بهار سال 92 همانند بهار سال گذشته برای سهامداران بازار سرمایه تا به امروز یک فصل رویایی بوده چراکه روند صعودی قیمتها در کنار رشد شاخص در تالارهای اصلی و فرعی این روزها فضای مثبت و امیدوارکنندهای را به وجود آورده است. این اتفاق در کنار آرامشی که این روزها در بورس وجود دارد سبب آن شد که این معاملات نهاد سرمایه پذیر با یک تاریخ سازی دیگر مواجه شود به طوری که روز گذشته در چهارمین روز اردیبهشتماه که آخرین روز معاملاتی نیز بود نماگر با یک صعود 468 واحدی برای نخستین بار از آغاز تا به امروز 42 هزار واحد را نیز تجربه کرد و ارزش بازار نیز برای اولین بار از 207 هزار میلیارد تومان نیز فراتر رفت. این رشدها هر چند سیر و تکامل معاملات بورس را نشان میدهد اما نکته اصلی آن متمرکز شدن افزایشها بر مبنای چند شرکت یا اگر بخواهیم بهتر بگوییم براساس رشد قیمت سهم چند غول کوچک و بزرگ بازار سرمایه حاصل شده است. نگاهی به میانگین رشد قیمت سهمها و شاخصها به خوبی روشن میکند که بورس در ابعاد همه شرکتها با رشد همه جانبه روبهرو نشده است. البته همیشه معاملهگران به خوبی از این گونه فضاها به خوبی استفاده میکنند و همین رفتار معاملاتی که بعضا به دور از منطق نیز میباشد باعث کشیده شدن رشد قیمتی به سایر شرکتهایی میشود که در موج نخست افزایش قیمتها سهمی نداشتهاند. دلایل عمده این رشد را باید آنجایی جستوجو کرد که سری جدید گزارشهای مالی توانسته است امیدهای زیادی را برای فعالان بازار شکل دهد چراکه جزییات صورتهای مالی شرکتها خبر از سوددهی و حتی به سرانجام رسیدن پروژهها شده است که چشم سهامداران را به خوبی گرد کرده است. نرخ تسعیر ارز را هم نباید فراموش کرد آن هم در زمانی که خبری از کاهش نرخ ارز از سوی دولت با سیاستهای فعلی شنیده نمیشود و این برای بسیاری از شرکتها به جای آنکه یک مصیبت باشد به یک موهبت تبدیل شده است. در کنار این موارد به آرام شدن فضای سیاسی در ابعاد خارجی نیز باید اشاره کرد که بعد از آخرین نشست گروه 1+5 با ایران نه تنها حاشیههای خاص و ملموسی ایجاد نشده بلکه همه چیز در یک آرامش هر چند مصنوعی قرار دارد به طوری که تاثیر مثبت آن را میتوان در چند هفته اخیر ارزیابی کرد. این فرصت که بورس به خوبی با رشد و رکوردسازی مواجه شده است میتواند برای مسوولان ادارهکننده این سازمان و در سطحی بالاتر برای دولت یک فرصت مناسب باشد تا با حمایتهای بیشتر به آن بخش از شرکتهای بورسی که تاثیر کمتری در افزایشها داشتهاند اینگونه از سهمها هم از حالت منفعل خارج شوند تا مشارکتی هر چند اندک در تاریخسازیهای آینده داشته باشند. اگر این رویداد عملی شود میتوان به این رشدها ایمان داشت و عمق پیدا کردن بورس در کشور را کامل باور کرد تا دیگر شاهد آن نباشیم که چند شرکت لیدر بازار را بالا و پایین ببرند.
