گزارش های یک خبرنگار

حقیقت را نباید در ذهن نگاه داشت

گزارش های یک خبرنگار

حقیقت را نباید در ذهن نگاه داشت

سقوط قیمت سهام در مرکز شهر


دعوت خارجی‌ها به بورس در شمال شهر 


در حالی که روز گذشته علی صالح‌آبادی و اطرافیان وی با خیال راحت و کیلومترها دورتر از تالار شیشه‌ای حافظ در مرکز شهر در حال قدم زدن در شمال شهر در نمایشگاه بورس بودند و در اواسط روز سری هم به اولین اجلاس سرمایه‌گذاری اسلامی زدند، سهامداران مضطرب این روزهای بورس برای دومین روز متوالی با ریزش قیمت‌ها در پی سقوط همه شاخص‌ها و در پی آن بازگشت دوباره شاخص کل به کانال 74 هزار واحد بودند. در آن سو رییس سازمان بورس از خارجی‌ها دعوت می‌کند که در بازار سرمایه ایران حضور داشته باشند و برای آنان کارت دعوت می‌فرستد و در نقطه‌ای دیگر و در نمایشگاه بورس حلقه‌ای از سهامداران معترض به دور وی تشکیل شد تا بار دیگر اعتراض‌های خود را این بار بدون واسطه و مستقیم به گوش وی برسانند. هر چند صالح آبادی به خبرنگار روزنامه «جهان صنعت» اجازه نداد تا در کنار سهامداران معترض به استدال‌های وی گوش دهد تا شاید بتواند به تحلیل‌های واقع‌گرایانه آقای رییس دست یابد اما همان صحبت های کوتاه نشان از سر درون سهامدارانی می‌داد که این روزها سرمایه‌های خود را از دست رفته می‌بینند. به هر حال این روزها سر مسوولان و برگزارکنندگان نمایشگاه بورس آنقدر گرم است که شاید تحولات بازار سهام برای آنان اولویت اصلی نباشد اما واضح است که باید تکلیف این نوسان‌های شدید و ادامه‌دار یک بار برای همیشه روشن شود و توجیهاتی همانند «نوسان ذات بازار بورس است» دیگر خریدار ندارد.


منبع :

روزنامه جهان صنعت بخش دوم + لینک دوم سوم 

گزارش در یک نگاه + بخش دوم لینک دوم سوم

بازتاب :

بورس نیوز


انتقادها از نمایشگاه بورس ادامه دارد


هدف نا مشخص، استقبال ناامیدکننده


 بعد از آنکه در روزهای گذشته کارشناسان و فعالان بازار سرمایه از کیفیت برگزاری و اهداف نمایشگاه بورس انتقاداتی را مطرح کردند، این بار یکی از مدیران با تجربه بورسی به صراحت عنوان می‌کند که «در حال حاضر نهادهایی که منابع دیگران را مدیریت می‌کنند خیلی در نمایشگاه بورس حضور ندارند و جامعه هدف نیز در این نمایشگاه مشخص نیست». این در حالی است که گزارش‌های میدانی خبرنگار «جهان صنعت» در روزهای دوم و سوم نمایشگاه بورس نیز نشان می‌دهد آنچنان که برگزارکنندگان نمایشگاه و رسانه‌های همسو از چند هفته قبل از آغاز این رویداد آن را در بوق و کرنا کرده بودند مردم عادی و البته مرتبط با بازار سرمایه از این نمایشگاه استقبال نکرده‌اند و همه چیز به یک گردهمایی صنفی تبدیل شده است. جالب‌تر آنکه این نمایشگاه حتی نتوانسته است در سطح نمایشگاه‌های معمولی مورد توجه قرار گیرد چراکه در هیچ‌یک از بخش‌های خبری جز روز اول بازتاب خاصی در جهت پخش گزارش و دعوت مردم به حضور نداشته است. فقط کافی است تا استقبال از یک نمایشگاه خاص اینچنینی همانند الکامپ یا کنگره موبایل و حتی پتروشیمی را با نمایشگاه بورس مقایسه کنیم تا به این نتیجه برسیم هیچ‌گاه کیفیت در پس آمارهای کمی با همراهی بمب‌های خبری و تبلیغاتی بی‌اثر پنهان نخواهند ماند چراکه در عصر ارتباطات و هوشمندی مردم دیگر ساده‌انگارانه با این‌گونه مسایل برخورد نمی‌کنند.


