وقتی غروب جمعه با هیجان فراوان به قرعه کشی جامجهانی فوتبال 2014 برزیل نگاه میکردم، فکر نمیکردم که روز بعد این هیجان، به افسردگی و احساس خجالت برای من و خیلی از ایرانیها تبدیل شود. شاید با تعجب بپرسید مگر همگروهی با آرژانتین، نیجریه و بوسنی آن قدر وحشتناک است که یک ایرانی عاشق فوتبال را افسرده کند یا بازی با کدامیک از این تیمها باعث شرمساری است؟! خب واقعیت این است که اصلا موضوع درباره همگروههای تیم ملی فوتبال ایران نیست بلکه داستان به رفتار، واکنش تاسفبرانگیز و به نوعی آنورمال ایرانیهایی است که پس از همگروهی با آرژانتین با حمله به صفحه فیسبوک «لیونل مسی» اعجوبه فوتبال دنیا دست به تحقیر و اهانت به این بازیکن بزرگ زدند. همین الان مشخص کنم من تعصبی به این بازیکن ندارم و برای من خدای زمینی فوتبال «CR7» یا همان کریس رونالدو بازیکن تیم ملی پرتغال و باشگاه رئالمادرید است. این را از این جهت گفتم که من را فدایی این بازیکن ندانید و اصل موضوع تحتتاثیر قرار نگیرد. رفتار به دور از منطق و عقلگرایی ایرانیها که با گذاشتن کامنتهای توهینآمیز سعی بر کوچک کردن ستاره آرژانتینی داشتند به صورت معکوس با پاسخ دادن این بازیکن به زیر سوال رفتن فرهنگ و تمدن ایران ختم شد. چراکه این بازیکن بالاخره در قبال هزاران حرف ناشایست و بدور از ادب ایرانیها نوشت: «من برای این مردم متاسفم زیرا اینگونه واژهها بسیار غیردوستانه هستند». حالا من حق دارم خجالت بکشم و افسرده بشم یا نه. مردمان کشور من به جای ابراز خوشحالی و نشان دادن آن به بهترین بازیکن سالهای اخیر دنیا که با تیم ملی کشور او در کارناوال جهانی فوتبال همگروه هستیم، اقدام به لگد مال کردن فرهنگ ایرانی کردند.
منبع :
همان طور که انتظار میرفت، تغییر فضای مثبت سیاسی و اقتصادی کشور و تثبیت حداقلی نوسانها در بازارهای مالی به خوبی توانسته است چشماندازهای امیدوارکنندهای را برای سرمایهگذاران بازار سرمایه به خصوص بورس اوراق بهادار به وجود آورد. شاید کمتر از یک ماه قبل بود که قالیبافاصل، رییس شرکت بورس تهران شایعه حضور سهامداران آمریکایی را به صراحت تکذیب کرد اما در خبری تازه روز گذشته علی صالحآبادی، رییس سازمان بورس از تقاضای ورود سرمایهگذاران اروپایی در بورس ایران خبر داد که میتواند تحرک بزرگ و هیجان انگیزی را در بازار سرمایه ایران و البته تغییر نگاههای منفی به آن به وجود آورد. این ادعا اگر به واقعیت تبدیل شود و سرمایهگذاران خارجی پایشان به بورس ایران باز شود از حالا میتوان تصور کرد که ورود نقدینگیها و پولهای تازه آن هم با سرمنشا آن سوی مرزها ادامهدار خواهد بود، چرا که حداقل میزان بازدهی حال حاضر بورس اوراق بهادار در ایران به خوبی میتواند با بازدهیهای بورسهای منطقهای و حتی در سطح بینالمللی برابری یا حداقل نزدیکی داشته باشد. چه آنکه نباید ریسک سرمایهگذاری در بازار بورس ایران را نیز از نظر دور نگاه داشت به این علت که این عامل میتواند به یک سد بازدارنده منفی تبدیل شود و این عامل خود میتواند به کاهش اینگونه سرمایهگذاریها منجر شود. از سویی دیگر چشمانداز مثبت صنایع فعال در بورس هم برای سرمایهگذاران داخلی و هم برای سرمایهگذاران احتمالی خارجی یک برآیند و نگاه امیدوارکنندهای را شکل میدهد تا بتوانند با اراده محکمتری در بازار حضور داشته باشند. افزون بر این حضور سرمایهگذاران خارجی میتواند بازار شرکتهای مشاورهای، سبدگردان و تحلیلگر را نیز در بورس به خوبی فعالتر کند تا با هدایت اینگونه سرمایهها و سرمایهگذاران خارجی هم در جهت توسعه معاملات و بورس گام بردارند و هم حضور سرمایهگذاران خارجی را در بازار سرمایه ایران ادامه دار باشد.