منبع :
خصوصیسازی بزرگ سال انجام میشود؟
امروز میتواند برای بورس روز بزرگی باشد اما به قول فیلسوفها، باید شرط لازم و کافی بودن در عرضه بزرگ سال هم رعایت شود تا شرکتی به نام هلدینگ خلیج فارس پس از مخابرات گام در فضایی بگذارد که به آن تالار شیشهای میگویند. این اتفاق در حالی روی خواهد داد که عرضه سهم این شرکت به تعداد یک میلیارد و 239 میلیون و 430 هزار و 697 سهم و ارزش بیش از هزار میلیارد تومان یک بار در آخرین روز کاری سال گذشته صورت گرفت اما به خرید منتهی نشد و سازمان خصوصیسازی سال گذشته را با یک ناکامی به پایان رساند. هر چند که بعد از آن اعلام شد که این سازمان در نظر ندارد سهم را با قیمت پایین در بازار عرضه کند اما باید این واقعیت را هم در نظر گرفت که هر سهمی در بورس براساس صورتهای مالی، پتانسیل مخصوص به خود را دارد و با هر قیمتی حتی حقوقیهای بازار نیز تمایل پیدا نمیکند برای خرید آن ریسک کنند. به هر حال امروز در حالی سهم شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس به عنوان چهارصد و هفتاد و چهارمین شرکت پذیرفته شده در بورس در بخش ساخت مواد شیمیایی و محصولات شیمیایی و با نماد «فارس» در بورس عرضه میشود که باز هم نگرانیها از سرانجام این عرضه همانند سایر عرضههای اینچنینی ادامه دارد چرا که خبرها و تحیلهای موجود از مقامهای رسمی و غیررسمی مرتبط با بورس و البته کارشناسان بازار سرمایه نشان میدهد که شاید سهمی که یک بار در آخرین روز کاری تالار در سال گذشته عرضه شد و خریداری پیدا نکرد در بیست و هفتمین روز بهار نیز بدون خریدار بماند و عملا واگذاری این سهم به یک بحران برای سازمان خصوصیسازی در عرضه تبدیل شود هر چند معمولا واگذاریهای اینگونه و ناکامی در عرضه مسبوق به سابقه بوده است.
منبع :
فشارهای هدفمند یا حاشیه های ادامه دار
روز 5 فروردین 1391 زمانی که تالار شیشه ای بورس برای اولین روز کاری سال، معاملات خود را آغاز کرد شاخص کل در پایان آن روز 26 هزارو 280 واحد بود، حتی خوشبین ترین معامله گران کشور نیز نمی توانستند پیش بینی کنند که این شاخص که نمادی از وضعیت کلی خرید فروش سهم است قبل از به پایان رسیدن سال به مرز 40 هزار واحد نیز نزدیک شود. رشد نزدیک به 14 هزار واحدی بازار سرمایه کشور در این دوره زمانی حتی تحلیلگران تکنیکال و بنیادگرا را نیز غافلگیر کرد و باعث شد تا حتی سهامدارن به تحلیل های موجود با نگاهی موشکافانه تری دقت کنند.اما از منظری دیگر فراتر از تحولات و تحرکات شاخص معلاملاتی بورس، بازدهی بورس که در همان ابتدای سال به مرز 10 درصد نیز رسیده بود در انتهای سال به مرز 50 درصد نزدیک شد تا به عنوان یکی از بازارهای وسوسه انگیز و پرسود برای مردم جلو کند اما این یک روی ماجرا بود و همه سرمایه گذارن نتوانستند از این بازار این مقدار بازدهی را کسب کنند. نگاهی به آمارهای موجود نشان می دهد شاخص کل معاملات بورس در پایان ماه نخست سال 91 با نزدیک به 1000 واحد صعود عدد 27 هزار و 259 واحد را به روی تابلوی معاملات نقش بست تا یک شروع امیدوار کننده را برای اهالی بازار رقم برند. با این حال از آن جایی که هر صعودی یک سقوط را هم به دنبال دارد از همان ابتدا هم می شد تصور کرد که بورس و سرمایه گذراران آن نمی توانند به مانند شروع سال در همه دوره های زمانی نیز با رشد روزهای سبز معاملاتی را برای خود رقم بزنند.به همین دلیل در پایان شش ماهه ابتدای سال شاخص بورس به یکباره به 26 هزارو 500 واحد رسید و نگرانی های زیادی را رقم زد. اما این افت در ادامه سال به طرز شگفت انگیزی جبران شد و شاخص کل معاملات بورس از 38 هزار واحد نیز فراتر رفت. همه این روند را برای این بیان کردیم تا به سوالی که در این بین شکل می گیرد پاسخ دهیم که بازار بورس کشور در سال 1392 چگونه خواهد بود و آیا باز می بایست در انتظار یک غافلگیری بزرگ باشیم یا تالار شیشه ای با یک شرایط خاص مواجه خواهد شد. برای این منظور باید چند پیش بینی در قالب استراتژی ها پیش رو را بیان کنیم تا بتوانیم ارزیابی نسبتا دقیق و نزدیک به واقعیتی از انتظارات و روند معاملات داشته باشیم.
