ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
تغییر دولتها همیشه به تغییرات بنیادی سیاستها تبدیل نمیشود. اما تغییر نگاه کمترین توقعی است که میشود از یک دولت جدید با یک نگاه تازه داشت. در شرایطی که سهامداران بورس سال گذشته تحت تاثیر تغییر جو سیاسی کشور و آمدن دولت حسن روحانی معاملات هیجانانگیزی را در تالار شیشهای رقم زدند، برنامههای حمایتی دولت نیز امید به پایدار بودن ثبات و رشد قیمت سهام را در بورس زنده نگه داشت، اما گذشت زمان و رویکرد جدید سهامداران در سال جدید که از همان ابتدا و تا به امروز ادامه یافته است پرده دیگری از واکنش بورس و فعالان آن را نشان داد. رفتارشناسی معاملهگران سهام در بورس ایران نشان میدهد که آنها شاید در ابتدا تحتتاثیر سیاستهای حمایتی از سوی دولت قرار بگیرند اما بعد از کوتاهترین زمان که به تحلیل واقعیتهای موجود و عملیاتی نشدن حمایتها برسند برای سرمایهگذاریهای خود نقشههای تازهتری را ترسیم میکنند که طبیعتا کوچ نقدینگی یکی از اصلیترین آنهاست. دولت یازدهم حتی قبل از دوران انتخابات با نگاه ویژه به بورس، پالسهای مثبت امیدبخشی را به سهامداران مخابره کرد اما قدری که از عمر این دولت گذشت آن پالسها آن قدر ضعیف شد که امروز دیگر حتی خبری از پالسهای امیدبخش در تالار سهام نیست و سهامداران با بهت هر روز ریزش شاخص و قیمت سهمهایی را نگاه میکنند که روزگاری برای آنها نقشههای زیادی را میکشیدند که البته حالا همه آنها نقش بر آب شده است. ادامه این وضعیت که صدای زنگ هشدار آن از مدتها پیش به صدا درآمده است میتواند به یک دردسر تمام عیار برای دولت یازدهم تبدیل شود. اکثر سرمایهگذاران بازار سهام که به دلیل هوش خود در این بازار فعال هستند اگر به این اطمینان برسند که پول خود را در جای ناامن سرمایهگذاری کردهاند با خروج نقدینگیهای خود که بخشی را هم در این چند ماه اخیر خارج کردهاند، میتوانند بورس را رسما به بحران دعوت کنند.
مقصران بحران بازار سهام
«تغییر ضوابط معاملات، بیمه سهام، سفارشهای دستوری، دستکاریهای گاه و بیگاه، ورود دولت، حمایت ضعیف حقوقیها، کاهش نرخ سود بانکها، نشستهای ادامهدار مدیران بورس، واکنش مجلس، حلوفصل شدن بحران پتروشمیها و ...»، اکثر این اتفاقها همگی از سال گذشته تا به حال عمری کمتر از شش ماه را در بورس کشور تجربه کردهاند. دقیقا از اواسط اسفند سال 92 تا امروز اول شهریورماه 93 هر راهکاری که توسط مسوولان بورس و دست بالاتر همانند دولت و وزیر اقتصاد برای مهار سقوط بورس به اجرا درآمد یا در همان روزهای نخستین ناکام شده است یا به مرور زمان اثرات مثبت آن در معاملات سهام برای فعالان آن از بین رفته و بازدهی جای خود را به زیان و دستکم سود ناچیز برای سهامداران داده است. در ادامه تحولات به گونهای ادامه پیدا کرد که میانگین ریزشهای شاخص بورس در این دوره زمانی مشخص میکند که اوضاع در این بازار سرمایهپذیر در شرایطی که سایر بازارهای موازی همانند «ارز، طلا، سکه، مسکن، خودرو و ... » در رکود محض به سر میبرد نهتنها برای سرمایهگذاری مناسب نیست بلکه با کوچکترین