واکنش مرکز پژوهشهای مجلس به آمارسازی در بورس
ظاهرا آمارسازی غلط در ایران به خصوص آمارهای اشتباه اقتصادی همچنان ادامه دارد و گویی به یک کارکرد سیستماتیک تبدیل شده است و تغییر دولتها به تغییر روشها و احترام به حقیقت تبدیل نمیشود. در حالی که در دوره هشت ساله دولت محمود احمدینژاد انواع آمارهای غلط و نادرست در همه زمینهها و به طور ویژه در بخش اقتصادی کشور تولید و به مراکز داخلی و جهانی ارایه میشد که به روشنی غلط و جهتدار بودن آن مشخص بود و همگان آن را یک سیاست اشتباه و غیرمنصفانه عنوان میکردند حال در دولت جدید نیز این شیوه ناپسند همچنان در بخشهایی مورد استفاده قرار میگیرد. البته این اتفاق میتواند از چشم مردان اقتصادی کابینه دولت یازدهم پنهان مانده باشد چراکه نوع نگاه و سیاستهای دولت حسن روحانی هم در ظاهر و هم در اجرا با دولت پیشین متفاوت است و مردم میتوانند آن را به روشنی ببینند و ارزیابی کنند اما به هر حال تازهترین آمار بانک جهانی از یک اتفاق فاجعهآمیز در بازار سرمایه ایران و به خصوص زیر سوال رفتن فرآیند حمایت از سهامداران خرد خبر میهد. در کنار آن آمارهای ارسال شده به این نهاد برای ارزیابیهای واقعگرایانه نهتنها با حقیقت کارکرد بورس در ایران خیلی فاصله دارد بلکه به روشنی مشخص میکند که یک آمارسازی و پنهانسازی بزرگ از کارکرد بورس ایران برای تحلیل و راستیآزمایی به بانک جهانی ارایه شده است. جزییات این آمار نشان میدهد ارزیابی بانک جهانی از وضعیت ایران در حمایت از سهامداران خرد آنقدر از واقعیات کشور فاصله دارد که با وجود قرار داشتن ایران در زمره برترین کشورها از نظر کیفیت قوانین و مقررات حمایتکننده سهامداران خرد، ایران را در انتهای ردهبندی بینالمللی قرار داده است که این آمار میتواند یک زنگ هشدار جدی برای مقامات ارشد اقتصادی و بورس در ایران باشد. در گزارش بانک جهانی در بخش «نماگر حمایت از سهامداران خرد» آمده است که «ارزیابی گزارش کسبوکار بانک جهانی در نماگر حمایت از سهامداران خرد، به دلیل اطلاعات نادرستی که از ایران به بانک جهانی در واشنگتن میرسد با واقعیتهای کشور ما فاصله بسیار زیادی دارد. بر این اساس، گزارش انجام کسبوکار در سالهای اخیر درباره نماگر حمایت از سهامداران خرد کاملا زیر سوال و مردود است».
منبع :
روزنامه جهان صنعت + بخش دوم + لینک دوم + سوم + چهارم + پنجم
گزارش در یک نگاه + بخش دوم + لینک دوم + سوم
حمید رسایی وزیر اقتصاد را تهدید کرد
هفته دوم تیرماه 93 را سهامداران، فعالان بازار سرمایه، علی صالحآبادی و حتی مدیران اجرایی بورس هیچ گاه فراموش نخواهند کرد چرا که بازار سهام از یکسو با شدیدترین افتهای چند ماه اخیر مواجه شد و از طرفی دیگر موج انتقاداتها و حتی فراخواندن رییس سازمان بورس به جلسات در پشت درهای بسته و حتی مجلس آنچنان فشاری را به بورس وارد کرد که تا مدتها تحولات آن در ذهنها خواهد ماند این در حالی است که هفته آینده اوج این رفتوآمدها زمانی داغتر خواهد شد که پای وزیر اقتصاد و صالحآبادی به مجلس برای پاسخگویی به وضعیت بورس باز شود چرا که دولت و مجلس به منظور بررسی و حل مشکلات بورس هفته آینده نشست مشترک برگزار میکنند. اما اگر فکر میکنید که همه چیز تا آن زمان فریز شده ادامه خواهد داشت اشتباه میکنید، چراکه در یک