منبع :
اولش کمی تردید داشتم، چون تا سه ساعت قبلش سر کار بودم و به شدت احساس خستگی میکردم. حالا حساب کن ناهار هم با خودم نبردم سر کار. باید برای رسیدن به اون جا از این ور تهرون میرفتم اون ور تهرون! اما اصلا مهم نبود من بیاراده شده بودم. من میخواستم تحت هر شرایطی برم اونم فقط به خاطر دو چیز، «آقا مهدی و کلی خاطره» از آدمهایی که آرزو داشتم میتونستم در زمان جوانی بازی اونها رو ببینم اما من اون زمانها به جای فوتبال دیدن آلوچه و تیله به دست تو کوچه بازی میکردم. از همون اولش تا وقتی رسیدم به ورزشگاه آزادی برای دیدن بازی «ستارگان پرسپولیس و آث میلان» خیلی هیجان داشتم. این هیجان وقتی به اوج خودش رسید که همه ستارههای تیم محبوب من «پرسپولیس» بعد از سالها یا شاید 20 سال وارد زمین سبز چمنی شدند که در آن یک دنیا خاطره داشتند و برای طرفداران هم این صحنهها خیلی شوق آور بودند. اصلا مهم نبود که رضا شاهرودی که هوادارها بهش از همون سالیانی که بازی میکرد لقب مالدینی دادند، نتونست بیشتر از دو دقیقه در کنار پائولو مالدینی واقعی بازی کنه یا کرمانی مقدم همون بازیکن قلدر اما سنگین شده امروزی بود، یا اینکه کریم باقری هم تونست گتوزو با لقب «کرگدن» را با خاک چمن ورزشگاه آزادی یکی کنه و... اما افتخار ارزشمند و ماندگار برای ما پرسپولیسیها اون صحنهای بود که مهدی مهدویکیا زمانی که خواست وارد بازی بشه، فرشاد پیوس همون شماره 17 پیراهنی رو به مهدی داد که روز خداحافظی خودش به این بازیکن تو بازی داربی 20 تیرماه 76 که استقلال با سه گل شکست خورد به مهدوی کیا داده بود و تابلو تعویض دو عدد 17 رو نشون داد. صحنه اشکآور و بینظیر بعدی دویدن ناگهانی محمد پنجعلی بود که در هنگام ورود بازوبند کاپیتانی تیم را به موشک سابق هامبورگ داد و نشان داد که چقدر احترام و ارزش برای این بازیکن قائل است و نگاه احترامآمیز در یک بازی خداحافظی چه نگاهی میتواند باشد. ما بزرگترین بازی دوستانه تاریخ خود را به تیم آث میلانی باختیم که با فرانکو بارزی، دنیله ماسارو، مالدینی، روسی و... که پرافتخار تیم جهان در کسب جام است به خاطر پرسپولیس به ایران آمدند و برای ما هر چیز مهم بود جز نتیجه بازی که تا سالهای آینده در خاطرهها میماند.
