ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
دقیقا در روزی که اخبار و تحلیلهای مثبت و خوشبینانه از ژنو از سوی منابع خبری مخابره میشد همه گمانهزنیها و ارزیابیها نیز از فضای امیدوارکننده مذاکرات خبر میدادند. مذاکرات ایران و غرب آنقدر جدی شد که وزیر امورخاجه آمریکا و سایر اعضای گروه 1+5 به صورت ناگهانی و بدون برنامه از پیش تعیین شده خود را به سوییس رساندند تا مذاکرات در شکل دامنهدارتر دنبال شود. اما موضوع از جایی خاص میشود که نتانیاهو در اولین واکنش به توافقات اولیه ایران و غرب آن را «معامله قرن» نامید و با هوچیگری سعی در مسموم کردن فضای سیاسی کرد. «همان شب، ساعت 21»، اخبار سراسری شبکه یک صدا و سیما، بدون اعلام حمایت شفاف و نه افراطی از موفقیت و قدرت دیپلماسی هیات ایرانی که توانسته بودند در مذاکرهای با شکل «یک در برابر شش» خواستههایشان را به کرسی بنشانند نه تنها این دستاوردها را بیاهمیت و معمولی جلوه داد بلکه در برابر جمله تاریخی «معامله قرن» نتانیاهو که به خاطر درایت نمایندگان ایرانی در مذاکرات با 1+5 آن را بیان کرده بود، «سکوت قرن» را انتخاب کرد و از کنار آن گذشت. حال این اتفاق را مقایسه کنید با برخورد مشابه با دولت قبلی، آن هم در ابعادی بسیار سطح پایینتر و بدون دستاورد، در اینگونه زمانها کل صفحه تلویزیون حداقل به 16 مربع مساوی تقسیم میشد و همه منابع تصویری غربی که ذرهای خبر دلخواه را پوشش داده بودند با افتخار نشان داده میشد. خیلی تاسفآور است که صدا و سیما هیچگاه نمیخواهد بپذیرد که بخش زیادی از مخاطب فعلی اگر به برنامههایش نگاه کنند آنلاین پای برنامههایش مینشیند و دهه 60 خیلی وقت است که دیگر تمام شده است.
شاید باور نکنید اما کلمات در زمانهای متفاوت، معانی جدید پیدا میکنند به طوری که شاید حتی معنی اول خودشون رو هم از دست میدهند. نتیجه آخرین نشست هستهای ایران و 1+5 در ژنو با برچسب «محرمانه» از سوی هر دو طرف اعلام نشد.ایران و غرب توافق کردند تا هیچ حرفی از مذاکرات فعلا به اطلاع رسانهها نرسد.اما واکنشها در ایران برخلاف آنور آبیها آن قدر بیمنطق و غیراخلاقی از سوی جناح تندرو شکل گرفته است که گویی معنی کلمه «محرمانه» به «تسلیم، پذیرش درخواستهای غرب، واماندگی، امتیاز دادن، عقب نشینی کردن و...» تغییر کرده است.فشار رسانهای هماهنگ مکتوب و تصویری بر دولت یازدهم که از همان ابتدا با تعقل، تدبیر و دوری از هیجانها، سیاستهای خود را در همه زمینهها به پیش برده است از آنجایی تاسفبرانگیز میشود که در دولت همفکر و هم سوی قبلی با جناح منتقد فعلی، این جماعت در مقابل وادادگیهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی در سطح جهانی و داخلی با سکوت تنها نظارهگر بودند و از هیچ همه چیز نساختند بلکه به روی همه چیز هم سرپوش گذاشتند.حال در شرایطی که دولت و تیم مذاکرهکننده به خوبی خط قرمزها را رعایت میکند و در حال پیشبرد اهداف تعیین شده است نمیتوانند درک کنند «محرمانه» یعنی «محرمانه» و نه دیگر هیچ. کاش بتوانند یک بار برای همیشه هم شده درک کنند که میتوان از دریچه سبز هم به دنیا نگاه کرد و نیاز نیست از دالانهای سیاه و تنگ به جهان نگاه کرد. کاش....
منبع :
وقتی روز 24 خردادماه 92 انتظارها به پایان برسد و یکی از کاندیداهای موجود در انتخابات ریاستجمهوری پیروز شود، رییس دولت یازدهم در جایگاهی قرار خواهد گرفت که براساس اصل «113» قانون اساسی پس از مقام معظم رهبری، وی عالیترین مقام رسمی کشور میشود و مسوولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه را جز در اموری که مستقیما به مقام معظم رهبری مربوط میشود، بر عهده دارد. برای اینکه به اهمیت و شان این جایگاه پی ببریم باید به بزرگانی که پیش از این در این مقام قرار گرفتهاند و خدمات شایان توجهی داشتهاند توجه کنیم تا بتوانیم ارزیابی دقیقی از شان جایگاه ریاستجمهوری داشته باشیم. هشت سال ریاست جمهوری هاشمیرفسنجانی و محمد خاتمی و پس از آن محمود احمدینژاد تجربههای زیادی از حفظ یا تنزل جایگاه و شان ریاستجمهوری را در کشور به طور مشخص نشان داد. اداره کشور در شرایط نامناسب اقتصادی، یا تنشهای سیاسی بینالمللی گسترده که با اعمال سیاستهای عاقلانه تا حد قابل توجهی به مهار درآمد یا حتی ایستادگی در مقابل زیادهخواهی غرب و آمریکا از جمله این موارد بود که نشان داد رییسجمهور از چه جایگاهی در کشور برخوردار است و باید برای حفظ آن از چه سیاستهایی پیروی کرد. این نکته خیلی مهم است که رییس دولت آینده به واقع درک کند که روسای قبلی با چه سیاستهایی توانستند شان این جایگاه را ارتقا دهند یا آنقدر پایین بیاورند که حتی نوسیاستمداران تازهکار هم در مواقعی به خود اجازه دادند در اصل به مقام دوم کشور بیاحترامی کنند و شان جایگاه ریاستجمهوری را زیرسوال ببرند. مصداق این مثل که «احترام امامزاده با متولی آن است» به روشنی این پیام را به فرد پیروز در انتخابات میدهد که چه مسوولیت سنگینی در حفظ جایگاه تازه خود دارد. واضح است که هرچقدر شان این مقام حفظ و پررنگتر شود، اثرات داخلی و فراملی قابل توجهی را برای رییس دولت و کشور به دنبال خواهد داشت به طوری که نه در داخل گروههای سیاسی و قدرتهای پنهان و آشکار به خود اجازه میدهند این جایگاه را با نادیده انگاشتن زیر سوال ببرند و نه در محاسبات بینالمللی این مقام و جایگاه قدرتمند جلوه نکند. حال سوال اصلی این است که آقایان کاندیدای این مقام، شان جایگاهی که برای تصاحب آن در حال مبارزه با دیگر رقیبان خود هستند را به خوبی میدانند؟ آیا از تجربه روسای گذشته دولت میتوانند به خوبی استفاده کنند، آیا میتوانند میراثدار قدرتمندی باشند یا شاید این جایگاه را با درک نکردن قدرت آن طوری به تاراج بگذارند که آیندگان قضاوت مثبتی نداشته باشند.
منبع :