اظهارنظر عجیب حمید رسایی، نماینده جنجالی مجلس وزیر اقتصاد را تهدید کرد که بر اساس شکایتهای جمع زیادی سرمایهگذار از عملکرد وزارت اقتصاد و سازمان بورس به کمیسیون اصل «٩٠»، مجلس قصد دارد حقیقت را نمایان کند تا مقصران این وضعیت مشخص شده و سهامداران بیش از این متضرر نشوند. وی که ظاهرا اطلاعات کاملی از وقایع چند وقت اخیر بازار سرمایه دارد با زیر سوال بردن کارکرد صندوق توسعه بازار سرمایه آن را راهکار مناسبی برای نجات بورس ندانسته و حتی شاخصهای بورس را واقعی نمیداند. این گونه موضعگیریها که بخشی از آن را باید دنبال کردن منافع سیاسی مخالفان دولت نیز قلمداد کرد به هر حال برای دولت و وزیر اقتصاد در حال تبدیل شدن به یک چالش و فشار همهجانبه است که مشخص نیست چه تبعاتی را به دنبال خواهد داشت. قطعا این بار علی صالحآبادی، دانشآموخته دانشگاه امام صادق که از دولت قبل تا دولت جدید صندلی بورس را حفظ کرده است نمیتواند مانند همیشه با ارایه آمار معاملات بازار سرمایه و با آرامش اوضاع را در مجلس مدیریت کند و از همین امروز باید به فکر رایزنی باشد تا در هفته آینده بتواند به مرد نخست اقتصادی کابینه حسن روحانی در این روزهای حساس کمک کند تا یک جنجال تازه دیگر به فشارهای تازه علیه دولت تبدیل نشود.
منبع :
روزنامه جهان صنعت + بخش دوم + لینک دوم + سوم + چهارم + پنجم
گزارش در یک نگاه + بخش دوم + لینک دوم + سوم
روزهای سبز به خاکستری تبدیل شد
در شرایطی که دولت حسن روحانی نزدیک به یکسال از عمر خود را میگذراند، بازارهای مالی هر یک وضعیت خاص خود را دارند. از یکسو بازارهای سکه، ارز و مسکن همچنان در رکود به سر میبرند و از سوی دیگر در حالی که بورس از ابتدای دولت جدید اوضاع مثبت و تاریخیای داشت در ادامه هر چقدر رو به جلو آمدیم شرایط بورس از وضعیت رویایی به وضعیتی دراماتیک تبدیل شد. در ابتدا جو مثبتی در تالار شیشهای و سهامداران حاکم شد که البته کاملا طبیعی و قابل پیشبینی بود بهطوری که شاخصهای بورس و صنایع حاضر در آن که بیش از 30 صنعت هستند روزهای داغ و هیجانانگیزی را به وجود آوردند. در سویی دیگر شاخص کل با دست یافتن به قلههای 60، 70، 80 و حتی تا مرز 90 هزار واحد بورس را به کانون توجه اقتصاد ایران تبدیل کرد و از طرف دیگر صنایع حاضر در بورس با استفاده از شرایط آن زمان هر یک با یک جهش قابل توجه قیمتی مواجه شدند. علتهای زیادی برای این تحولات وجود داشت از بازگشت امید سرمایهگذاران تا چشمانداز کاملا مثبت آینده و از ابعاد اقتصادی تا سیاسی همگی توانستند به موتور محرک حرکت شتابان روبه جلوی صنایع بورس تبدیل شوند.در ماههای ابتدایی همزمان با روی کار آمدن دولت یازدهم، گشایشهای خوبی در سطح بینالملل برای ایران به وجود آمد. یکی از آنها کم شدن شدت تحریمهای صنعت پتروشیمی بود که تاثیر آنی آن در بورس توانست این صنعت را به یک صنعتی پیشرو در تالار شیشهای تبدیل کند و هجوم خریداران همچنین تشکیل صفهای خرید و فروش داغ این صنعت تا مدتها همه چیز را در بورس تحت تاثیر قرار داد. اوضاع برای سایر صنایع مولد و بنیادی همانند سرمایهگذاری، بانکها، خودرویی، کانه فلزی، معدنی، فلزات اساسی و حتی غذایی نیز مناسب شد و عملا یک اجماع صعودی بدون برنامهریزی شده در بورس بین سهامداران و سهمها تشکیل شد.