استراتژی های چندگانه سال 92
به طور مشخص یکی از تاثیرگذارترین پارامترهای بازار سرمایه در سال 92 که می تواند همانند یک سیل بر سر سهامدارن سرازیر شود و یا همانند باز شدن درب های بهشت برای آن ها خوشبختی معاملاتی را به دنبال داشته باشد، انتخابات ریاست جمهوری است. بورس همیشه قبل و بعد از برگزاری انتخابات تحت تاثیر اخبار و موضع گیری کاندیداهای رییس جمهوری قرار می گیرد. حال دقیقا در ماه دوم سال 92 زمانی که کاندیداهای انتخابات از سوی شورای نگهبان مورد تایید قرار می گیرند می تواند برای سهامدارن و فعالان بورس کشور حامل پیام های معنی داری باشد. چرا که پس از آن هر یک از کاندیداها با اعلام برنامه ها و سیاست های اقتصادی خود در بخش بازار سرمایه می توانند هدایت گر فضای معاملات باشند. اگر نگوییم سرمایه گذارن ایرانی که همیشه حتی با وجود سقوط و صعودهای معاملات در بورس به دنبال سود و بازده هستند از جمله باهوش ترین سرمایه گذاران در بین بازارهای مالی و سرمایه پذیر هستند، باید اذعان داشت که سهامداران در این نهاد مالی به کوچکترین تحولات و اخبار سیاسی – اقتصادی حساس هستند و به طور همیشگی آن را رصد می کنند و بازخورد اصلی آن نیز در تالار شیشه ای است که گاه با ریزش های شدید شاخص مواجه می شویم. اگر به مانند دور های گذشته انتخابات رییس جمهوری، این بار نیز کاندیداها برنامه های مشخص و تاثیر گذاری برای توسعه و عمق دهی به بورس نداشته باشند نباید انتظار داشت که بورس و سهامدارن همیشه منتظر آن معاملات خود را به امید شعارهای انتخاباتی دنبال کنند. افزون بر این دیدگاه های اقتصادی و نوع سیاست های اجرایی در این بخش که از سوی رییس جمهور آینده اعلام می شود می تواند دورنمای میان مدت بورس را حداقل برای شش ماهه نخست سال 92 ترسیم کند که صورت های مالی منتهی به 31 شهریور 1392 به روشنی آن را منعکس خواهد کرد.