منبع :

روزنامه جهان صنعت + لینک دوم

گزارش در یک نگاه لینک دوم

بازتاب :

بورس نیوز

گاف ملی در رسانه ملی


 همیشه ما ایرانیان به تمدن چندین هزار ساله خود افتخار می‌کنیم اما اینکه در حال حاضر دارای چه تمدن و غنای فرهنگی هستیم جای سوال زیادی را به وجود آورده است. «دورویی» در ملاءعام و در یک برنامه ورزشی تازه‌ترین شاهکار رسانه ملی در حمایت از تیم ملی فوتبال برای مسابقات جام جهانی 2014 برزیل است که تا به امروز جز پخش یک تیزر 20 ثانیه‌ای حمایت خاصی را تدارک ندیده است. قصد انتقاد از رسانه ملی را در این یادداشت نداریم بلکه ماهیت این گزارش بر مبنای همان رفتار دوگانه کارشناسان فوتبالی است که در برنامه ورزش از نگاه دو وقتی که درباره سرنوشت تیم ملی در برزیل حرف می‌زدند و به مردم امید می‌دادند که با روحیه خوب می‌توان نتایج خوبی در جام‌جهانی گرفت اما وقتی مجری همیشه سردرگم و تحت تاثیر این برنامه، یعنی پیمان یوسفی مخاطبان را به تماشای آیتمی دعوت کرد و مهمانان حاضر در برنامه به گمان اینکه میکروفن‌های استودیو بسته است تحلیل‌های واقعی خودشان در خصوص تیم ملی را بیان کردند اما غافل از آنکه میکروفن صداهای آنان را در برنامه زنده پخش می کرد. ابتدا حمید درخشان با خنده می‌گوید: «هر چی فکر می‌کنم نمی‌دونم دی ماریا رو باید بگیریم؟ مسی رو باید بگیریم؟» و در ادامه پرویز مظلومی هم آرزو می‌کند: «ای کاش بازی آخر ما با آرژانتین بود!» حسن روشن هم می‌گوید: «مسی مقابل ایران بازی نمی‌کند و به نظر من به استراحت می‌پردازد.» اما پیمان یوسفی با این نظر مخالفت می‌کند و می‌گوید: «او در کارنامه‌اش به دنبال آقای گلی می‌گردد!!» واقعا تاسف‌آور است که مجری برنامه و به اصطلاح کارشناسان برنامه این‌گونه کشور و مردم خود را تحقیر می‌کنند. برای ارزیابی شرایط تیم ملی فوتبال اساسا نیازی نیست که تملق شود بعد تحقیر بلکه بهتر آن بود که به  دور از هرگونه دورویی وضعیت تیم ملی فوتبال در جام‌جهانی تحلیل می‌شد. شاید همین گاف بزرگ بود که باعث شد تا در برنامه دوم در جمعه پیمان‌یوسفی خیلی سیاست‌مدارانه عطای کار را به لقای خود بخشید و اعلام کرد که دیگر در این برنامه حاضر نخواهد شد. درباره کارنامه مربیگری کارشناسان این برنامه در فوتبال ایران هم گزینه‌ای جز سکوت و تاسف وجود ندارد.


برخورد منطقی با مصدومیت بیک‌زاده


 بدترین اتفاق ممکن برای یک فوتبالیست آن هم در آستانه شروع جام جهانی مصدومیت است. در تاریخ مسابقات جام‌های جهانی بازیکن‌های بزرگی وجود دارند که به خاطر آسیب‌دیدگی از بازی در ارزشمندترین مسابقات فوتبال دنیا یا همان جام جهانی محروم شده‌اند. حال این اتفاق این بار باز هم برای ایران در حال تکرار شدن است. مصدومیت ناگهانی هاشم بیک‌زاده، مدافع تیم ملی فوتبال آن هم در بازی دوستانه با مونته نگرو در حالی که کمتر از دو هفته تا آغاز جام جهانی 2014 برزیل باقی مانده اردوی تیم ملی فوتبال در اتریش را تحت تاثیر قرار داده است. هرچند آخرین خبرها از این حکایت می‌کند که برای بهبود وضعیت این مدافع، وی برای درمان به برزیل اعزام خواهد شد تا حتی زودتر از همه بازیکن‌های دیگر بیک‌زاده به کشور میزبان جام جهانی برسد. این اتفاق از دو جهت قابل ارزیابی است؛ نخست آنکه حساسیت و پازل‌های تاکتیکی است که کارلوس کی‌روش برای این بازیکن در نظر گرفته است که نشان از آن دارد که بیک‌زاده از مهره‌های اصلی و تاثیرگذار ایران در جام جهانی است اما از منظری دیگر احتمال بلایی که سر دیه گو سیمئونه در فینال لیگ قهرمانان اروپا آمد برای کی‌روش نیز وجود دارد چراکه در آن بازی کاستا ستاره مصدوم اتلتیکو مادرید به بازی گرفته شد که نتیجه این اشتباه تعویض در دقیقه 10 بازی شد تا این تیم یک تعویض طلایی خود را در آن سطح از بازی از دست بدهد. حال تصور کنید اصرار کی‌روش به بازی کردن هاشم بیک‌زاده در جام جهانی، تجربه دیه گو سیمئونه را باز هم تکرار کند. آیا بهتر نیست با این مصدومیت منطقی برخورد شود؟