بازدهی شگفتانگیز صنایع بورسی
هر چند همه پیشبینیها از ادامه این تحولات در بورس حکایت میکرد. تحلیلگران بازار سرمایه هر یک به نوعی از ادامه این روند و عمری شدن آن در بورس خبر میدادند و دیگر خبری از تحلیلهای هشداری نبود اگر تا قبل از آن میان توصیهها و ارزیابی فعالان بازار دستور احتیاط نیز وجود داشت در آن برهه از زمان دیگر مثل همیشه این توصیهها وجود نداشت. از یکسو دعوت به خرید سهام و حضور در بورس صنایع تالار شیشهای را به رونقهای بیسابقه هدایت میکرد و از سوی دیگر رکود سایر بازارهای موازی «ارز، سکه، طلا، مسکن و...» به بورس و صنعتهای حاضر در آن کمک شایان توجهی کرد تا این بازار به یکهتازی خود ادامه دهد.اوضاع تا دیماه 1392 همچنان مثبت و صعودی بود اما پس از آنکه آرام آرام توافقهای ایران و 1+5 در بحث هستهای به درازا کشیده شد بورس و سهامداران آن نیز افقهای تردیدآمیزی را مشاهده کردند.
عقبگرد تاریخی صنعتها
در ابتدا ریزش قیمتها را به نوسان بورس و ذات این بازار نسبت دادند، حتی همه چیز را طبیعی عنوان میکردند اما در کمتر از یک ماه، کاهش قیمت سهمها، شاخص و ریزش قیمت عمومی در بازار سهام باعث شد تا صنایع بورس در یک عقبگرد تاریخی قرار گیرند. حالا دیگر خبری از صعودهای شدید نبود و رشد قیمتها جای خود را به کاهشهای ادامهدار میداد و حتی صنایع بازار سهام هم در این وضعیت روزهای قرمز و کاهش شدیدی را تجربه کردند. اما در ابتدای ریزشها هم حتی خوشبینترین معاملهگران نیز تصور نمیکردند وضعیت بورس و قیمت سهمها آنقدر بحرانی شود که در کمتر از سه ماه همه راههای شش ماهه خراب شود تا اوضاع در این بازار به خط قرمز و هشدار نزدیک گردد. در این زمان صنعتهایی که در شرایط مطلوبی قرار داشتند، نتوانستند تاب و توان مقاومت ادامهدار داشته باشند و با ریزش قیمتها مواجه شدند و یک نگرانی بزرگ را شکل دادند. حال در سال جدید نیز که بیش از سه ماه از آغاز آن میگذرد اوضاع برای این بازار سرمایه پرریسک مناسب نشده است و همچنان ریزش قیمت سهمها در آن ادامه دارد. در این بستر، صنایع حاضر در بورس نیز در یک گرداب سقوط قرار گرفتهاند و سهامداران را با خود از عرش به فرش رساندن هرچند که به تازگی برای اطمینانبخش کردن آینده این بازار و مهار کردن افت قیمتها بیمه سهام بار دیگر در بورس اجرایی شد اما چشمانداز اقتصادی و سیاسی مبهم فعلی ایران در سطح جهان و روشن نبودن تکلیف پرونده هستهای یک نگرانی عمومی را در سطح بورس و صنایع آن شکل داده که به ریزش قیمتها در روزها، هفتهها و ماههای متوالی تبدیل شده است.
آینده صنایع
به هر حال بازار منتظر بازخورد طرح نجات بیمه سهام در بورس است. جالبتر آنکه صنایعی که در بین 29 شرکت این طرح هستند قرار است بیمه سهام برای آنان اجرا شود که همگی از ارکان قدرتمند بازار سهامند که میتوانند اعتماد، بخش بزرگی از بازار سهام و سهامداران را به خود جلب کنند. اما هرچند فقط به داخل بازار سهم ایران مرتبط نمیشود چراکه باید به موازات اقدامات داخلی در سطح خارجی و حلوفصل مشکلات تحریمها هم اقدامات گستردهای شکل گیرد تا بازار سهام و معاملهگران آن بتوانند با خیال آسوده در آن به دادوستد سهمها بپردازند و کلید اصلی این اتفاق زمانی راهگشا خواهد شد که صنعتهای حاضر در آن بتوانند به تحرکهای قبلی خود دست پیدا کنند که لازمه آن نیز برطرف شدن نکاتی است که به آن اشاره کردیم. در پایان ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که صنعتهای حاضر در بورس در مجموع ارزش بازار سرمایه ایران را به بیش از 343 هزار میلیارد تومان رساندهاند که به خوبی ارزش و جایگاه آن در اقتصاد ایران را مشخص میکند و این 38 صنعت نشان میدهند اگر اوضاع به صورت عادی و طبیعی در اقتصاد ایران در سطح تعامل با دنیا روبه جلو رود، افقهای پیشروی این صنعتها میتواند بورس را بار دیگر به بازاری بدون رقیب در ایران تبدیل کند. هرچند که شفافیت هم در این بازار از ابزارهای اصلی است که بخشی از صنایع از آن فراری هستند اما در شرایط مثبت و امیدوارکننده این موضوع هم میتواند به خوبی حلوفصل شود.
