بررسی جایگاه بازار سرمایه در ایران
بورسها در دنیا یکی از دماسنجهای قدرتمند تحلیل اوضاع عمومی اقتصاد هستند. بالا و پایین رفتن قیمت سهام در بازارهای سهام ارتباط مستقیمی با تحولات خرد و کلان سایر پارامترهای تعیینکننده اقتصادی دارد، بهطوری که کوچکترین رخدادهای تصمیمساز در این ابعاد در کوتاهترین زمان ممکن به داخل تالار شیشهای منتقل میشود و روی رفتار معاملاتی سهامداران تاثیر میگذارد و در ادامه باعث بالا و پایین رفتن قیمتهای اوراق سهام میشود. این روش در همه بورسهای دنیا یک کارکرد سیستمی و غیرقابل تغییر است یعنی در قلب بورس توکیو و اقتصاد ژاپن همان تاثیرهایی را برای اقتصاد دارد که در بورس تهران برای اقتصاد ایران دارد. تفاوتها از آنجایی آغاز میشود که میزان شفاف بودن سیاستهای اقتصادی کشورها مشخص میکند که نهادهای درون آن تا چه میزان میتوانند از یکدیگر تاثیرپذیری داشته باشند و هر یک به اندازه سهم خود بازتابدهنده تحولات داخل چارچوب باشند. مثلا در اقتصاد آزاد کشوری همانند آمریکا صنایع و شرکتهای حاضر در بورس والاستریت کاملا تحت تاثیر رخدادهای مالی کلان همانند اعلامیههای بانک مرکزی آمریکا یا تصمیمهای راهبردی در سطح دولت ایالات متحده آمریکا هستند. در این شرایط وقتی آمارهای منفی تورم، اشتغال، نرخ بهره و... اعلام میشود اولین واکنشهای منفی در قالب ریزش شاخصها و قیمت سهام را ما در بورسهای آمریکا شاهد هستیم. برعکس این موضوع نیز صادق است. یک هماهنگی و تاثیر موازی را بین تحولات اقتصادی و معاملات سهام مشاهده میکنیم اما آْیا این ارتباط معنیدار که میتوان به عنوان یک آیینه اقتصادی آن را نام برد در همه کشورها وجود دارد. نیازی نیست جای خیلی دور دیگری برویم، این موضوع را درباره بورس خودمان یعنی ایران بررسی میکنیم. میخواهیم با نگاهی به تحولات بورس در چند سال اخیر در نهایت به یک نتیجه روشن برسیم که آیا در اقتصاد دولتی و وابسته به نفت ایران، بازار بورس آیینه تمام نمای وضعیت اقتصاد کشور بوده است؟ آیا اگر یک پژوهشگر بخواهد تا بدون در نظر گرفتن سایر پارامترهای موجود همانند نرخ تورم، بیکاری، بهره بانکی، اشتغال، GDP، آمار صادرات واردات و... خیلی سریع با بررسی آمارهای بورس به یک نگاه کلی درباره اقتصاد یک دوره زمانی دست پیدا کند این تلاش نتیجه واقعگرایانهای را به همراه خواهد داشت؟
پاسخ به این پرسش مثبت نیست یا حداقل در اکثر زمانها نمیتواند ارتباط مستقیمی بین فضای اقتصادی یک دوره زمانی با فعالیتهای بازار بورس وجود داشته باشد. اگر بخواهیم خیلی موشکافانه به این موضوع ورود پیدا کنیم باید خیلی عوامل بزرگ و کوچک را در به نتیجه نرسیدن این موضوع دخیل بدانیم اما به صورت کلی وقتی اساس و ماهیت اقتصاد ایران از ابتدا یا حداقل در چند دهه اخیر بر مبنای فعالیتها غیرشفاف شکل گرفته و اجرا شده است و بدتر از آن تغییر قوانین در بازههای کوتاه زمانی که در پارهای از مواقع به صورت بنیادی نیز بوده است، عملا به یک سد برای ارتباط بین اقتصاد و بورس تبدیل شده است. همین مشکلات در خارج از فضای بورس و داستانهای متفاوت و جالب داخل بازار سرمایه ایران بهگونهای همیشه پیش رفته که بعضا نه تنها بورس آیینه اقتصاد کشور نبوده است بلکه این آیینه با آمار و بازخوردهایی که به