منبع :

روزنامه جهان صنعت + لینک دوم

گزارش در یک نگاه لینک دوم


بمباران هسته‌ای بورس را قرمز کرد


واکنش احساسی حافظ به وین


روز گذشته اولین واکنش سهامداران در بورس به نتایج تازه‌ترین مذاکرات ایران و 1+5 را باید به مانند بمباران هسته‌ای به مواضع خودی عنوان کرد که باعث شد این بازار در یک شوک تازه فرو رود.  خبرهای وین خیلی زود به حافظ رسید تا بورس بازان با تحلیل سریع فرآیند مذاکرات نسخه معاملاتی خود را بپیچند.  واکنش گذشته معامله‌گران در این‌گونه وضعیت‌ها که پیش از این هم آن را شاهد بودیم تفاوت چندانی با رفتار معاملاتی اولین روز هفته نداشت.  همه آن صف‌های خرید به یکباره به صف‌های فروش تبدیل شد، همه امیدهای در حال رشد به یاس گرایید تا شاخص هم با 708 واحد ریزش به کانال 76 هزار واحد بازگردد. این در حالی بود که حتی گروه‌های پیش رو همانند خودرویی، بانکی، پتروشیمی و حتی مخابرات که در هفته گذشته بازار را در اختیار گرفته بودند نیز روز گذشته تحت تاثیر مذاکرات وین با اقبال منفی سهامداران مواجه شدند. واقعیت این است که هیجان‌زدگی سهامداران حقیقی در روزهایی که از حقوقی‌های بازار همچنان خبری نیست مدت‌هاست که به یک عامل بازدارنده بازار تبدیل شده است.  شاید اگر حمایت لیدرهای بازار در این برهه زمان وجود داشت کمترین تحول جلوگیری از ریزش‌های شدید همانند آن‌چه روز گذشته آن را شاهد بودیم در تالار شیشه‌ای به وجود می‌آمد.  با وجود این شرایط و با در نظر گرفتن اینکه دور بعدی مذاکرات در خردادماه برگزار خواهد شد لزوم حمایت‌های بیشتر از بورس و معاملات با استفاده از ظرفیت‌های بازار، ابزارهایی همانند صندوق توسعه بازار سرمایه و هر راهکاری که بتواند جو را تلطیف کند در بورس احساس می‌شود و امید آن می‌رود که این احساس به حمایت‌های واقعی تبدیل شود تا امید به سهامداران در حافظ بازگردد.