ریزش شاخص و قیمت ها ادامه دارد
همزمان شدن آغاز ماه مبارک رمضان با روز دوم عرضه اوراق بیمه سهام در تالار شیشهای هم نتوانست بورس را از مسیر سقوط نجات دهد و شاخصهای قرمز پوش روز گذشته باز هم برای سهامداران در فضای تالار سهام به رقص درآمدند و یک عقبگرد تاریخی را شکل دادند. این بار و در مجموع طی دو روز نماگر اصلی بازار 1278 واحد کاهش را به ثبت رساند و پس از یک سال شاخص بورس به محدوده 70 هزار واحد رسید. این اتفاقها در حالی در بازار سهام روی میدهد که حتی خبر و اجرای طرح نجات بورس از گرداب ریزشهای شدید یا همان بیمه سهام نیز نتوانسته است اندک موج مثبتی را در بین سرمایهگذاران و فعالان بازار سهام به وجود آورد. در اینکه این طرح در بلندمدت به نفع سهامداران بازار سهام است هیچ شکی و جود ندارد و میتواند اندک سود و بازدهی حداقلی را نیز تضمین کند اما ظاهرا باز هم قرار نیست این طرح به کمک مدیران و فعالان بازار سرمایه بیاید چراکه حتی کوچکترین نشانههایی از بازخورد مثبت این طرح در بین سهامداران حقیقی و حقوقی با نگاه متفاوت دیده نمیشود که این خود میتواند به یک عامل بازدارنده بزرگ و حتی شکست طرح بیمه سهام همانند دو مرتبه قبلی منتهی شود. از آن سو شاید بهتر باشد مشوقهای کاربردیتر یا حتی محدودکنندهتری در بازار به مرحله اجرا درآید تا شاید جلوی موج گسترده سفتهبازیهای روزانه گرفته شود، عاملی که خود به تنهایی در ماههای اخیر توانسته است بورس و معاملات آن را به سمتوسوهای مورد نظر بکشاند. به هر حال باید فرصت بیشتری را به این طرح داد اما نگرانی بزرگ از آن جایی شکل میگیرد که با ادامه ریزشهای شدید فعلی عملا تا مدتی دیگر حجم نقدینگیهای بازار سهام به طرز غیر قابل باوری کاهش پیدا کند. در حال حاضر و در هشتمین روز تابستان 93 ارزش بازار سهام 336 هزار میلیارد تومان است که با نگاهی به آمارها مشخص میشود که در بازه زمانی یک ماهه اخیر از خردادماه تا به امروز ارزش بازار سهام دقیقا 28 هزار میلیاد تومان خود را از دست داده است آن هم بازاری که ارزش آن در روزهای درخشان خود به نزدیک 450 هزار میلیارد تومان هم رسیده بود. به هر حال همچنان فرصت برای تصمیمگیریهای بزرگ وجود دارد اما باید اراده بزرگتری هم در میان باشد تا به اوضاع تاسفآور بازار سهام و سهامداران آن سر و سامانی داده شود.
منبع :
روزنامه جهان صنعت + بخش دوم + لینک دوم + سوم
گزارش در یک نگاه + بخش دوم + لینک دوم + سوم
بازتاب :
تابناک + جماران + روزگار نو + پول پرس
راهبرد تغییر سیاستها در بازار سهام
