ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
تو این دوره زمونه بیشتر اتفاقهایی که برای ما آدمها پیش میاد خیلی خوب نیستند و این اصطلاح که «یاد قدیمها بخیر» خیلی شنیده میشه. تو رفتارها و برخوردهایی که با هم داریم دیگه مهربونیهای گذشته نیست، تعامل آدمها با هم، صداقتها، حتی نوع بازیهایی که بچهها انجام میدن دیگه مثل گذشته نیست. اعتبار آدمها دیگه به یک سبیل وابسته نیست، به یک قول مردونه هم زیاد نمیشه امیدوار بود چون همیشه رنگ حقیقت نداره. کلا باید گفت خیلی چیزها دیگه مثل قدیم نیست. دیگه تو خونهها حوضی نیست تا تابستونها هندونه و سیب توش بندازیم، دیگه تو کوچه کسی با توپ پلاستیکی فوتبال بازی نمیکنه، دیگه آدمها خیلی به بقیه آدمها خوبی و محبت نمیکنن. منظورم این نیست همه بد هستند اما آدمهای خوب، خیلی کم شدند و دیگه مثل سابق زیاد دور و بر ما دیده نمیشن. تو این وضعیت اگر یه آدم خوب پیدا بشه باید خیلی خدا رو شکر کنیم که هنوز هستند آدمهایی که با «رفتارشون، تعهداتشون، قولهاشون، محبتهاشون و ...» جوری با آدم برخورد میکنند که آدم از ته دل خدا رو شکر میکنه و لبخند میزنه. تو این دوره زمونه که هر کسی اول به فکر خودش هست بعد دیگران، اگر این جور آدمها رو دیدید نباید راحت از کنارشون بگذرید. دستاشون رو بگیرید و سفت فشار بدید و سعی کنید محبت بیدریغشون رو جبران کنید. حتی شده با یک دعای خیر و آرزوی بهترین خوشبختیها و سلامت برای این جور انسانهای شریف. من خیلی خوشبختم که در یکی از بزرگترین مرحلههای زندگیام با یکی از این آدمها تو همین روزها آشنا شدم و با کمک اون تونستم به یکی از بزرگترین رویاهای خودم برسم. جنس محبت و لطفش مثل همون رفتارهایی هست که قدیمها آدمها خیلی انجام میدادند و حالا خیلی کم انجام میدن. چون این آدمهای خوب براشون زندگی و لبخند دیگرانی بجز خودشون هم اهمیت داره. خدایا تو همیشه نگهدار این آدمها باش و براشون خیر بخواه.
منبع :
ایدهپردازی در هر کاری میتواند به طرز غیرقابل باوری نگاههای زیادی را به سمت شما هدایت کند و از متفاوت بودن با دیگران به شرط اینکه ایده شما پشتوانه قابل دفاعی داشته باشد، لذت ببرید. مهم نیست شما روزنامهنگار باشید یا هنرمند، کارمند باشید یا یک بانوی خانهدار چراکه مهم، نگاه خاص و متفاوت همیشگی به همه ابعاد زندگی است. من همیشه به نوع نگاه دیگران به زندگی، شیوه و کیفیت کاری که انجام میدهند، حتی بینش و فلسفه زندگی آنها دقت میکنم، از دو جهت خیلی برام جالب است؛ اول اینکه از تجربیات این افراد مستقیم یا غیرمستقیم استفاده میکنم و بعد اینکه وقتی میبینم که فاصله نگاهها چقدر هست دچار تضاد میشم. باید اعتراف کنم خیلی خبری از ایدههای نو و جذاب نیست. همش تکرار، غرق شدن در کپی کردن ایدههای دیگران، حتی شیوه ناقص اجرای یک ایده به سرقت رفته دیده میشه و انگار نه ذهن خلاقی وجود دارد و نه انگیزهای برای اینکه خالق یک ایده باشیم. باور اینکه میتوانیم حداقل کمی رنگ به روی زندگی تکراری خود بپاشیم و آن را با طراوتتر کنیم خیلی سخت نیست اما انجام دادن این رنگآمیزی واقعا به یک اراده قوی وابسته است. سعی کن! میتونی فقط باید چشمهاتو باز کنی و کمی از نگاههای تکراری خودت دست برداری و بدونی اگر تفکر متفاوت و متعالی در زندگی و کار خودت نسبت به دیگران داشته باشی ناخودآگاه درهای زیادی از موفقیت برای تو باز میشه. بعد وقتی برگردی به پشت سرت نگاه کنی ببینی خیلیها هنوز تو تکرارها غرق هستند، لذت میبری و سعی میکنی فاصله خودت رو باز هم بیشتر از قبل کنی.
منبع :