بیرون از این نهاد ارایه میدهد با اصل کارکرد اقتصاد بیگانه و متضاد بوده است، یکی از موارد واضح این مساله را میتوان در وضعیت بورس در سال 1392 مشاهده کرد. سال گذشته در شرایط تازه سیاسی کشور بعد از روی کار آمدن دولت حسن روحانی، فضای اقتصادی شرایط باثبات و متعادلی را تجربه کرد اما به تازگی اعلام شده است که رشد اقتصادی کمی جهش مثبت داشته است اما سال گذشته و در سختترین شرایط اقتصادی که تورم کمرشکن شده بود و دولت تازه روی کار آمده بود بورس اوراق بهادار بدون توجه به رکود و افت فاحش بازارهای موازی «طلا، سکه، ارز و مسکن» بازدهی خاص و شگفتانگیزی را به سهامداران خود میداد که آمارها نزدیک شدن متوسط بازده بورس به 120 درصد را تایید کردند همیشه از بازار بورس به عنوان یکی از دماسنجهای تعیین شرایط اقتصادی یک کشور نام برده میشود اما آیا اگر سال گذشته به این دماسنج نگریسته میشد، دمای واقعی فضای اقتصادی کشور را نشان میداد.
دماسنج مورد بحث و چالش برانگیز در ایران معمولا هم راستا با سایر شاخصهای اقتصادی حرکت نمیکند و گویی تورم نزدیک به 40 درصدی، نوسان شدید قیمتهای ارز و سکه، خواب سرمایههای بازار مسکن و... در سال گذشته برای بورس هر تفسیر و معنایی را داشت غیر از سرد بودن فضا و تحرک کم اقتصاد کشور که تحت تاثیر تحولات داخلی و بیرونی بود. حال به سالجاری توجه کنید حتی در سالی که روز به روز وضعیت اقتصادی کشور رو به بهبود است و کمی از فشارهای تحریم هم کاسته شده است بورس در بیشتر مواقع باز هم برخلاف آب در حال شنا کردن است اگر برای نیمه دوم سال گذشته دلیل تغییر جو روانی سیاسی و تاثیر مثبت آن بر معاملات بازار سهام را قبول کنیم برای امسال که وضعیت آمارهای اقتصادی رو به بهبود است اما معاملات سهام در نوسان شدید غرق شده است را نمیتوانیم بپذیربیم. حرکت متضاد بورس و اقتصاد کشور به روشنی مشخص میکند بورس ایران نمیتواند آیینه اقتصاد باشد که این اتفاق اصلا نمیتواند خوشایند مسوولان باشد اما چاره کار را باید در کجا جستوجو کرد. در کشورهای توسعهیافته از آنجایی که در همه بخشها چارچوبها و قوانین به صورت شفاف، پایدار و اهرمهای اجرایی نظام هستند طبیعتا هرگونه انحراف از ساختارها به شدت مورد سوال قرار میگیرد و تا اصلاح آن ادامه پیدا میکند. در همه کشورها یکی از حساسیتبرانگیزترین بخشها اقتصاد است و چگونگی رفتار دولتمردان برای تعیین یک سیستم اقتصادی بهینه و نحوه اداره آن همیشه مورد تحلیل کارشناسان و مردم قرار میگیرد شاید اگر در ایران ابتدا ساختارهای کلان اقتصادی در مسیر صحیحتری قرار گیرد بتوان سایر بازارها همانند بورس را نیز به صورت شفاف در این چرخه قرار داد. در آن صورت هر عملکرد در این سیستم در سایر اجزای سیستم نیز اثر خود را باقی میگذارد و آن زمان کوچکترین تاثیر مثبت و منفی بر نهادی همانند بورس دقیقا واکنشی را بر جای خواهد گذاشت که از آن انتظار میرود و تحلیلگران آن را پیش بینی میکنند. نه آنکه اقتصاد در مسیر سقوط و هشدار قرار دارد، سیستم بانکی غرق در مصائب خود باشد، سایر بازارهای موازی در رکود محض باشند و آن گاه بورس بازده بالای 100 درصد را نصیب سرمایهگذاران خود کند. اینگونه واکنشها به درستی مشخص میکند که اینگونه بورسها نمیتوانند آیینه اقتصاد باشند.
