اهمیت حفظ نقدینگی در بازار سرمایه
«دلواپسیم» این تازهترین واژه عمومی شده این روزهای فضای سیاسی ایران است. هرچند در هشت سال دولت نهم و دهم که تقریبا همه آمارهای کمی و کیفی اقتصاد، روابط با دنیای خارج و تورم فزاینده آن چنان فشاری را بر کشور تحمیل کرد که شاید جبران و اعتمادسازی آن سالها به طول انجامد، صدای گروهی درنیامد که بگوید «دلواپسیم» و همه گویی منفعت را در سکوت میدیدند اما سهامداران دلواپس همیشه در تالار شیشهای حضور دارند و اتفاقا به خاطر در خطر افتادن سرمایههای خود همیشه با نگرانی معاملات را دنبال میکنند. برآیند دادوستد سهمها در چند وقت اخیر به خصوص پس از جدی گرفتن صندوق توسعه بازار سرمایه نشان میدهد بورس در حال بلند شدن از زیر آوار ریزشهای شدید گذشته است اما هر بار که سعی میکند یک گام و جهش بزرگتر در تثبیت حرکت خود بردارد باز ریزشها اجازه نمیدهند تا سهامداران نفس راحتی بکشند. در اینکه صندوق توسعه بازار دقیقا قرار است چه نقش حمایتی در تالار رویاها داشته باشد سخنها و اظهارنظرهای زیادی از سوی کارشناسان و مقامات بورس مطرح شده است. تا به حال این صندوق بیشتر از آنکه توانسته باشد یک موج مثبت دامنهدار را شکل دهد، بیشتر نقش یک راهحل موقت را بازی کرده است.
سیاستزدگی تالارنشینان
در آن سوتر و در دنیای سیاست، آخرین نشست هستهای ایران و غرب واکنشهای مثبتی را برای جامعه جهانی به وجود آورده است با این وجود گویی برای سهامداران این مساله دیگر حساسیتی ندارد و عملا در معاملات تاثیرگذار نیست. این اتفاق در حالی در ماههای اخیر بیشتر دیده میشود که در سالهای گذشته حتی خبر برگزاری اینچنین نشستهایی به یک عامل محرک مثبت در بورس تبدیل میشد. علت اینگونه رفتار معاملاتی را باید در جایی جستوجو کنیم که نشان میدهد سهامداران اساسا وقتی نشانههای واقعی از حل یک ماجرا را درک کنند دیگر با حاشیههای آن کاری ندارند و گویی بورس به این باور رسیده است که چالشهای هستهای دیگر برای معاملات تاثیر منفی ندارد.
حقیقیهای مسخ شده
در فضای اقتصاد داخلی هم پس از آنکه نرخ سود بانکها در حداقل ممکن تثبیت شد، بالا رفتنهای قیمت دلار مهار شد و بازار مسکن نیز در همان حالت سکون خود قرار دارد و حتی سکه طلا هم دیگر جذابیت سابق را ندارد، تصور میشد تا رونق به تالار شیشهای بازگردد اما وجود نگرانی و تا حدودی ابهامهای ادامهدار به یک تردید همیشگی برای فعالان بازار تبدیل شده که البته کمی تعجببرانگیز است. چون بورس و ابزارهای مالی آن قدرت ریسکپذیری متفاوت را به سرمایهگذاران میدهد تا بتوانند با خیال راحت در این بازار به فعالیت بپردازند اما چرا اوضاع اینگونه نیست؟ علت یکی از این چراها به کمرنگ شدن تدریجی نقش حقوقیها بهعنوان یکی از بازیگران بزرگ بورس برمیگردد. بزرگان همچنان در حال ارزیابی شرایط و آینده هستند و حقیقیها نیز تحت تاثیر این شرایط مسخ شدهاند و دلواپس این روزهای بورس هستند. همه این مسایل در حالی وجود دارد که فصل مجامع در حال رسیدن به روزهای داغ خود است و احتمالا برای اولین بار طی چند سال اخیر هیجانهای معمول را در بورس همانند گذشته شاهد نخواهیم بود که این میتواند یک فرصتسوزی بزرگ باشد.
مرز روانی- معاملاتی تازه
عدهای از تحلیلگران بازار بر این باور هستند که بورس در حال اصلاح خود است و نباید زیاد نگران بود. این ارزیابیها بیشتر از اینکه افراطی باشد به حقیقت بازار نزدیکتر است و بالا و پایین رفتنهای شاخصها در چند هفته اخیر میتواند به رسیدن بازار سهام به خط تعادل کمک کند تا یک مرز «روانی- معاملاتی» تازه برای تثبیت بازار شکل بگیرد. اگر این پیشبینیها روی دهد و نگرانیهای سهامداران نیز تعدیل شود، بورس میتواند در میانمدت هم به یک بازار پربازده متعادل تبدیل شود. روی دادن این تحول مستلزم حمایتهای ادامهدار از این بازار میباشد که با شیوههایی همانند صندوق توسعه بازار در حال پیگیری است. در همین حال حرکت کلی معاملات پالسهای مثبتی را به بازار مخابره میکند. گروههایی که تا چندی پیش در گرداب نوسان منفی غرق شده بودند در حال خیز و صعود مجدد هستند به طوری که سهامداران نیز به سوی آنها تمایل پیدا کردهاند خود گویای این امر است که کلیت بورس در حال یک تغییر جهت معنادار و امیدوارکننده است که همانطور که اشاره شد بازار سرمایه به کمک همه فعالان و سرمایهگذاران نیاز دارد تا نقدینگیها در این بازار حفظ شود و چرخ تولید و صنعت اقتصاد کشور بتواند با شتاب بیشتری رو به جلو حرکت کند در غیر این صورت باید منتظر بود تا «دلواپسها بورس را رها کنند»
منبع :
بازتاب :
بورس نیوز + ایستگاه بورس + فولاد نیوز