منبع :
اصل «44» کلید واژه بخش معنیداری از افق توسعهای اقتصاد ایران در سال 1404 است که هرگاه از آن در مبحثی نام برده میشود بیشتر از آنکه امید را به برنامه واگذاریها و خصوصی شدن اقتصاد دولتی کشور تزریق کند، ناامیدی و شکستهای تکرارپذیر را در ذهنها تداعی میکند.نقش کمرنگ سهم واگذاریها برای بخشخصوصی حقیقی در اقتصاد ایران در برابر سهم عمده و نزدیک به 100 درصدی شبه دولتیها در این فرآیند به روشنی مشخص میکند که باید یک اصلاحات بزرگ در این افق چشمانداز اقتصادی صورت بگیرد اما یک نکته را هم نباید از نظر دور نگه داشت و آن اینکه بخشخصوصی اگر قرار است سهم متعادل و قابل اعتنایی در واگذاریهای اصل «44» اقتصاد ایران داشته باشد باید از قدرت اجرایی، مدیریتی و هدایتگری در بخش ساختارهای مالی برخوردار باشد تا این بهانه که بسیاری از واگذاریها به دلیل ضعیف بودن یا وجود نداشتن بخشخصوصی قدرتمند از این گروه سلب میشود نیز از بین برود. به هر صورت همه کشورهای توسعه یافته و توسعهپذیر گامهای عملی خروج دولت از بدنه اقتصاد را برداشتهاند و کشور ما نیز باید این مسیر را طی کند حال چه بهتر که اختیار و سهم مالکیتی خود را به بخشخصوصی قدرتمند اعطا کند تا بتواند نجاتبخش اقتصاد شود.
منبع :
بر اساس یک اصل بدیهی هر روز بورس با روز دیگر آن متفاوت است اما در هفتههای اخیر معاملات بازار برای سهامداران فقط یک رو داشته است و همه چیز به رشد شاخص، افزایش قیمت بخش قابل توجهی از سهمها، رشد ادامهدار و بیوقفه متوسط بازدهی که حال به مرز 120 درصد هم نزدیک شده، ختم شده است. همه این تحولات نشان میدهد اوضاع نمیتواند خیلی هم عادی باشد. حال هر چقدر بورس و مقامات هدایتکننده آن فریاد بزنند که همه چیز طبیعی است اما تحلیلگران و کارشناسانی نیز وجود دارد که به صراحت این وضعیت را خیلی هم عادی نمیدانند و هشدارهایی میدهند. بخش بزرگ و قابل توجهی از نوع نگاه اینگونه کارشناسان مبتنی بر این نکته است که صعود قیمت و شاخصهای بورس با حرکت و کلیت اقتصاد کشور که درگیر تورم رسمی اعلام شده 35 درصدی است و سایر بازارهای موازی که از مدتها پیش در رکود کامل به سر میبرند همخوانی ندارد. حتی بیشتر از آن بازده برخی از سهمها نیز با ارزش واقعی در این شرایط فاصله دارند و به نوعی حباب شکل گرفته است. آیا باید بازار را غرق شده در حباب دانست یا باید به تحلیلها و ارزیابیهای مقامات بورس اعتماد داشت به هر حال طبیعتا باید به نگاه دوم احترام و اعتماد بیشتری گذاشت چراکه اگر بازار به سمت حباب حرکت کرده باشد و مقامات بخواهند آن را شفاف نکنند به زودی شاهد یک ویرانی بزرگ خواهیم بود که همین تبعات نمیگذارد به شرایط فعلی خیلی بدبین بود. از سویی دیگر باید ارزیابی تحلیلگران بازار سرمایه را نیز جدی گرفت تا بتوان با نگاه کلان و همهجانبهتری به بورس و معاملات آن نگاه کنیم.