هدفمند نشدن رشد بورس
یکی دیگر از استراتژی های دیگری که می تواند برای بورس در سال 92 تاثیر گذار باشد، موضوع اجرای فاز دوم هدفمند شدن یارانه ها می باشد. این در شرایطی است که اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها هنوز به مرحله اجرایی نرسیده است تبعات و حاشیه های زیادی را به دنبال داشته است. هر چند که هنوز مجلس و دولت نتوانسته اند بر سر زمان اجرای این فاز به توافق برسند اما آیا در صورت اجرای مرحله دوم هدفمند کردن یارانه ها بورس به عنوان یکی از بازارهای سرمایه ایی که می تواند پس از اجرای این طرح تحت تاثیر قرار بگیرد آمادگی دارد؟ تاثیر فاز نخست این طرح بر بورس به صورت شفاف و همه جانبه برای شرکت های بورسی مشخص نشد، چرا که شرکت های بورسی تحت تاثیر سایر پارامترهای دیگر و فشارهای موازی همانند تحریم های اقتصادی، نوسان های ارزی و ... به فعالیت های مالی خود ادامه داند. اما سوال اصلی این است که واکنش بورس پس از مرحله دوم این سیاست اقتصادی چگونه خواهد بود و این نهاد مالی می تواند تاب و توان فشارهای تازه تر را داشته باشد یا باز هم در بحران و ریزش غرق خواهد شد. همه چیز به چگونگی اجرای سیاست های دولت آینده و یا شاید همین دولت بستگی دارد. به هر حال تالار شیشه ای و سهامدارن آن مثل همه روزها و سال های گذشته در تب و تاب تحولات داخلی و خارجی می سوزند و در این بین برای آن ها بهترین خبر می تواند آرام شدن فضای سیاسی – اقتصادی در ابعاد داخلی و خارجی باشد تا بتوانند در آرامش خیال به معامله سهم های خود بپردازند.
منبع :
امروز آخرین
بورس کشور در حالی آغاز به کار خواهد کرد که برای افتتاح آن بعد از ماهها مذاکره،
حاشیهسازی و جنجال سرانجام مسوولان توانستند با رایزنی زغالسنگ، قطران و در
لحظات آخر بعد از توافق با وزارت نیرو، معامله بار پیک برق را به روز نخست این
بورس برسانند تا از همان ابتدای تولد این نهاد مالی، بورس چهارم کشور با یک آغاز
نه چندان هماهنگ ورود خود را به بازارهای سرمایهای کشور اعلام کند.
اگر اوضاع در بورس انرژی که- به گفته صالحآبادی،
رییس سازمان بورس آخرین بورس کشور خواهد بود- به مانند سایر بورسهای کشور که
معمولا در آن عدهای به عنوان لیدر و هدایتکننده معاملات را در دست میگیرند و از
آنها به نام هدایتگران بازار یاد میشود باشد، نباید به آینده آن زیاد خوشبین
باشیم. چراکه در هر بازاری وقتی کارایی جلوه پیدا میکند که اطلاعات بین همه
فعالان به صورت یکسان در جریان باشد و در آن بازار بازدهی و سود به 90 درصد معاملهگران
تعلق نگیرد. در اینکه مشکل کارا نبودن در کالبد اقتصاد کشور جایگاه خاصی دارد هیچ
شکی وجود ندارد چراکه اگر غیر از این بود، در این فضا نه سلطان شکری به وجود میآمد،
نه سلطان پتروشیمی و نه سلاطین معاملاتی دیگر که بتوانند بخش قابلتوجهی از خرید و
فروشها را هدایت کنند. اگر از همین ابتدای آغاز به کار بورس انرژی، قوانین
بازدارندگی شدیدی وجود داشته باشد تا بتوانند جلوی هرگونه رانت و سوءاستفادههای
مالی را بگیرند میتوان به رشد و توسعه این بورس امید داشت چراکه اگر به مانند بیش
از 10 بورس انرژی در دنیا، بورس انرژی ایران نیز بتواند در مسیر صحیح و استاندارد
معاملات خود قرار گیرد، میتواند در کمتر از یک دهه به یک برند و بازار معاملاتی
معتبر حداقل در سطح منطقه خلیجفارس تبدیل شود و با اعتباری که به دست میآورد، میتواند
درصد قابلتوجهی از توسعه اقتصادی کشور را به دست گیرد.