«وضعیت بورس طبیعی است!» در زمان آغاز جنگ بین آمریکا و عراق در مارس 2003 محمد سعید الصحاف، وزیر اطلاعرسانی صدام نقشی را در کارزار جنگ بازی میکرد که بعدها برای آن سوژههای زیادی ساخته شد. وی در حالی که آمریکا و همپیمانان غربی حاضر در جنگ در حال پیشروی و در کمتر از 100 کیلومتری بغداد بودند با اعتماد به نفس مثال زدنی اعلام میکرد جنگ تحت کنترل نیروهای عراقی قرار دارد و به زودی همه چیز خاتمه مییابد. اشاره به این موضوع از این جهت در وضعیت فعلی بورس کشور اهمیت پیدا میکند که در بخشی از فضای فعلی بازار سرمایه در سطح رسانهای و تشکیلاتی بیشتر از آنکه بیان حقیقت و واقعیت وجود داشته باشد پنهان کردن بخشی از واقعیت و نشان ندادن حقیقت آن هم به خاطر سیاستهای پنهانی رواج پیدا کرده است. قصد بزرگنمایی کردن شرایط بورس و ریزشهای ادامهدار شدید آن و رسیدن قیمت بخشی از سهمها به پایینترین ارزش خود را نداریم اما نمیتوانیم چشمهای خود به روی حقیقت را نیز ببندیم و منتظر شویم تا معجزهای رخ دهد یا مسوولان به راهکارهای عملیاتی دست پیدا کنند. با این وجود ادعای پیشبینی کردن آینده را نیز نداریم. بلکه تنها براساس حقیقت و واقعیت بورس، آمارهای موجود، تحلیلهای کارشناسان بیطرف و حتی حمایتکننده محض که در این گزارش از این گونه ارزیابیها نیز داریم همیشه به تحلیل وضعیت بازار سهام و چرایی آن و راهکارهای آن از نگاههای متفاوت مسوولان، کارشناسان و فعالان بازا سرمایه میپردازیم. وضعیت حال حاضر بورس محصول مشترک تصمیمهای دولت و سیاست مدیران ادارهکننده این نهاد مالی است که همیشه به آن اشاره کرده و خواهیم کرد و هر یک از طرفین باید به اندازه مسوولیت خود پاسخگوی افت بازار سهام باشد. واضح است که کشور در شرایط مناسبی از جهت سیاسی برای حلوفصل بحران هستهای با غرب قرار دارد که میتواند گشایش بزرگی را در همه ابعاد کلان اقتصادی و البته در بازار سرمایه به وجود آورد. اما آیا در وضعیت امروز بازار سرمایه، فقط نسخه انتظار میتواند راهگشا باشد؟ سهامداران تا چه زمانی باید صبر کنند تا حداقل تعادل در دادوستد سهمها در تالار شیشهای به وجود آید ؟ آیا بهتر نیست ادارهکنندگان از سطح سازمان بورس تا شرکت بورس و سایر ارکان مرتبط با بازار سرمایه به فکر چارهاندیشی مناسب برای به کنترل در آوردن اینگونه ریزشها باشند تا اینکه فقط منتظر حلوفصل مشکلات از سوی دولت باشند. به میدان آوردن حقوقیهای بورس خیلی نمیتواند برای تصمیمگیرندگان سخت باشد و نگرانی از اینکه این گروه باز هم دست به هدایتهای معنیدار بزند، نمیتواند به بهای قربانی کردن سایر بازارها منتهی شود. کنترل این گروه که سهم عمدهای در بازار سهام دارند به مراتب هزینههای کمتری نسبت به سایر تصمیمها همانند صندوق توسعه بازار، صندوق بازارگردانی تخصصی، تشکیل بازار بلوک و... دارد و البته بازدهی بیشتری برای فعالان به همراه خواهد آورد. در گزارش دیگری که در صفحه دیگر بورس «جهان صنعت» آن را میخوانید به روشنی صدای اعتراضهای سهامدارانی را خواهید شنید که از کاهش سرمایههای خود نگران هستند و چرایی آن را از نگاه خود بیان کردهاند و ادامه آن میتواند تبعاتی را به همراه داشته باشد. آیا بهتر نیست به جای بازی کردن نقش وزیر اطلاعرسانی عراق چشمهایمان را به روی واقعیتها باز کنیم تا بهتر بتوانیم به راهحلهای اجرایی برسیم.