منبع :
اعتماد به شفافیت بیشتر ختم میشود؟
کمی بیشتر از 100 روز از روی کار آمدن دولت حسن روحانی، این روزها فضای سیاسی و اقتصادی در کشور شرایط باثبات و متعادلی را تجربه میکند. در این میان بورس اوراق بهادار بدون توجه به رکود و افت فاحش بازارهای موازی «طلا، سکه، ارز و مسکن» بازدهی خاص و شگفتانگیزی را به سهامداران خود میدهد که آخرین آمارها نزدیک شدن متوسط بازده بورس به 120 درصد را تایید میکند. همیشه از بازار بورس به عنوان یکی از دماسنجهای تعیین شرایط اقتصادی یک کشور نام برده میشود، اما این دماسنج در ایران از ماهها پیش تا به حال همراستا با سایر شاخصهای اقتصادی حرکت نمیکند و گویی تورم نزدیک به 40 درصدی، نوسان شدید قیمتهای ارز و سکه، خواب سرمایههای بازار مسکن و ... برای این بازار یک فرصت ویژهای را فراهم کرده است تا سهامداران و فعالان این بازار با خیالی راحت به معامله برگههای سهم خود و کسب سودهای قابل اعتنا اقدام کنند. هر چند بزرگترین اشکال این بازار عددمحور که حتی معیار ارزیابی اصلی آن یعنی «شاخص کل» معاملات مورد تایید همه فعالان به عنوان نشاندهنده وضعیت کلی بورس نیست و آن را معیار حقیقی تحلیل و برآیند اصلی معاملات بورس نمیدانند اما حقیقت آن است که فعلا همه چشمها به بورس است حتی اگر این شاخص نشاندهنده آشکار وضعیت بازار نباشد. البته به طور کل اوضاع در بورس بسیار بهتر و قابل اعتناتر از سایر بازارهای دیگر است که این نشاندهنده اعتماد سرمایهگذاران به این نهاد مالی است. این رشدها و رکوردشکنیها حال به عنوان یک برگ برنده برای ادارهکنندگان آن و البته رییسجمهور روحانی تبدیل شده است به طوری که حتی وی در اولین گزارش خود به مردم به آن اشاره میکند و شرایط بورس را یک تحول بزرگ میداند. پیش از این هم دولت از بازار سرمایه حمایت کرده و آن را به عنوان یک ابزار جذب سرمایههای سرگردان معرفی کرده بود که خود نشاندهنده توجه ویژه دولت یازدهم به بورس است. حال این اعتماد عینی ایجاب میکند تا بورس نیز با شفافتر کردن بازار و سهیم کردن بخش بزرگی از صنایع در دایره بازدهی و سودده بودن به سهامداران کمک کند تا از سرمایهگذاریهای خود حداقل بازده مورد انتظار را دریافت کنند و بورس به جزیره تبدیل نشود و سهامداران در یک ترازوی نامتعادل در حال سقوط قرار نگیرند.
عجب روزی بود، چه کسی میتوانست پیشبینی کند که در کمتر از 24 ساعت این همه اتفاق خوب شکل بگیرد و همه نگاهها در جهان سه بار در سه زمان متفاوت و با سه موضوع غیرمرتبط به ایران دوخته شود. روز خاص ایران، از همان ابتدای صبح روز شنبه با پیروزی بزرگ تیم ملی والیبال در جام بین قارهای برابر آمریکا شروع شد که البته آسان به دست نیامد و با هوش و اراده مربی و بازیکنان، این هدف بزرگ دست یافتنی شد. لبخند بزرگ بعدی را تیم فوتبال ساحلی به مردم ایران هدیه دادند که توانستند بعد از شکست دادن تیمهای بزرگ برزیل و ایتالیا در دور مقدماتی در فینال نیز روسیه قهرمان پیشین این مسابقات و جام جهانی را هم از سر راه خود بردارند تا بزرگترین افتخار تاریخی در سطح تمام تیمهای فوتبال ایران «قهرمانی یک تیم فوتبال ایرانی در یک تورنمنت بینالمللی» در سطح جهان به ثبت برسد. اما هنوز عقربههای ساعت به شش صبح روز یکشنبه نرسیده بود که شبکههای تلویزیونی دنیا با اعلام یک خبر فوری و قطع کردن برنامههای عادی خود «اتفاقا برخلاف سیاستهای صدا وسیما، شبکه 6 هم بدعتشکنی کرد و این بار جزو این گروه بود» مراسم اعلام توافق تاریخی ایران و کشورهای 1+5 را به صورت زنده پوشش دادند تا یکی از خاصترین روزهای ایران طی شاید 10 سال اخیر شکل بگیرد. واقعیت فشار تحریمهای سیاسی و اقتصادی بر همه روشن است و حل شدن آن میتواند افقهای درخشانی را برای کشور در همه ابعاد به وجود آورد از سویی دیگر دولت حسن روحانی هم توانست به بزرگترین وعده خود که در برنامه 100 روز هم به عنوان بزرگترین هدف آمده بود، عمل کند تا افراطیها بیشتر از همیشه منزوی شوند.