همه این آرزوها وقتی به واقعیت تبدیل میشود که شفافسازی معاملاتی و
یکسانسازی اطلاعاتی برای همه معاملهگران و فعالان این بازار وجود داشته باشد و
این بورس به مانند یک نهاد مالی که در گذشتهای نزدیک به حیاطخلوت دولت تبدیل شده
بود در این مسیر گام نگذارد. به هر سوی همیشه پیشگیری بهتر از درمان بوده است و
برای بورس انرژی هم میتواند این توصیه کارساز باشد به شرطی که مسوولان و کنترلکنندگان
بیرونی این بورس عزم و ارادهای داشته باشند تا این بورس در واقعیت خود نیز به سمت
کارایی پیش برود و در نهایت بتواند با اعتمادسازی در کوتاهمدت محصولات بیشتری را
برای معامله به این بورس بکشاند.
منبع :
زمانی که محمدجابریان از خرید سهم مالکیتی فولاد خوزستان پشیمان شد و با صرف زمان، پول و حتی به میان کشیدن آیتالله صادقآملی لاریجانی، رییس قوه قضاییه به این ماجرا سرانجام توانست هزینههای خرید خود را تمام و کمال از سازمان خصوصیسازی پس بگیرد شاید همگان تصور میکردند این بلوک پس از این ماجرا در کمترین زمان ممکن به فروش برسد اما بیش از چهار سال زمان لازم بود تا این سهم پس از عرضههای متعدد به فروش برسد. خریدار این بلوک 5/50 درصدی، شرکتی وابسته به صندوق بازنشستگی نفت است که به تنهایی تونسته از پس تامین نقدینگی 700 میلیارد تومانی که به عنوان سپرده اولیه که از شروط اصلی معامله بود، برآید. تامین این حجم از نقدینگی در فضای اقتصاد فعلی که البته با اعلام خریدار از وجوه مازاد بودجه صندوق نفت و تبدیل اوراق مشارکت به وجود نقد تامین شده است این سوال را پیش میآورد که اساسا شرکتهای دولتی تا چه میزان قدرت مانور در خرید اینگونه سهم را دارا هستند که بدون توجه به هرگونه فشار اقتصادی اقدام به خرید اینگونه سهمها میکنند. جالب آنکه این بلوک در زمانی که از نوسانهای چند مدت اخیر در بازارهای سرمایهگذاری خبری نبود در مدت بیش از چهار سال هیچ خریداری را مجاب به سرمایهگذاری نکرد اما حال با عنوان کردن این مساله که هدف خریدار همگنسازی سبد سهام است این بلوک طلسم شده مشتری دست به نقدی پیدا میکند که طی سالیان پیش خبری از آن نبود و حاضر است همهگونه ریسک سرمایهگذاری در بدترین شرایط اقتصادی را بپذیرد تا سبد سهام خود را یکسان کند. البته باید این نکته را نیز در نظر داشت که معمولا در اینگونه مواقع نیمی از حقیقت پنهان است. شاید نیمهپنهان حقیقت در آیندهای نزدیک روشن شود تا علامت سوال بزرگ این خرید برطرف گردد.
ادامه نگرانی سهامداران در ماه آخر سال
14 روز تا پایان معاملات سهام در تالار شیشهای بیشتر باقی نمانده اما وضعیت بورس این روزها همچنان پر از نوسان است و در ماه آخر سال سهامداران نتوانستهاند یک تعادل رو به جلو را در بازار به وجود آورند، این وضعیت را اگر در کنار شرایط بازارهای موازی دیگر که این روزها باز هم با رشد روبهرو شدهاند و بخش زیادی از سرمایهها را به سوی خود منتقل کردهاند بگذاریم، نمیتوانیم به آینده بورس زیاد خوشبین باشیم. فشار تحریمهای اقتصادی، سیاست بازیهای غرب با ایران بر سر مساله هستهای و عقب نشینی نکردن ایران برای دستیابی به حق خود در این زمینه، تورمهای شکل گرفته و از مهار کنترل شده نیز به طرز باورنکردنی اختیار دولت را برای مهار نوسانهای موجود در اقتصاد کشور کم کرده است.