بازی کفاشیان با غرور ملی ایرانیان



اهمیت جام جهانی را برای فدراسیون‌نشین‌ها توجیه کنید


جام جهانی فوتبال اگر یکی از بزرگ‌ترین فستیوال‌های جهانی ورزش نباشد قطعا معتبرترین مسابقاتی است که تنها با حضور 32 کشور منتخب که سخت‌ترین مسابقات مقدماتی را با شکست دادن رقیب‌های خود پشت‌سر گذاشته‌اند هر چهار سال یکبار برگزار می‌شود. ایران در طول همه دوره‌های جام جهانی تنها چهار بار موفق شده است در بالاترین سطح مسابقات فوتبال جهان شرکت کند و خیلی از کشورها و بازیکنان بزرگ دنیا نیز همچنان در آرزوی یکبار شرکت در این مسابقات هستند. حضور در جام جهانی برای همه کشورها علاوه بر ابعاد ورزشی حتی ابعاد فرهنگی و سیاسی را نیز به همراه خواهد داشت. خوب به یاد داریم که در جام جهانی 98 فرانسه بازی ایران- آمریکا چگونه توانست کل مسابقات را تحت تاثیر قرار دهد. حتی اشک ریختن‌های بازیکن تیم ملی کره‌شمالی پیش از بازی مقابل برزیل در جام جهانی هم نشان می‌دهد چه جو روانی شگفت‌انگیزی بر این بازی‌ها حاکم است به طوری که همه کشورها سعی می‌کنند در این رهاورد جهانی بهترین نماینده ورزشی، فرهنگی از طرف مردم کشور خود باشند و به نوعی تبلوری از غرور ملی خود را در داخل و بیرون از مسابقات نشان دهند. حال اما در ایران یک نهاد همانند وزارت ورزش یا حتی وزارت ارشاد باید در یک جلسه رسمی علی کفاشیان، رییس فدراسیون فوتبال را توجیه و متوجه این موضوع کند که او براساس جایگاه حقوقی خود در روزهای منتهی به جام‌جهانی 2014 برزیل نسبت به تحولات تیم ملی فوتبال ایران چگونه اظهار نظر کند تا با حرف‌های بی‌پایه و اساس خود با آبرو و اعتبار فرهنگ ایرانیان بازی نکند. تازه‌ترین شاهکار آقای همیشه خندان که براساس اظهارنظر خود اراده جا‌به‌جایی یک لیوان آب را هم در فدراسیون فوتبال ندارد در روزهای گذشته به یک هجمه جهانی منفی برای ایران تبدیل شده است. نگاهی به شرایط نشان می‌دهد ظاهرا در ایران به عنوان یک کشور نفتخیز، دریافت میلیون‌ها دلار پاداش صعود به جام جهانی از سوی فیفا، حمایت مالی همه‌جانبه دولت و البته اسپانسر تیم ملی از فدراسیون کفاشیان آن‌قدر کافی نبوده است که ایشان بدون در نظر گرفتن تبعات رسانه‌ای حرف‌های خود می‌گوید بازیکنان تیم ملی فوتبال باید مراقب لباس‌های خود باشند چراکه دیگر به آنها لباسی داده نمی‌شود. همین بی‌خردی کافی بود تا رسانه‌های دنیا از آرژانتین تا حوزه خلیج‌فارس از آلمان تا برزیل با مضحکه کردن این حرف اعلام کنند مسی شانس تعویض پیراهن با بازیکنان ایران را از دست می‌دهد. در عین حال نبی، دبیرکل فدراسیون کفاشیان هم دست کمی از رییس خود ندارد و در پاسخ به بی کیفیت بودن لباس‌های اسپانسر تیم ملی به جای جبران و توضیح می‌گوید لباس‌های تیم ملی آب نرفته است و بازیکنان رشد کرده‌اند! واقعا خجالت آور است که سایر کشورها با برنامه‌های فرهنگی‌شان سعی در نشان دادن عمق تمدن و اعتبار مردمان خود دارند آن گاه بالاترین افراد تصمیم‌گیر فوتبال در ایران با بیان حرف‌های بی‌پایه و اساس که تا به امروز خوراک رسانه‌های خنثی داخلی بوده است برای رسانه‌ها بین‌المللی سوژه فشارسازی‌های منفی و نشان دادن نادرست فرهنگ ایرانی را فراهم می‌کند. ذکر این نکته نیز لازم است که کاش یکی از ده‌ها رسانه ورزشی کشور که هر روز فقط دست به حاشیه پردازی می‌زنند و اغلب به‌عنوان نشریه زرد شناخته می‌شوند در برابر این اتفاق موضع‌گیری می‌کردند و برای یکبار هم شده تیتر یک خود را به دفاع از فرهنگ کشورشان اختصاص می‌دادند تا یک روزنامه اقتصادی دست به این کار نزند هر چند که همه ما رسالتی بر دوش داریم که نمی‌توانیم از کنار آن به راحتی عبور کنیم.


منبع :

روزنامه جهان صنعت + لینک دوم

گزارش در یک نگاه لینک دوم


دلواپس‌ها بورس را رها می‌کنند


اهمیت حفظ نقدینگی در بازار سرمایه


«دلواپسیم» این تازه‌ترین واژه عمومی شده این روزهای فضای سیاسی ایران است. هرچند در هشت سال دولت نهم و دهم که تقریبا همه آمارهای کمی و کیفی اقتصاد، روابط با دنیای خارج و تورم فزاینده آن‌ چنان فشاری را بر کشور تحمیل کرد که شاید جبران و اعتمادسازی آن سال‌ها به طول انجامد، صدای گروهی درنیامد که بگوید «دلواپسیم» و همه‌ گویی منفعت را در سکوت می‌دیدند اما سهامداران دلواپس همیشه در تالار شیشه‌ای حضور دارند و اتفاقا به خاطر در خطر افتادن سرمایه‌های خود همیشه با نگرانی معاملات را دنبال می‌کنند. برآیند دادوستد سهم‌ها در چند وقت اخیر به خصوص پس از جدی گرفتن صندوق توسعه بازار سرمایه نشان می‌دهد بورس در حال بلند شدن از زیر آوار ریزش‌های شدید گذشته است اما هر بار که سعی می‌کند یک گام و جهش بزرگ‌تر در تثبیت حرکت خود بردارد باز ریزش‌ها اجازه نمی‌دهند تا سهامداران نفس راحتی بکشند. در اینکه صندوق توسعه بازار دقیقا قرار است چه نقش حمایتی در تالار رویاها داشته باشد سخن‌ها و اظهارنظرهای زیادی از سوی کارشناسان و مقامات بورس مطرح شده است. تا به حال این صندوق بیشتر از آنکه توانسته باشد یک موج مثبت دامنه‌دار را شکل دهد، بیشتر نقش یک راه‌حل موقت را بازی کرده است.