منبع :
روزنامه جهان صنعت + بخش دوم + لینک دوم + سوم + چهارم + پنجم
گزارش در یک نگاه + بخش دوم + لینک دوم + سوم
بازتاب :
سهامداران در انتظار تحولات کلان
بالا و پایین شدنهای شاخص و قیمت سهمها در بورس همچنان ادامه دارد، در کنار آن موج بزرگی از تحولات سیاسی و اقتصادی تاثیرگذار داخلی و خارجی در حال شکل گیری است. از نشست هستهای تازه ایران و غرب تا تحولات اقتصادی داخل همگی به عوامل تاثیرگذار در تالار شیشهای تبدیل شده است. آن سوتر ادامه بحران تازه شکل گرفته جنگ داعش با عراق که به صورت مرموزی در حال جدیتر شدن است نیز سایه سیاهی را بر سر بازارهای مالی منطقه و جهان در حال شکل دادن است که نگرانیهای فزایندهای را در بین سرمایهگذاران ایرانی شکل داده است. هرچند این تقابل فعلا از سوی کشورهای دنیا جدی گرفته نشده است و بجز چند روز ابتدایی عامل سقوط بازارهای بورس و انرژی دنیا شد اما ادامه آن میتواند در بازارهای مالی دنیا و روی نرخهای مرجع «اونس، نفت و ارز» تاثیرگذار باشد که در این میان فضای اقتصادی ایران و بازارهای مالی داخل همانند بورس که به شدت همیشه نظارهگر رویدادهای سیاسی و اقتصادی است نیز علاوه بر پیروی از تاثیرات جهانی به دلیل نزدیکی سیاسی و مذهبی با کشور عراق و احتمال ورود به این درگیریها و نگرانی سرمایهگذاران مستعدد به چالش کشیده شدن است. در سویی دیگر وجود ابهامهای گسترده در ساختار تصمیمگیریها و هدایت بازار سرمایه میان مقامات مسوول و بازیگران بازار سهام «حقوقیها و حقیقیها» نیز چندی است که بورس را از مسیر عادی خود منحرف کرده است. جالب آنکه ارکان داخلی این نهاد مالی بیشترین تاثیرات فعلی و ریزشهای ادامهدار را بر عهده دولت و تصمیمهای گرفته شده درباره صنایع بنیادی همانند پتروشیمی، خودرویی و... میدانند و نقش خود در تصمیمسازیهای خلقالساعه همانند «تغییر سیستم و ضوابط خرید و فروش سهام که یک ماه هم دوام نداشت، راهاندازی صندوق توسعه بازار که البته دولت نقش اصلی آن را برعهده داشت و حال بازارگردانیهای تخصصی» زیاد جدی نمیگیرند. هر چند که باید اذعان داشت اگر دولت بتواند در تصمیمگیریها نگاه ویژه و نه شعاری به بازار سرمایه داشته باشد، بورس میتواند به خوبی در مسیر رشد و تعادل قرار گیرد اما نمیتوان چشمها را به روی واقعیتهای موجود بازار سهام که با دخالتهای بجا و نابجا در حال عقبگردی تاریخی است، بست. به هر حال باید هر دو سوی این ماجرا «دولت- بازار سرمایه» در یک تعامل شفاف نسبت به حل و فصل تصمیمهای بحران ساز اقدام کنند و در کنار آن مدیران بازار نیز با خرد و راهکارهای اساسی بازیگران این بازار را به آینده امیدوار نگاه دارند.
منبع :
روزنامه جهان صنعت + بخش دوم + لینک دوم + سوم
گزارش در یک نگاه + بخش دوم + لینک دوم + سوم
بازتاب :
وقتی منفعت جای فرهنگسازی را میگیرد
هشتمین نمایشگاه بورس، بانک و بیمه در حالی روز چهارشنبه هفته گذشته به پایان رسید که ابهامات بیشماری را در همه ابعاد برگزاری برای فعالان و شرکتکنندگان آن به وجود آورد. حال که همه چیز درباره این نمایشگاه به پایان رسیده است و دیگر خبری از غوغاسازیهای بیپایه و اساس رسانهای و تبلیغاتی در اطراف این رویداد وجود ندارد به خوبی میتوان ماهیت، کیفیت و کارکرد این نمایشگاه را بررسی کرد تا در آینده اگر قرار است با همین ساختار کمی و نه کیفی برگزار شود برگزارکنندگان آن از همین امروز به فکر باشند تا به جای بیان آمارهای کمی بیارزش به فکر خروجیهای کیفی باارزش باشند. صرف برگزاری هر نمایشگاهی برای نشان دادن قابلیتهای یک موضوع هدف بسیار پسندیده است اما آیا نمایشگاه بورس هدف مشخصی و نظاممندی داشت یا دارد؟ نگاهی به شعار امسال این نمایشگاه نشان میدهد حتی شعار هم همانند بسیاری از عملکردهای نمایشگاه تنها کنار هم گذاشتن کلمات بوده است چراکه شعار «صدها فرصت سرمایهگذاری» در خروجی نهایی این نمایشگاه به یک فرصت سرمایهگذاری قابل اعتنا نیز تبدیل نشد. هزینههای صورتگرفته برای شرکتکنندگان در نمایشگاه بورس که بر اساس فضای درخواستی به بیش از چندصد میلیون تومان هم میرسید و در مقابل شرکتکنندگان آن حتی نارضایتی خود را از آن نشان دادهاند که در بخش دوم گزارش به آن مستند میپردازیم هم به خوبی مشخص میکند که حتی به اندازه هزینههای صورتگرفته نیز خدمات کامل و استانداردی به حاضرین ارایه نشده است. نگاهی به لیست شرکتکنندگان حاوی نکات جالب توجهی است. در حالی که این نمایشگاه ظاهرا یک رویداد تخصصی در سه حوزه «بورس، بانک و بیمه» است اگر با همین روش جلو برود از سال آینده باید یک عنوان عمومی برای آن در نظر گرفت چراکه در لیست شرکتکنندگان شرکتهایی با موضوع فعالیتهای «انتشارات، بیماری، فرهنگ، آموزش غیرمالی، نرمافزار غیرمرتبط، ارتباطات و...» وجود دارد که ارتباط معنیدار مشخصی با ماهیت این نمایشگاه ندارد. آیا صرف نگاه مادی باید اصالت یک نمایشگاه را که تنها هشت سال از عمر میگذرد، قربانی کند؟ مشخص است که چون نمایشگاه بورس، بانک و بیمه البته با استناد به واکنشهای مدیران و شرکتکنندگان حاضر و غایب و آمارهای موجود کیفی نیست، استقبالی هم از آن نمیشود و حتی مردم آشنا با بازار سرمایه و عادی نیز آن را چندان جدی نمیگیرند و عملا به یک گردهمایی صنفی تبدیل شده است. از سویی دیگر این نمایشگاه چون دارای چارچوب مشخص و شفافی نیست خیلی از شرکتها و نهادهای بزرگ بورسی و بانکی نیز آن را جدی نمیگیرند و در آن حاضر نمیشوند. مجموع این نکات باعث میشود تا هر سال یک فرصت بزرگ از بازار سرمایه گرفته شود آن هم به بهای انتفاعبخشی از خواستههایی که به جای کیفیت، آمارسازی و شعار دادن را به فرهنگسازی منسجم تبدیل ساخته است. تاسفآور اینکه مسوولان هرگاه سخن از جدی نگرفتن بازار سرمایه از سوی مسوولان ارشد میشود میگویند باید فرهنگسازی شده و نقش رسانهها پررنگ شود اما زمانی که نیاز به پردازش و القای فرهنگی از سوی خودشان با برگزاری کیفی فرصتهایی همانند نمایشگاه میشود منافع نهادی و شخصی جای خود را به منافع عمومی میدهد. به هر حال حرف بسیار است اما سخن کوتاه میکنیم .
منبع :
بازتاب :
عقبنشینی 1867 واحدی شاخص در 2 روز
72631، این عدد رمز ورود به مکانی نیست اما میتواند به یک هشدار رمز آلود برای خروج هرچه سریعتر سهامداران در بورس تبدیل شود. روز گذشته شاخص کل معاملات بورس باز هم ریخت. این بار 884 واحد و دقیقا 9 واحد کمتر از ریزش روز شنبه و در مجموع در دو روز کاری با 1867 واحد عقبنشینی و برای نخستین بار بعد از نزدیک به یک سال به کانال 72 هزار واحد سقوط کرد تا بار دیگر زنگهای هشدار به صدا درآید. در روزی که همه شاخصهای بورس «کل، 30 شرکت بزرگ، آزاد شناور، بازار اول، دوم و صنعت» در مجموع نزدیک به هشت درصد کاهش پیدا کردند و ارزش بازار نیز نسبت به دو هفته اخیر تقریبا 20 هزار میلیارد تومان افت کرد سهامداران در تالار بیشتر از همیشه نگران تحولات آینده بازار سهام بودند. موجی از استرس و خشم را روز گذشته میشد در تالار حافظ مشاهده کرد. با هر کسی حرف میزدی گویی آماده منفجر شدن است. دیگر حداقل امیدها هم از بین رفته است و اگر تجربه ریزشهای گذشته نبود کمتر سهامداری توان مقاومت در این روزهای بورس را داشت و در بازار باقی میماند و بزرگترین شانس این روزهای بورس رکود ادامهدار سایر بازارهای موازی است. اما در سایر تحولات در حالی که در فضای سیاسی و اقتصادی کشور اتفاق و تصمیمسازی تازهتری روی نداده است. فقط وزیر اقتصاد یک بار دیگر وعده روزهای خوش را داد؛ وعدهای که در بار پیشین به سرانجام خوشی نرسید. در مورد مناقشه هستهای ایران و غرب نیز گام تازهتری برداشته نشده است بورس خیلی زود به آینده نگاه کرده است و اعداد قرمز رنگ منفی مهمان این روزهای تابلو قرمز رنگ شدهاند. اما همانگونه که از قبل نیز عنوان شد روز گذشته جلسهای برای ارزیابی وضعیت تازه بورس میان حقوقیها و ارکان تصمیمگیر بازار سرمایه برگزار شد تا بتوانند به راهکاری دست یابند که جز چند دستور تکراری چیز خاصی از آن بیرون نیامد. در همین حال روزه سکوت علی صالحآبادی، رییس سازمان بورس و حسن قالیبافاصل، مدیرعامل شرکت بورس در کنار اطلاعرسانی و شفافسازیهای قطرهای برخی از مدیران بازار سرمایه که واقعا به معضل بزرگی تبدیل شده است که به زودی به آن خواهیم پرداخت نیز خود به عامل منفی و ابهامآمیز بزرگی تبدیل شده است. هرچند دیدگاه رییس سازمان بورس بر این مبنا استوار است که نباید هر زمان که بازار منفی شد واکنش نشان داد اما نگرانی بزرگتر این است که زمانی مسوولان پاسخگویی به شرایط را انتخاب کنند که سهامداران نتوانند از زیر آوار تالار شیشهای به بیرون نگاه کنند و یا اساسا حضور داشته باشند. به هر حال در نهادی که بزرگان آن یعنی حقوقیها هر زمان تشخیص دهند وارد بازی سهمها میشوند و مدیران آن نیز هر زمان که خود صلاح بدانند، پاسخگو و در دسترس هستند باید تغییرات گستردهای در طرز نگاه و اداره بحرانها به وجود آید تا سرمایههای حقیقیهای بیپناه بیش از این از دست نرود.