یا در منظری دیگر مشخص است که شرکتهای فعال در بورس ایران بر خلاف بورسهای لندن و نیویورک که معتقدند بورس آنها دماسنج اقتصادی کشورشان است، نماینده کلی اقتصاد کشور نیستند مثلا در بخش فولاد برخی کارخانجات خصوصی هستند که بورسی نیستند ولی در مقابل فولاد مبارکه اصفهان با خط تولید کامل و سودآوری بالا یکی از بزرگترین و فعالترین شرکتهای بورسی است. بنابراین هر چند فولاد مبارکه و ذوبآهن درنوع خود ممتاز هستند ولی شرکتهای خصوصی دیگری در کشور فعالیت میکنند که مشکلات زیادی برای تولید دارند پس در نهایت نه اینکه اقتصاد کشور بد باشد ولی بورس ما دماسنج اقتصادی کشور نیست و دلیل دیگری به جز وضعیت مناسب اقتصادی برای رشد شرکتهای بورسی وجود دارد. بنابراین با پذیرش اصل نخست که بورس ما آیینه اقتصادی کشور نیست، باید بگویم شرکتهایی که افزایش ارز روی آنها اثر داشت قیمت آنها رشد کرد و این ارتباطی با بهبود وضعیت اقتصاد کشور ندارد اما در سویی دیگر همانگونه که انتظار وجود دارد که بورس بازتاب دهنده حقایق اقتصادی باشد، طبیعتا اگر در یک سیستم یکپارچه، اقتصاد هم به وظیفه خود به خوبی عمل کند و در آنجایی که باید حامی نهادهایی همانند بورس باشد یک به هم پیوستگی تفکیکناپذیر به وجود خواهد آمد که این خود میتواند به نهادی همانند بورس با ایفای درست و شفاف عملکرد خود، به کلیت مجموعه کمک کرده نشاندهنده حقایق اقتصادی باشد. آن گاه میتوان گفت بورس آیینه تمام نمای اقتصاد است.
منبع :
روزنامه جهان صنعت + بخش دوم + سوم
بازتاب :
تحقق آرزوی مشترک دولت و حقوقی ها
بازار سرمایه ایران یکی از پرثبات ترین دوران مدیریتی خود در دو دهه اخیر پشت سر گذاشت و علی صالح آبادی جای خود را به محمد فطانت عضو سابق هیات مدیره بانک ملی داد تا شاید وی بتواند بازار غرق در نوسان را به ساحل آرامش برساند. این تغییر بزرگ که در طی ماه های اخیر به شدت بر سر زبان ها افتاده بود سرانجام در اواخر آذر ماه سال 93 رنگ حقیقت به خود گرفت و مرد با اعتماد به نفس ساختمان ملاصدرا «سازمان بورس اوراق بهادار» را به ساختمانی در بخارست «بانک توسعه صادرات ایران» منتقل کرد. هر چند از آخرین 30 ماه ریاست صالح آبادی که در اردیبهشت ماه سال 94 به پایان می رسد تنها 5 ماه باقی مانده بود اما فشارهای داخل و خارج از این بازار آن چنان زیاد شد که وی به نوعی محبور به خروج از نهاد شد. در عین حال انفعال حقوقی ها در طی یک سال اخیر در بازار سهام هم مزید بر علت شد تا هر برنامه اصلاحی و تقویتی که برای رونق دهی بازار سهام ارائه شود با حمایت نکردن از سوی حقوقی ها روبرو و در اکثر مواقع با شکست مواجه شود. ریزش های مدام و پایان ناپذیر شاخص، قیمت سهام، بازده و ارزش بازار سهام در چند ماه اخیر که هیچ گاه به تعادل نرسید و حتی حالا با حضور رییس جدید نیز در مسیر رشد قرار نگرفته است باعث شد تا موجی از نگرانی از سوی بازیگران اصلی این بازار «حقیقی و حقوقی ها» شکل بگیرد و در آن سو وزیر اقتصاد هم بر خلاف همیشه این بار عطای کار را به لقایش بخشید و با تغییر رییس سازمان بورس و حمایت نکردن از مدیر سابق، ایجاد شوک در تالار شیشه ای را در دستور کار خود قرار داد. وی حتی در مراسم معارفه رییس سازمان بورس به صراحت گفت : «شاخص بورس در روزهای منفی باعث نفرین بورسی ها برای دولت است». احتمالا جلوگیر از نفرین های زیادتر یکی از دلایل این تغییر بزرگ بوده است