سیاست‌زدگی تالارنشینان

در آن سوتر و در دنیای سیاست، آخرین نشست هسته‌ای ایران و غرب واکنش‌های مثبتی را برای جامعه جهانی به وجود آورده است با این وجود گویی برای سهامداران این مساله دیگر حساسیتی ندارد و عملا در معاملات تاثیرگذار نیست. این اتفاق در حالی در ماه‌های اخیر بیشتر دیده می‌شود که در سال‌های گذشته حتی خبر برگزاری اینچنین نشست‌هایی به یک عامل محرک مثبت در بورس تبدیل می‌شد. علت این‌گونه رفتار معاملاتی را باید در جایی جست‌وجو کنیم که نشان می‌دهد سهامداران اساسا وقتی نشانه‌های واقعی از حل یک ماجرا را درک کنند دیگر با حاشیه‌های آن کاری ندارند و گویی بورس به این باور رسیده است که چالش‌های هسته‌ای دیگر برای معاملات تاثیر منفی ندارد.

حقیقی‌های مسخ شده

در فضای اقتصاد داخلی هم پس از آنکه نرخ سود بانک‌ها در حداقل ممکن تثبیت شد، بالا رفتن‌های قیمت دلار مهار شد و بازار مسکن نیز در همان حالت سکون خود قرار دارد و حتی سکه طلا هم دیگر جذابیت سابق را ندارد، تصور می‌شد تا رونق به تالار شیشه‌ای بازگردد اما وجود نگرانی و تا حدودی ابهام‌های ادامه‌دار به یک تردید همیشگی برای فعالان بازار تبدیل شده که البته کمی تعجب‌برانگیز است. چون بورس و ابزارهای مالی آن قدرت ریسک‌پذیری متفاوت را به سرمایه‌گذاران می‌دهد تا بتوانند با خیال راحت در این بازار به فعالیت بپردازند اما چرا اوضاع این‌گونه نیست؟ علت یکی از این چراها به کمرنگ شدن تدریجی نقش حقوقی‌ها به‌عنوان یکی از بازیگران بزرگ بورس برمی‌گردد. بزرگان همچنان در حال ارزیابی شرایط و آینده هستند و حقیقی‌ها نیز تحت تاثیر این شرایط مسخ شده‌اند و دلواپس این روزهای بورس هستند. همه این مسایل در حالی وجود دارد که فصل مجامع در حال رسیدن به روزهای داغ خود است و احتمالا برای اولین بار طی چند سال اخیر هیجان‌های معمول را در بورس همانند گذشته شاهد نخواهیم بود که این می‌تواند یک فرصت‌سوزی بزرگ باشد.

مرز روانی- معاملاتی تازه

عده‌ای از تحلیلگران بازار بر این باور هستند که بورس در حال اصلاح خود است و نباید زیاد نگران بود. این ارزیابی‌ها بیشتر از اینکه افراطی باشد به حقیقت بازار نزدیک‌تر است و بالا و پایین رفتن‌های شاخص‌ها در چند هفته اخیر می‌تواند به رسیدن بازار سهام به خط تعادل کمک کند تا یک مرز «روانی- معاملاتی» تازه برای تثبیت بازار شکل بگیرد. اگر این پیش‌بینی‌ها روی دهد و نگرانی‌های سهامداران نیز تعدیل شود، بورس می‌تواند در میان‌مدت هم به یک بازار پربازده متعادل تبدیل شود. روی دادن این تحول مستلزم حمایت‌های ادامه‌دار از این بازار می‌باشد که با شیوه‌هایی همانند صندوق توسعه بازار در حال پیگیری استدر همین حال حرکت کلی معاملات پالس‌های مثبتی را به بازار مخابره می‌کند. گروه‌هایی که تا چندی پیش در گرداب نوسان منفی غرق شده بودند در حال خیز و صعود مجدد هستند به طوری که سهامداران نیز به سوی آنها تمایل پیدا کرده‌اند خود گویای این امر است که کلیت بورس در حال یک تغییر جهت معنادار و امیدوارکننده است که همان‌طور که اشاره شد بازار سرمایه به کمک همه فعالان و سرمایه‌گذاران نیاز دارد تا نقدینگی‌ها در این بازار حفظ شود و چرخ تولید و صنعت اقتصاد کشور بتواند با شتاب بیشتری رو به جلو حرکت کند در غیر این صورت باید منتظر بود تا «دلواپس‌ها بورس را رها کنند»