منبع :
ایدهپردازی در هر کاری میتواند به طرز غیرقابل باوری نگاههای زیادی را به سمت شما هدایت کند و از متفاوت بودن با دیگران به شرط اینکه ایده شما پشتوانه قابل دفاعی داشته باشد، لذت ببرید. مهم نیست شما روزنامهنگار باشید یا هنرمند، کارمند باشید یا یک بانوی خانهدار چراکه مهم، نگاه خاص و متفاوت همیشگی به همه ابعاد زندگی است. من همیشه به نوع نگاه دیگران به زندگی، شیوه و کیفیت کاری که انجام میدهند، حتی بینش و فلسفه زندگی آنها دقت میکنم، از دو جهت خیلی برام جالب است؛ اول اینکه از تجربیات این افراد مستقیم یا غیرمستقیم استفاده میکنم و بعد اینکه وقتی میبینم که فاصله نگاهها چقدر هست دچار تضاد میشم. باید اعتراف کنم خیلی خبری از ایدههای نو و جذاب نیست. همش تکرار، غرق شدن در کپی کردن ایدههای دیگران، حتی شیوه ناقص اجرای یک ایده به سرقت رفته دیده میشه و انگار نه ذهن خلاقی وجود دارد و نه انگیزهای برای اینکه خالق یک ایده باشیم. باور اینکه میتوانیم حداقل کمی رنگ به روی زندگی تکراری خود بپاشیم و آن را با طراوتتر کنیم خیلی سخت نیست اما انجام دادن این رنگآمیزی واقعا به یک اراده قوی وابسته است. سعی کن! میتونی فقط باید چشمهاتو باز کنی و کمی از نگاههای تکراری خودت دست برداری و بدونی اگر تفکر متفاوت و متعالی در زندگی و کار خودت نسبت به دیگران داشته باشی ناخودآگاه درهای زیادی از موفقیت برای تو باز میشه. بعد وقتی برگردی به پشت سرت نگاه کنی ببینی خیلیها هنوز تو تکرارها غرق هستند، لذت میبری و سعی میکنی فاصله خودت رو باز هم بیشتر از قبل کنی.
