رسانه‌های دنیا را این روزها به خود اختصاص داده‌اند نه می‌توانند با اطمینان از توافق بزرگ سخن بگویند و نه از شکست مذاکرات خبری به بیرون درز می‌دهند، اما در این سو و در بورس از مدت‌ها قبل همه چیز به سوم آذرماه ختم شده است. هر چند دیدگاه‌های محافظه‌کارانه‌ای هم وجود دارد مبنی بر اینکه صنایع بورس دست کم شرایط فعلی را حفظ خواهند کرد اما انتظار روانی سهامداران که از مدت‌ها قبل همه تحلیل‌ها و خرید سهام را مبتنی بر عاقبت مذاکرات در پایان دوره فعلی کرده‌اند فشار عجیبی را به این نهاد سرمایه‌پذیر تحمیل کرده است. نوسان‌های شدید افت قیمت سهام در بورس تهران که در هفته‌های اخیر به اوج خود رسیده، گویای حساسیت‌های بیان شده است. اما بعد از سوم آذرماه چه آینده‌ای در انتظار بورس است؟ این بزرگ‌ترین سوال این روزهای فعالان بازار سرمایه است. امروز «خوب، بد و زشت» این مذاکرات، «توافق، تمدید یا شکست» احتمالی آن سرخط اصلی منابع خبری دنیا خواهد بود. اما از فردای سوم آذرماه، واکنش سهامداران در تالار شیشه‌ای می‌تواند تبعات بزرگ خوشایند یا بحران آمیزی را به این بازار مالی تحمیل کند. واقعیت‌ها را نمی‌توان پنهان نگاه داشت، بورس با شکست مذاکرات یکی از پازل‌های گردش نقدینگی در اقتصاد ایران را فلج خواهد کرد و موج خروج نقدینگی از این بازار به راه خواهد افتاد و به تبع آن ریزش‌های سنگینی در این بازار مالی به وقوع خواهد انجامید. برعکس این ماجرا هم می‌تواند امیدهای زیادی را در بورس برای سهامداران به وجود آورده به گونه‌ای که این اتفاق می‌تواند برای این نهاد مالی به یک رنسانس تبدیل شود. باید کمتر از 24 ساعت صبر کرد تا مشخص شود آینده تحولات سیاسی و نتیجه آخرین دور از مذاکرات برای ایران یک پیروزی بزرگ خواهد بود یا همه چیز در ‌هاله‌ای از ابهام فرو خواهد رفت و بورس هم در این میان یکی از قربانیان آن خواهد بود.


منبع :

روزنامه جهان صنعت بخش دوم + سوم 

گزارش در یک نگاه بخش دوم 

بازتاب 

موج نیوز

خراسان نیوز

روزنامه اطلاعات

BBC Persian

BBC Pudcast

.