منبع :

روزنامه جهان صنعت + لینک دوم

گزارش در یک نگاه لینک دوم

بازتاب :

بورس نیوز + ایستگاه بورس + فولاد نیوز


هادی مومنی خبرنگار روزنامه «جهان صنعت» عضو کمیته رسانه بازار سرمایه شد


انتخابات اعضای کمیته رسانه بازار سرمایه روز گذشته در محل شرکت اطلاع رسانی و خدمات بورس برگزار و اعضای جدید آن انتخاب شدند. در این انتخابات که با حضور نمایندگان رسانه‌ها برگزار شد، هادی مومنی از روزنامه «جهان صنعت»، مجید اسکندری از روزنامه «دنیای اقتصاد»، مهدی حاجی وند از « خبرگزاری تسنیم»، رضا امامی از «اکو بورس»، فرزانه حسینی پور از «خبرگزاری ایسنا»، معصومه مرزبند از«واحد مرکزی خبر»، محمد فهمی از «باشگاه خبرنگاران جوان»، و «نازنین نامور» از ماهنامه بورس با اکثریت آرا به عنوان اعضای جدید کمیته رسانه بازار سرمایه انتخاب شدند. همچنین مهتاب محمدی از « خبرگزاری مهر»، مهدیه انوشه از «توسعه» و حسن کریمی از «ایران بورس» به عنوان اعضای علی البدل کمیته رسانه برگزیده شدند. همچنین، سروش خسروی نیز با اتفاق آراء به عنوان خبرنگار پیشکسوت در حوزه بازار سرمایه، در دومین دوره این کمیته حضور خواهد داشت. کمیته رسانه بازار سرمایه، یکی از کمیته‌های فرعی شورای اطلاع‌رسانی بازار سرمایه است که وظیفه ایجاد تعامل مثبت و مؤثر میان ارکان بازار سرمایه و اصحاب رسانه را برعهده دارد. علاوه بر این، در ابتدای این جلسه، مدیر روابط عمومی و امور بین الملل سازمان بورس و دبیر شورای اطلاع رسانی بازار سرمایه گزارشی از عملکرد دوره نخست فعالیت کمیته رسانه بازار سرمایه را برای حاضران تشریح کرد.  سعید مستشار با بیان اینکه اعضای سابق کمیته رسانه بازار سرمایه در طول مدت یک سال فعالیت خود 37 جلسه برگزار کردند، گفت: بررسی و تحلیل پیرامون مسائل روز بازار، دیدار با مدیران ارشد بازار سرمایه، پیگیری دغدغه ها و مشکلات خبرنگاران، افزایش تعامل با روابط عمومی های ارکان مختلف بازار سرمایه، اطلاع رسانی مناسب برنامه های مهم، تکمیل بانک اطلاعات خبرنگاران و برگزاری دوره های آموزشی از مهم ترین دستاوردهای کمیته سابق بازار سرمایه بود. وی اظهار امیدواری کرد اعضای جدید کمیته رسانه بازار سرمایه بتوانند نقش فعال تر، پویاتر و موثرتری را ایفا کرده و به توسعه بازار سرمایه کمک کنند.


منبع :

روزنامه جهان صنعت + لینک دوم

گزارش در یک نگاه لینک دوم

بازتاب :

سنا + ایسنا + تسنیم + بورس نیوز + اکوبورس + ابورس + مالی پرس + ویکی پیج + روزنامه دنیای اقتصاد + بورس 24