همچنین وجود حاشیههایی
همانند اجرا شدن یا نشدن فاز دوم هدفمند کردن یارانهها هم بلاتکلیفی عجیبی برای
همه صنایع شکل داده است که در این بین شرکتهای بورس نیز از این مهم آسیبپذیر
هستند به طوری که نمیتوانند برای دورههای مالی خود که باید عملکرد سرمایهگذاریهای
خود را به سهامداران خود اعلام کنند به صورت شفاف و کامل اطلاعرسانی کنند. در
کنار همه این موارد ابلاغ بودجه کشور برای سال آینده که در اواخر هفته گذشته
بالاخره از سوی دولت به مجلس ارایه شد هم فشار زیادی را به کلیت اقتصاد کشور وارد
کرد و عملا همه شرکتها دولتی و حتی غیردولتی و البته شرکتهای حاضر در بازار
سرمایه که با استناد به نرخ ارز و سایر سیاستهای تجاری دولت به واردات و صادرات
محصولات و خدمات خود میپردازند، نتوانستند برای سال آینده خود برنامهریزی مناسب
و بلندمدتی را تبیین کنند. این مسایل همگی باعث شده است که بورس و سهامداران آن
نیز همیشه تحت تاثیر ریسکهای سیستماتیک و غیرسیستماتیک قرار بگیرند و در یکسال
اخیر با موجی از برهم خوردن تعادل معاملات روبهرو شوند.
اگر سه ماهه پاییز بورس
که شاخص کل معاملات در یک صعود تاریخی به مرزهای 38 هزار واحد رسید را در نظر
نگیریم باید اذعان داشت که تالار شیشهای و بازدهی آن که در حال حاضر به 50 درصد
نیز رسیده، نتوانسته است در مقابل بازدهی سایر بازارهای موازی به خوبی سرمایهگذاران
را جذب کند. از سویی دیگر اینکه چرا این روزها که به پایان سال نزدیک میشویم و
بورس در یک مسیر عقبگرد قرار گرفته هم یکی از بزرگترین سوالهای معاملهگران است.
همیشه براساس یک سنت در ماه اسفند حقوقیهای بازار فعالتر از همه ماههای سال میشوند
و با این تحرک خود بورس را داغ میکنند اما امسال این گروه تاثیرگذار به صورت
غیرفعال و نامریی در تالار شیشهای فعال هستند و تحرک معاملاتی معنیداری از سوی
آنها مشاهده نمیشود.
از منظری دیگر خبرهای حاشیه بازار از این حکایت دارد که با توجه به عرضهها در پیش، سرمایهگذاران دست به نقد در انتظار عرضه اول شرکتهایی همانند هلدینگ خلیجفارس، ذوبآهن و... هستند تا اینکه بخواهند در این شرایط بازار معاملات را داغ کنند. به هر حال آنچه واضح است این میباشد که بورس و معالات آن نباید تحت تاثیر بهانههایی همانند عرضههای اولیه، بحرانها متفاوت یا حتی سفتهبازیهای گاه و بیگاه قرار گیرد و باید آنقدر عمق داشته باشد که بتواند در یک خط متعادلی از رشد و سقوط قرار گیرد نه آنکه یا آن بالابالاها باشد و گاه در پایین و این نشان از ضعف ساختارهای کنترل و اداره بازار و شفاف نبودن معاملات دارد.
در کشورهای توسعهیافته از آن جایی که در همه بخشها
چارچوبها و قوانین به صورت شفاف، پایدار و اهرمهای اجرایی نظام هستند طبیعتا
هرگونه انحراف از ساختارها به شدت مورد سوال قرار میگیرد و تا اصلاح آن ادامه
پیدا میکند. در همه کشورها یکی از حساسیتبرانگیزترین بخشها
اقتصاد است و چگونگی رفتار دولتمردان برای تعیین یک سیستم اقتصادی بهینه و نحوه
اداره آن همیشه مورد تحلیل کارشناسان و مردم قرار میگیرد.