همه این اتفاق ها «تغییر مدیریت و حمایت های دولت» به صورت مثبت و جالب توجه برای محمد فطانت در حال پیش رفتن است. این از بدشانسی علی صالح ابادی رییس سابق سازمان بورس بود که وی نتوانست از حمایت های جدی دولت و وزیر اقتصاد حسن روحانی در ماه های اخیر برخوردار باشد تا شاید بتواند همانند قبل از موج سنگین ریزش ها عبور کند. به هر حال علی صالحآبادی آخرین بازمانده تیم اقتصادی دولت پیشین بود که دیگر در راس هرم مدیریتی بازار سرمایه قرار ندارد. هر چند رییس سابق سازمان بورس مدیر محبوبی برای همه فعالان بازار سرمایه نبود اما قاطعیت و استراتژی توسعهای او تحولات بزرگی را در بورس طی 9 سال اخیر به وجود آورد. صالحآبادی که در بدترین روزهای بازار سهام ماموریت خود را به پایان میرساند، شانس بزرگی را به محمد فطانت مدیر فعلی برای توجیه ناکامیهای احتمالی در آغاز دوره جدید میدهد. البته تحولات ماههای اخیر بازار سهام شانس به پایان رساندن آخرین دوره 30 ماهه را از صالحآبادی گرفت اما باید اعتراف کرد که این تغییر بزرگ زمانی جدی شد که دولت دیگر حامی سیاستهای مدیران ارشد بورس نبود. تمدید مذاکرات هستهای و به تبع آن ادامه سقوط قیمت سهام و بازدهی بورس و از بین رفتن دهها میلیارد تومان پول سرمایهگذاران بازار سهام در کمتر از چند ماه باعث شد تا صالحآبادی منفعل شود به گونهای که مجبور شد جایگاه خود را به مدیر بعدی هدیه دهد. اما این تغییر بزرگ را باید از زاویه تغییر نگاه دولت به بورس به عنوان نهادی که بخشی از سرمایههای مردم را جذب میکند نیز نگاه کرد. فشار سهامداران حقوقی و حقیقی در چند ماه گذشته و حتی خراب شدن بازار خرید و فروش سهام نیز اندک امید بازگشت بورس به روزهای پررونق را از صالحآبادی گرفت تا وی مجبور شود عطای کار را بعد از 9 سال به لقای آن ببخشد. اما شرایط برای مدیر جدید سازمان بورس بسیار متفاوتتر از صالحآبادی خواهد بود، حالا فطانت مدیر جدید سازمان بورس هم حمایت دولت و وزیر اقتصاد را در کنار خود میبیند و هم حساسیتهای فعلی بزرگان بورس حداقل برای کوتاهمدت وجود ندارد. اما خوشبینانه خواهد بود اگر تصور کنیم که رییس جدید میتواند تنها به حمایت دولت امیدوار باشد چراکه مردان اقتصادی حسن روحانی بارها نشان دادهاند که برای فرو نشاندن اعتراضها و به کنترل درآوردن فشارها حاضر هستند باثباتترین مدیر را نیز تغییر دهند، همین عامل میتواند از همان روزهای نخست شرایط را برای مدیر جدید بورس متفاوتتر از مدیران قبلی به پیش ببرد. به هر حال سهامداران منتظر خواهند بود ببینند آخرین تغییر دولت تدبیر برایشان نجاتبخش خواهد بود یا تنها در کوتاهمدت اوضاع را آرام میکند.