بورس کالا قربانی دست‌های پشت پرده


وقتی فشار از دولتی به دولت دیگر منتقل می‌شود


شاید اگر در سال 1847 که اولین بورس کالای دنیا در شیکاگوی آمریکا شکل گرفت و در کوتاه‌ترین زمان ممکن توسعه پیدا کرد و متنوع شد، سنگ‌اندازی‌های فعلی که در ایران برای بورس کالا وجود دارد، شکل می‌گرفت عملا نمی‌توان متصور بود که بورس‌های کالایی در اقتصاد کشورها جایی می‌داشتند. نگاهی به محصولات مورد معامله و کارکرد بورس‌های کالایی از آمریکا تا اروپا، از شرق آسیا تا کشورهای توسعه‌یافته این واقعیت را مشخص می‌کند که ورود محصولات «کشاورزی، فلزی، پتروشیمی و...» نه‌تنها توانسته است به توسعه تولید در آن کشورها منتهی شود بلکه با حذف سیستم‌های واسطه‌ای و دلالی، محصولات در کوتاه‌ترین زمان ممکن و با شفاف‌ترین قیمت که براساس عرضه و تقاضا تعیین می‌شود مورد معامله قرار می‌گیرد. در چند سال اخیر بورس کالا در ایران نیز با متنوع شدن محصولات، استانداردتر شدن سیستم‌های معاملاتی و قوانین توانسته است شرایط بهینه‌ای را برای فعالان و تولیدکنندگان فراهم کند. اگر کمی به عقب بازگردیم به این نکته واقف خواهیم شد که اساسا استراتژی توسعه بورس‌ها در ایران و ماهیت وجود بورس کالا برمبنای کمک به پیشبرد اهداف توسعه‌ای ایران در بخش اقتصادی و بازارهای معامله‌ای به وجود آمده و صرفا یک الگوبرداری از نظام‌های اقتصادی پیشرفته در دنیا نبوده است. اما آیا بورس کالا که هرازچندگاهی با یک موج حاشیه‌ای و فشار از سوی بعضا دولت‌ها و دست‌های پشت پرده مواجه می‌شود در ایران کارکرد و اهداف مشابه سایر کشورها را در پیش گرفته است؟ آیا به سیستم عرضه و تقاضا که یک اصل پذیرفته شده در علم اقتصاد است در معاملات این بورس احترام گذاشته شده است؟ در آن بخش که مرتبط به سیستم و شرایط معاملات در بورس کالاست تقریبا مشکلی وجود ندارد اما در آن سوی ماجرا نوع نگاه دولت به بورس کالا و پذیرفتن این نهاد به‌عنوان یک بازار که قصد شفاف و روان‌سازی معاملات کالایی را دارد آنچنان حمایت‌کننده و مثبت نبوده است.

داستان سلطل‌های ماست و سکه طلا

 خوب به یاد داریم که در دولت محمود احمدی‌نژاد، غضنفری وزیر صنعت در اوج گران شدن قیمت کالاها در سطح بازار به جای اعتراف به تورم شدید و ضعف در کنترل بازار نوک حمله پیکان خود را به طرف بورس کالا نشانه گرفت و کار به جایی کشیده شد که وی گران شدن لبنیات را گردن بسته‌بندی محصولات آن و نرخ قیمت بالای پتروشیمی‌ها که مواد خام تولید صنعت بسته‌بندی را فراهم می‌کنند انداخت و این بازار را عامل گرانی‌های خردکننده در سطح جامعه عنوان کرد که البته با آرام شدن شرایط نظر وی تعدیل نشد. حتی در اوج رکوردهای بی‌سابقه رشد قیمت سکه طلا که به مرز یک میلیون و 500 هزار تومان برای هر قطعه سکه بهار آزادی هم رسید باز هم معاملات بورس کالا و این بار بخش معاملات آتی سکه طلا به کانون حمله منتقدان دولتی و غیردولتی تبدیل شد غافل از آنکه مجموع خرید و فروش‌ها در این بازار از لحاظ حجم و ارزش هیچ‌گاه به پنج درصد مجموع کل بازار نقدی هم معمولا نمی‌رسد اما بورس کالا بهانه تازه‌ای بود تا مورد فشار قرار گیرد.

دستور 24 ساعته

پس از تغییر دولت و روی کار آمدن نگاه تازه در کشور، انتظارات خوشبینانه هم به فضای جامعه کشیده و امید در دل‌ها زنده شد تا شاید خرد و عقل جایگزین تندروی و فرار از مسوولیت‌ها شود. تقریبا همه این اتفاق‌های مثبت و تاثیرگذار طی نزدیک به 9 ماه و از زمان روی کار آمدن دولت حسن روحانی در کشور به وجود آمده است که ما شاهد تحولات قابل اعتنایی در اقتصاد، سیاست، فرهنگ و... هستیم.اما در همین فضای تازه هم گاهی اتفاقاتی روی می‌دهد که همانند یک شوک منفی عمل می‌کند. در این چند ماه اوضاع در بورس کالا برای معامله‌گران اگر کاملا پررونق نبوده باشد، حداقل در وضعیت مناسبی قرار دارد. آمارها نشان می‌دهد که ارزش، حجم و نوع خرید و فروش محصولات کالایی در تالار نقره‌ای با یک جهش منطقی روبه‌رو شده و عرضه و تقاضا عامل تعیین‌کننده نهایی معاملات است. با این وجود بر کسی پوشیده نیست که در هر بازاری سفته‌بازی، دلالی، رانت‌خواری و مسایلی از این دست وجود دارد اما هدف محدود بودن و کنترل کردن سیستمی و نظارتی بر این مسایل است که در بورس کالا پناهیان به‌عنوان مدیرعامل و مدیران این نهاد آن را همیشه دنبال کرده‌اند اما اینکه نعمت‌زاده، وزیر صنعت یک روز از اخراج پتروشیمی‌ها از بورس کالا سخن بگوید و در کمتر از 24 ساعت آن را به شدت تکذیب کند با شواهد و قرائن موجود همانند اشکالات سیستم «بهین‌یاب»، فشار دست‌های پشت پرده که تن به عرضه و تقاضای شفاف در بورس کالا نمی‌دهند چراکه جلوی دلال‌بازی و منفعتی‌های آن گرفته یا حداقل محدود می‌شود، جور درنمی‌آید.