منبع :
حضور سهامداران آمریکایی در تالار بورس تهران شاید در آیندهای نزدیک نه تنها تکذیب نشود بلکه با استقبال مقامات ایرانی به یک واقعیت تبدیل شود اما در حال حاضر هیچ یک از کدهای سهامداری صادر شده برای سرمایهگذاران خارجی که در بازار اوراق بهادار کشور حضور دارند متعلق به مولتی میلیونرهای آمریکایی نیست. روز گذشته قالیباف اصل، مدیرعامل شرکت بورس اوراق بهادار، ساکن ساختمان شماره 192 خیابان حافظ که هر روز غوغایی در آن برپاست با تکذیب حضور سرمایهگذاران آمریکایی در بورس تهران همه چیز را به نقطه صفر رساند تا مشخص شود اوضاع رابطه ایران و آمریکا بعد از 30 سال سردی آنقدر به گرمی نگراییده است که آنها بتوانند با عبور از موانع سیاسی و سایههای سنگین امنیتی به راحتی در تالار شیشهای به بورسبازی مشغول باشند. البته با ادامه رابطه و گفتوگوهای مستقیم ایران و آمریکا که فعلا به بهانه نشستهای 1+5 در مکانهای مختلف از قاره آمریکا تا ژنو در مرکز اروپا نیز کشیده شده است میتوان خوشبین بود که این اتفاق هم در بازار سرمایه ایران روی دهد و ما شاهد این باشیم که سرمایهگذاران آمریکایی در کنار معاملات خود در وال استریت در بورس تهران هم به فکر سود و بازدهی باشند که در ایران به شدت وسوسه انگیز هم شده است. حتی همین فضای این گونه اخبار هم میتواند کنجکاویهای زیادی را در داخل و خارج از فضای بورس به وجود آورد تا بار دیگر این نهاد سرمایهپذیر این بار نه به خاطر بازده بلکه به علت یک شایعه عجیب مورد توجه قرار گیرد. موضع رسمی قالیباف هم میتواند خواندنی باشد، جایی که وی در ابتدا مستقیم به این شایعه ورود نمیکند و از ارسال گزارش بورس به دولت در مورد تاثیر اجرای هدفمندی یارانهها بر بازار سرمایه خبر میدهد و میگوید که 60 درصد معاملات بورس توسط حقیقیها انجام میشود. این مقام درباره شایعه مطرح شد، میگوید: ورود آمریکاییها به بورس ایران در قالب شرکتهای اروپایی برای انجام معاملات صحت ندارد.
منبع :
بازتاب :
دقیقا در روزی که اخبار و تحلیلهای مثبت و خوشبینانه از ژنو از سوی منابع خبری مخابره میشد همه گمانهزنیها و ارزیابیها نیز از فضای امیدوارکننده مذاکرات خبر میدادند. مذاکرات ایران و غرب آنقدر جدی شد که وزیر امورخاجه آمریکا و سایر اعضای گروه 1+5 به صورت ناگهانی و بدون برنامه از پیش تعیین شده خود را به سوییس رساندند تا مذاکرات در شکل دامنهدارتر دنبال شود. اما موضوع از جایی خاص میشود که نتانیاهو در اولین واکنش به توافقات اولیه ایران و غرب آن را «معامله قرن» نامید و با هوچیگری سعی در مسموم کردن فضای سیاسی کرد. «همان شب، ساعت 21»، اخبار سراسری شبکه یک صدا و سیما، بدون اعلام حمایت شفاف و نه افراطی از موفقیت و قدرت دیپلماسی هیات ایرانی که توانسته بودند در مذاکرهای با شکل «یک در برابر شش» خواستههایشان را به کرسی بنشانند نه تنها این دستاوردها را بیاهمیت و معمولی جلوه داد بلکه در برابر جمله تاریخی «معامله قرن» نتانیاهو که به خاطر درایت نمایندگان ایرانی در مذاکرات با 1+5 آن را بیان کرده بود، «سکوت قرن» را انتخاب کرد و از کنار آن گذشت. حال این اتفاق را مقایسه کنید با برخورد مشابه با دولت قبلی، آن هم در ابعادی بسیار سطح پایینتر و بدون دستاورد، در اینگونه زمانها کل صفحه تلویزیون حداقل به 16 مربع مساوی تقسیم میشد و همه منابع تصویری غربی که ذرهای خبر دلخواه را پوشش داده بودند با افتخار نشان داده میشد. خیلی تاسفآور است که صدا و سیما هیچگاه نمیخواهد بپذیرد که بخش زیادی از مخاطب فعلی اگر به برنامههایش نگاه کنند آنلاین پای برنامههایش مینشیند و دهه 60 خیلی وقت است که دیگر تمام شده است.