غفلتی به راحتی سرمایهها در این بازار دود میشود. از سویی دیگر مسوولان و هدایتگران بازار سهام در چند مدت اخیر بیشتر از آنکه به فکر حلوفصل اوضاع معاملات و داغ کردن تنور دادوستد سهام در داخل تالار شیشهای باشند و همیشه هر ریزش و افتی را به سایر پارامترهای تاثیرگذار بیرونی نسبت ندهند اولین راهکاری که به نظرشان میرسد نگاه به بیرون از بازار سهام است به گونهای که بازیگران این بازار در یک دایره بسته قرار گرفتهاند که هر از چندی عادت کردهاند که یک حمایت بیرونی به درون دایره بسته هدایت کند تا شاید موج ایجاد شده برای کوتاهمدت هم که شده بازار سهام را به تحرک درآورد اما آیا این تنها راهی است که باید برای نجات بازار سهام آن را به کار برد؟ آیا همه چیز و همه اعمال نظرها در بازار سهام دقیق و صحیح است و به درستی به اجرا درآمده است که همیشه تنها گزینه حمایت از بیرون است؟ به روشنی پاسخ به این سوالها بیشتر از آنکه مثبت باشد منفی است چراکه انتقادات زیادی در بازار سهام از سطح حقوقیها تا حقیقیها وجود دارد که در حال حاضر بیشتر از آنکه جنبه واکنشی پیدا کرده باشد به سکوت محض تبدیل شده است. واقعا چه کسی است که نداند حقوقیها که روزگاری موجهای زیاد هیجانانگیز در بازار سهام به وجود میآوردند دیگر حتی در حوالی تالار شیشهای هم دیده نمیشوند. در اینکه این گروه هدایتگران بازار سهام هستند و در پارهای از زمانها بازار را هم به سمت و سوی اهداف خود هدایت میکنند شکی وجود ندارد به همان میزان هم شکی وجود ندارد که اگر بورس بتواند آنها را همانند گذشته به بازی بگیرد،ورق بورس تغییر میکند و شرایط مناسبی در بازار سهام برای بلندمدت پدید میآید. در عین حال روشن است که بازیگران داخلی بورس اگر به تعادل و رونق پایدار این بازار فکر میکنند باید به یک نقطه تفاهم مشترک برسند وگرنه ایجاد هر راهکاری در بلندمدت به شکست منتهی میشود و داستانهای گذشته تاییدکننده این نکته است. به واقع مسوولان بورس باید به این باور برسند که شرط رونق بورس چیدن درست تصمیمات روی میز معاملات سهام برای همه بازیگران و فعالان تالار شیشهای است و محتاج بودن به بیرون از این بازار همانی میشود که در حال حاضر وجود دارد. اگر بازاری در یک ساختار نظاممند و صحیح حرکت کند حتی در شرایط بحرانی نیز با کمک ارکان داخل بازار هم میتواند بحرانها را پشت سر بگذارد و نیازی نیست محتاج همیشگی بیرون باشد؛ چیزی که ما در بورس در چند وقت اخیر آن را مشاهده میکنیم به طوری که تا ریزشها سنگین شده و بازدهی سهام کاهش معنیداری پیدا میکند حمایت دولت به میان کشیده میشود. به هر روی گزینههای زیادی برای به تعادل رساندن معاملات سهام وجود ندارد و بهتر آن است که مسیر تصمیمسازیها به سمت به بازی گرفتن ارکان درونی بازار هدایت شود. با وجود این اگر هر راهکاری همانند ایجاد «بازار برتر» که به زودی در ادامه تصمیمسازیهای جدید بورس شکل میگیرد هم متولد شود، میتواند فقط مسکنی باشد که در کوتاهترین زمان ممکن اثر خود را در بورس از دست خواهد داد.
منبع :
روزنامه جهان صنعت + بخش دوم + سوم
بازتاب :