بازتعریف جایگاه

آیا به خاطر یک دستمال، قیصریه را به آتش می‌کشند؟ شاید وزیر صنعت کهنه‌کار دولت تحت تاثیر فشارهای ذکر شده قصد داشت تا سیستم حواله‌ای را جایگزین سیستم خرید و فروش از سوی بورس کند اما در همه جای دنیا و بورس‌های کالایی این‌گونه با فعالان برخورد نمی‌شود. فعلا همه چیز از اساس تکذیب شده است و حتی نوبخت، سخنگوی دولت نیز موضوع را منتفی اعلام می‌کند. با این وجود بورس کالا باز هم قربانی یک فشار همه‌جانبه شد که این بار هم اشتباه و یکطرفه بود. قصد دفاع مطلق از سیستم معاملات و نوع نگاه مدیریتی بورس کالا را نداریم کمااینکه اشکالات این نهاد را نیز همیشه به نقد کشیده‌ایم. اما این مساله باید روشن شود که آیا در ایران بورس کالا را به‌عنوان یک مرجع تعیین قیمت، عرضه و تقاضای کالا می‌شناسند یا فقط یک بازاری تشکیل شده است که در کنار سایر بازارها فعال باشد بدون اینکه همانند سایر کشورهای صاحب‌نام در این زمینه سهم عمده‌ای در پیشبرد توسعه اقتصادی داشته باشد؟ پاسخ به این سوال به خوبی می‌تواند هم جایگاه بورس کالا را در اقتصاد ایران بازتعریف کند و هم یک‌بار برای همیشه فشارهای اینچنینی را از معاملات این بورس دور کند.


منبع :

روزنامه جهان صنعت + لینک دوم

گزارش در یک نگاه لینک دوم

بازتاب :

بورس نیوز + مناظره


سنگ بنای کج آقای بنا


باز هم محمد بنا از تیم ملی کشتی فرنگی قهر کرد‌! «قهر» ابزاری که در دنیای حرفه‌ای ورزش نه تنها جایگاهی ندارد بلکه به شدت به وجهه یک مربی یا بازیکن آسیب می‌زند. در شرایطی که کمتر از 14 روز به آغاز مسابقات جام جهانی کشتی فرنگی در تهران باقی مانده است محمد بنا، سرمربی پیشین این تیم بنا به هر دلیلی که نمی‌تواند توجیه‌کننده پشت کردن به تیم ملی باشد با تکرار رفتار گذشته خود یک بار دیگر در حساس‌ترین زمان ممکن و با بی‌احترامی کردن به مردم کشورش که البته بسیاری از آنها کشتی را ورزش اول ایران می‌دانند اردوی این تیم را ترک کرده است و به تبع آن بازیکنان نیز به همراه وی از اردو خارج شده‌اند. هر دلیلی که برای این رفتار وجود داشته است از سوءتفاهم دوجانبه گرفته تا حمایت نکردن بی‌قید و شرط فدراسیون کشتی از محمد بنا و تیم ملی فرنگی. این‌گونه واکنش‌ها و رفتارها هیچ جایگاهی در ورزش حرفه‌ای ندارند. ترک کردن اردوهای تیم ملی که از بازیکنان و مربیان تیم ملی فوتبال آغاز شد و حال به سایر رشته‌های ورزشی نیز کشیده شده است اگر از همان ابتدا با برخورد قاطع وزارت ورزش و فدراسیون‌های متبوع آن روبه‌رو می‌شد، کار را به جایی نمی‌کشاند که هر روز یک ورزشکار و مربی بدون توجه به نام تیم ملی ایران با پشت کردن به آن با حیثیت ورزشی و احساسی میلیون‌ها نفر بازی کندبه هر حال لازم است تا وزارت ورزش با استفاده از ابزارهای قانونی خود یک بار برای همیشه با این‌گونه آبرو‌ریزی‌های ملی برخورد کند.


منبع :

روزنامه جهان صنعت + لینک دوم

گزارش در یک نگاه لینک دوم