منبع :
بازتاب :
شورای عالی و حقوقیها دست به کار میشوند
روز چهارشنبه هفته گذشته وقتی در آخرین روز معاملات بورس، شاخص با 337 واحد ریزش به 74 هزار و 499 واحد رسید همه تحلیلهای تکنیکال شاخص که محدوده مقاومت و کف سقوط این نماگر را از مدتها پیش 74 هزار واحد تخمین زده بودند به آرزوهایی از دست رفته تبدیل شد. هر چند که اعلام خبر افزایش قیمت خودرو در آخر هفته میتوانست برای بورس و معامله گران آن یک شوک مثبت کوتاهمدت باشد اما مقاومت شرکتهای خودرو ساز مبنی بر اینکه افزایش قیمتها راضیکننده نیست تکلیف موج مثبت را قبل از آغاز بازار در هفته جاری روشن کرد با این وجود بسیاری از تالارنشینان بازار سهام که روز شنبه وارد بازار شدند انتظار نداشتند تا شاخص با ادامه ریزشهای سنگین خود با 983 واحد افت دیگر بعد از مدتها به کانال 73 هزار واحد هم وارد شود تا کاهش قیمت سهمها به بزرگترین معضل این روزهای بازار سهام تبدیل شود. چرایی این ریزشها آنچنان که باید شفاف نیست همانگونه که رشدهای گذشته نیز آن چنان پایه و اساس نداشت این ریزشها هم تا به امروز از مکانیزمهای روشنی برخوردار نیست. این روزها تحلیلهای داغی از وضعیت بورس وجود دارد. نگاهی کوتاه به این ارزیابیها نشان میدهد که متاسفانه بازار از اطلاعات ناقص و بعضا جهتدار در سطح کلان و خرد از سوی هدایتگران و منتفعان رنج میبرد که به زودی به صورت مجزا و مستند به آن میپردازیم. باز جای امید است که حداقل همچنان بخشی از تصمیمگیرندگان مستقل و بعضا نگران ناظر بر بورس این اوضاع را رصد میکنند و در صدد کشف چرایی و راه حلهای موقت و دایمی آن هستند. در تازهترین خبرها ظاهرا شورای عالی بورس قصد دارد تا در یک جلسه فوری به تعیین و تکلیف بورس و چگونگی حمایت از بازار بپردازد که این میتواند پالسهای مثبتی را برای بورس و سهامداران همیشه نگران آن مخابره کند. در عین حال حقوقیهای بازار نیز قصد دارند تا با خوردن یک صبحانه دیگر تازهترین تحولات بورس را بررسی و احتمالا حرکتهایی را برای جمع کردن بازار انجام دهند؛ اتفاقی که در نشست قبلی رخ نداد. آن چیز که مشخص است این است که باید برای بورس و ریزشهای آن به صورت سیستماتیک و نظاممند برنامه ریزی کرد نه فوری و بدون برنامه تا عاقبت صندوق حمایت از توسعه بازار بار دیگر تکرار نشود. صندوقی که آمارها نشان میدهد تنها چیزی نزدیک به 10 درصد نقدینگی وارد بازار کرده است. به هر حال انتظار در این برهه از زمان زیاد نمیتواند برای بورس خوشایند باشد چراکه میتواند برای این بازار و هدایت گران آن گران تمام شود.
منبع :
بازتاب :