اما اولین اظهار نظرها همیشه حاوی پیام های زیادی برای جامعه هدف هستند. بر همین اساس محمد فطانت دو روز بعد از اعلام حکم رسمی ریاست بر سازمان بورس اولین موضعگیری خود را در حضور مدیران این سازمان اعلام کرد. رفع ابهامهای کلان صنایع، اقدامات کوتاه و بلندمدت ساختاری در حوزه بازار سرمایه و سهام و تعمیق ارتباط با فعالان بازار سرمایه از بزرگترین وعدههای رییس جدید بورس است. این نوع نگاه در ابتدای راه فطانت برای رونقبخشی به بازار سرمایه و به خصوص معاملات سهام در تالار شیشهای، اگر ضمانتهای اجرایی داشته باشد میتواند برای بورس و اهالی این بازار آینده روشنی را به وجود آورد. اما از آنجایی که سابقههای حمایت دولت در ماهها و سالهای گذشته از بازار سرمایه موجود است خیلی نمیتوان به بسترسازیهای حمایتی از طریق دخالت دولت در رفع ابهامهای موجود بازار سرمایه خوشبین بود. به همین دلیل بهتر آن است که رییس سازمان بورس ابتدا بتواند یک ارزیابی از شیوههای حمایتی دولت در گذشته انجام دهد تا دقیقا به برداشت و تحلیل جامعی از نوع نگاه دولت به این بازار برسد. در حال حاضر ایجاد موج مثبت عاقلانهترین راه برای خوشبین کردن سهامداران و فعالان بازار سرمایه است که فطانت آن را دنبال میکند اما بعد از موجسازی اولیه، ایجاد لایههای حمایتی که بازار سهام بتواند آن را در روند معاملات درک کند نیاز است تا یک اعتماد عمومی در بازار سرمایه بعد از ماهها به وجود آید. روشن است که اگر حمایتها در حد حرف و شعار باقی بماند در کوتاهترین زمان ممکن با واکنش معاملاتی در بازار سهام مواجه خواهد شد و ابعاد ریزشهای آینده شاید بیشتر از حال حاضر بورس را در حالت رکود فرو برد. به هر ترتیب باید در انتظار روزها و هفتههای آینده ماند تا نوع حمایتهایی که رییس سازمان بورس آن را وعده داده است را به روشنی ارزیابی و تحلیل کرد. شاید دولت با گزینهای که خود آن را بر سر کار آورده است مهربانانهتر برخورد کند و حمایتهای تازه از بازار سرمایه به عمیق شدن این بازار و البته بازدهی مناسب منتهی شود.