نگاه ویژه به بورس در سیاستهای کلی «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی»
ادامه رشد بورس در سه روز کاری هفته جاری که شاخص کل معاملات را نزدیک به 1500 واحد بالاتر کشید باعث ایجاد یک موج امیدوارکننده در بین اهالی تالار شیشهای شده است. حال که نماگر بورس تنها با 360 واحد فاصله تا مرز 39 هزار واحد قرار دارد، میتوان پیشبینی کرد که این رکورد تازه در پایان معاملات آخرین روز کاری بازار سرمایه به دست آید. این احتمال از دو نگاه میتواند به حقیقت نزدیک باشد، اگر رشدهای چند روز اخیر داد و ستد سهمها را که باعث آن شده است که شاخص کل معاملات به 38 هزار و 640 واحد برسد را هم به تنهایی محرک تاثیرگذار و پایداری برای ادامه جو مثبت معاملات ندانیم باید به شوک مثبت خبر ابلاغ سیاستهای کلی «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» از سوی مقام معظم رهبری که روز گذشته اعلام شد اشاره کرد.
در این ابلاغ که دولت را مکلف کرده برای تسریع در عملیاتی کردن این سیاستها در کمترین زمان ممکن، راهکارها را تنظیم کرده و پیگیریهای قانونی را انجام دهد به صراحت در یکی از بندهای آن تصریح شده است که گسترش تنوع ابزارهای سرمایهگذاری در بازار سرمایه و تکمیل ساختارهای آن و اعمال سیاستهای تشویقی برای حضور عموم مردم و سرمایهگذاران داخلی و بینالمللی بویژه منطقهای در بازار سرمایه مورد توجه دولت و حمایت از سرمایهگذاران قرار گیرد.
همین توجه به بازار سرمایه کشور از سوی مقام معظم رهبری که خروجی آن یکی از ارکان اساسی 23 بند ابلاغ سیاستهای کلی «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» است به روشنی میتواند یک پیام خاص و ویژه به همه سهامداران و فعالان بازار باشد که زمزمه همیشگی آنها وجود نداشتن حمایتهای بنیادی از بورس به عنوان یک نهاد سرمایهپذیر بوده است.
حال که در این سیاستها به صراحت تنوع ابزارهای سرمایهگذاری و تکمیل ساختارها که به پوشش ضعفهای موجود بورس در کشور کمک میکند و در کنار آن تشویق مردم عادی برای حضور و سرمایهگذاری در بورس اشاره شده است مورد توجه قرار گرفته و از آن مهمتر دعوت از سایر پتانسیلهای بالقوه سرمایهگذاران داخلی و خارجی هم در آن دیده میشود میتواند یک رشد بنیادی و میانمدت را به بازار سرمایه کشور هدیه کند.
افزون بر این سرمایهگذاران داخلی که همیشه حساسیتهای جالب توجهی به هرگونه اخبار در حوزههای سیاسی و اقتصادی در ابعاد داخلی و خارجی داشتهاند بهطور طبیعی از این به بعد با اطمینان خاطر بیشتری به سرمایهگذاری در بازار سهام کشور میپردازند. از سویی دیگر باید منتطر ورود حجم قابل توجهی از نقدینگیهای تازه در بورس باشیم چراکه اگر دولت بخشهای اشاره شده در این بند از سیاستها را اجرا کند در بخش تشویق عموم مردم و سرمایهگذاران داخلی و خارجی به وضوح میتواند پولهای تازه و وسوسهانگیزی را روانه بازار سهام کند تا هم به عمقدهی بورس کمک کند و هم بتواند نگاههای بیشتری را متوجه بورس کند.