اما با این حال از اواخر آذر ماه تا نیمه های اولین ماه زمستان بازار سهام همچنان با نوسان روزهای معاملاتی خود را پشت سر میگذارد. حتی تغییر مدیریت ارشد بازار سرمایه و آمدن محمد فطانت به جای علی صالحآبادی هم نتوانسته حداقل در ظاهر هم جو معاملات را مثبت و امیدوارکننده به جلو هدایت کند. گویی تحول مدیریتی در سیاستهای اداره بازار سرمایه هنوز نتوانسته است به یک شوک مثبت در بازار سهام تبدیل شود. هر چند شاخص با مقاومتهایی روبهرو شده و احتمال ریزش بیشتر بعید به نظر میآید اما واکنش معاملهگران بسیار غافلگیر کننده بوده است. در شرایطی که همگان تصور میکردند با رفتن صالحآبادی و حمایتهای شفاف طیبنیا از رییس جدید بورس فضای معاملاتی در تالار شیشهای به یکباره متحول میشود اما ادامه نوسانهای خردکننده شاخص، ریزش قیمت بخشی از سهمهای باپتانسیل و به تعادل کشیده نشدن بازار سهام همگی پالسهای پیچیدهای را در فضای تالار پخش کرده است. نگاهی به آمار معاملات بازار سهام نشان میدهد که همه پارامترهای ارزیابی کننده اوضاع بازار سهام در شرایط نزدیک به بحران قرار دارند که این دقیقا از غیرمتعادل بودن معاملات بازار سهام خبر میدهد. به هر حال نوع حمایتهای دولت و وزیر اقتصاد که در روز معارفه رییس جدید به صراحت مطرح شد نشان از آن دارد دولت حسن روحانی قرار است نگاه متفات و جدیتری به اساسا بازار سرمایه و به خصوص بازار سهام داشته باشد تا سهامداران با امیدواری بیشتری به دادوستد سهمهای خود بپردازند تا به قول وزیر اقتصاد نفرین و شومی روزهای سیاه بورس دامن دولت وی را نگیرد. روزهای آینده احتمال شفاف شدن برنامههای محمد فطانت که وی وعده داد به زودی آن را رسانهای میکند میتواند زمینهساز بازگشت اعتماد هر چه بیشتر معاملهگران و سرمایهگذاران در تالار شیشهای و البته به تعادل رسیدن این بازار باشد تا از سویی دیگر دولت حسن روحانی فشارهایی که از این سمت به سوی خود متحمل میشود را کمتر کند تا حساسیتهای فعلی تبعات بزرگ و پردردسری برای وی ایجاد نکند. به هر حال این تغییر بزرگ روی داده است و از هر جهت به آن نگاه کنیم برای بازار سرمایه و سهامداران همیشه نگران آن بیشتر از آن که نامطلوب باشد، مثبت و خوشایند است. حال دیگر رییس سازمان بورس از حمایت های دامنه دار دولت، وزیر اقتصاد و حتی سهامداران حقیقی برخوردار است. حقوقی ها هم دیر یا زود وارد میدان حمایت از سیاست های جدید و معاملات سهام خواهند شد. تردید فعلی آنان نیز به خاطر اعلام نشدن صریح برنامه های فطانت و در ادامه آن تاثیر اجرایی آن در بازار است که این گروه را در حالت احتیاط قرار داده است. آینده به زودی مشخص می کند عمر مدیریتی محمد فطانت، استراتژی های حقوقی ها، نوع حمایت های دولت از بازار سرمایه از چه جنسی خواهد بود.آیا ثبات و رونق به این بازار بر خواهد گشت و یا همه چیز در نوسان قرار خواهد گرفت.