به هر حال از امروز باید منتظر واکنش سهامداران و سرمایهگذاران تالار شیشهای بود تا ببینیم پس از این ابلاغ سیاستها آنها چه رفتار معاملاتی را در بازار سرمایه از خود نشان میدهند که شاید به یک انفجار معاملاتی منتهی شود. همه چیز در پایان معاملات امروز مشخص میشود یا باید در انتظار روزهای آینده بود؟
ادامه نگرانی سهامداران در تالار شیشه ای
عقبگرد 506 واحدی شاخص
همان طور که پیشبینی شد، توقف نماد شش شرکت به دلیل شفافسازی اطلاعات مالی کافی بود تا شاخص معاملات بورس بعد از شوک افت 176 واحدی در روز شنبه در دومین روز معاملاتی نیز با یک ریزش وحشتناک که با 506 واحد سقوط همراه بود و به 37 هزار و 116 واحد برسد تا چشمها را در تالار شیشهای بعد از نزدیک به 18 ماه که معاملهگران شاهد اینچنین ریزشی نبودند خیره کند. هرچند توقف نماد شرکتها یک امر معمول در بورس هاست اما وقتی در چند روز گذشته این دستور بازدارنده برای معاملات شرکتهای بزرگ و به نوعی هدایتگر بازار اتخاذ شد شاید تصمیمسازان فکر این جای دستور خود را نکرده بودند که بازار و سرمایهگذران بعضا احساسی آنچنان واکنشی از خود نشان خواهند داد که به بزرگترین ریزش و سقوط شاخص کل معاملات بورس منتهی خواهد شد.
البته شاید در فضایی که در چند هفته گذشته روند معاملات به
سمتی پیش میرفت که شاهد رشدهای بعضا نزدیک به یکهزار واحدی نیز بودیم این افت
رقم قابل توجهی را شامل نشود و به نوعی نتواند آنچنان که انتظار میرود حساسیتبرانگیز
باشد اما واکنش معاملاتی سهامداران تحلیلهای دیگری را پررنگ میکند. این دیدگاه
که سهامداران در بورس با حرکت بادهای قیمتی سهمها به اینسو و آنسو میروند اصلیترین
تحلیل این شرایط است، چرا که اگر به صفهای فروش سهمها طی دو روز اخیر به خصوص
بعد از توقف نمادهای شش شرکت و به طور ویژه در پایان معاملات روز گذشته توجه کنیم
به خوبی به این نکته میرسیم که ترسوهای بازار مشغول فرار از بورس حداقل برای
کوتاهمدت هستند و این خروج نقدینگی مورد توجه بخش قابلتوجهی از بازار شده و شاخص
کل را نیز تحت تاثیر خود قرار داده است.
در پارامتری دیگر باید به نقش سفتهبازان نیز
اشاره کرد که با کوچکترین محرک منفی در تالار شیشهای به نوعی موجهای منفی را
تقویت میکنند تا معاملات از حالت عادی خود خارج شود و این یکی دیگر از آسیبهای
این گونه سقوطهاست اما اگر همه این عوامل را کنار هم بگذاریم باید در مقابل آن به
نقش غیر قابل انکار حقوقیهای بازار سرمایه نیز اشاره کرد و آن را از نظر دور نگه
نداشت. این روزها سهامداران حقیقی و حتی حرفهایهای بازار با چشمان بازتری به
فعالیت حقوقیهای توجه دارند و تحرک نداشتن این گروه از فعالان بازار به روشنی
توانسته است پالسهایی را به همه معاملهگران مخابره کند. به هر سوی این زنجیرهها
اگر به درستی مورد حمایت ارکان داخلی و خارجی بورس قرار نگیرند و دل خوش به شاخص
بیش از 37 هزار واحد ماند نباید انتظار داشت که همان طور شاخص طی کمتر از چهار ماه
از 24 هزار واحد به فرای 37 هزار واحد رسید به مرزیهای جدید منفی سقوط کند و آن
زمان دیگر چارهای جر تسلیم شدن در نوسانها بازار باقی نمیماند.
منبع :