منبع :
ماهنامه ترقی اقتصادی
اولین وعده رییس جدید بورس
محمد فطانت دو روز بعد از اعلام حکم رسمی ریاست بر سازمان بورس اولین موضعگیری خود را در حضور مدیران این سازمان اعلام کرد. رفع ابهامهای کلان صنایع، اقدامات کوتاه و بلندمدت ساختاری در حوزه بازار سرمایه و سهام و تعمیق ارتباط با فعالان بازار سرمایه از بزرگترین وعدههای رییس جدید بورس است. این نوع نگاه در ابتدای راه فطانت برای رونقبخشی به بازار سرمایه و به خصوص معاملات سهام در تالار شیشهای، اگر ضمانتهای اجرایی داشته باشد میتواند برای بورس و اهالی این بازار آینده روشنی را به وجود آورد. اما از آنجایی که سابقههای حمایت دولت در ماهها و سالهای گذشته از بازار سرمایه موجود است خیلی نمیتوان به بسترسازیهای حمایتی از طریق دخالت دولت در رفع ابهامهای موجود بازار سرمایه خوشبین بود. به همین دلیل بهتر آن است که رییس سازمان بورس ابتدا بتواند یک ارزیابی از شیوههای حمایتی دولت در گذشته انجام دهد تا دقیقا به برداشت و تحلیل جامعی از نوع نگاه دولت به این بازار برسد. در حال حاضر ایجاد موج مثبت عاقلانهترین راه برای خوشبین کردن سهامداران و فعالان بازار سرمایه است که فطانت آن را دنبال میکند اما بعد از موجسازی اولیه، ایجاد لایههای حمایتی که بازار سهام بتواند آن را در روند معاملات درک کند نیاز است تا یک اعتماد عمومی در بازار سرمایه بعد از ماهها به وجود آید. روشن است که اگر حمایتها در حد حرف و شعار باقی بماند در کوتاهترین زمان ممکن با واکنش معاملاتی در بازار سهام مواجه خواهد شد و ابعاد ریزشهای آینده شاید بیشتر از حال حاضر بورس را در حالت رکود فرو برد. به هر ترتیب باید در انتظار روزها و هفتههای آینده ماند تا نوع حمایتهایی که رییس سازمان بورس آن را وعده داده است را به روشنی ارزیابی و تحلیل کرد. شاید دولت با گزینهای که خود آن را بر سر کار آورده است مهربانانهتر برخورد کند و حمایتهای تازه از بازار سرمایه به عمیق شدن این بازار و البته بازدهی مناسب منتهی شود.
منبع :
علی صالحآبادی آخرین بازمانده تیم اقتصادی دولت پیشین است که از امروز دیگر در راس هرم مدیریتی بازار سرمایه قرار ندارد. هر چند رییس سابق سازمان بورس مدیر محبوبی برای همه فعالان بازار سرمایه نبود اما قاطعیت و استراتژی توسعهای او تحولات بزرگی را در بورس طی 9 سال اخیر به وجود آورد. صالحآبادی که در بدترین روزهای بازار سهام ماموریت خود را به پایان میرساند، شانس بزرگی را به محمد فطانت مدیر بعدی برای توجیه ناکامیهای احتمالی در آغاز دوره جدید میدهد. البته تحولات ماههای اخیر بازار سهام شانس به پایان رساندن آخرین دوره 30 ماهه را از صالحآبادی گرفت اما باید اعتراف کرد که این تغییر بزرگ زمانی جدی شد که دولت دیگر حامی سیاستهای مدیران ارشد بورس نبود. تمدید مذاکرات هستهای و به تبع آن ادامه سقوط قیمت سهام و بازدهی بورس و از بین رفتن دهها میلیارد تومان پول سرمایهگذاران بازار سهام در کمتر از چند ماه باعث شد تا صالحآبادی منفعل شود به گونهای که مجبور شد جایگاه خود را به مدیر بعدی هدیه دهد. اما این تغییر بزرگ را باید از زاویه تغییر نگاه دولت به بورس به عنوان نهادی که بخشی از سرمایههای مردم را جذب میکند نیز نگاه کرد. فشار سهامداران حقوقی و حقیقی در چند ماه گذشته و حتی خراب شدن بازار خرید و فروش سهام نیز اندک امید بازگشت بورس به روزهای پررونق را از صالحآبادی گرفت تا وی مجبور شود عطای کار را بعد از 9 سال به لقای آن ببخشد. اما شرایط برای مدیر جدید سازمان بورس بسیار متفاوتتر از صالحآبادی خواهد بود، حالا فطانت مدیر جدید سازمان بورس هم حمایت دولت و وزیر اقتصاد را در کنار خود میبیند و هم حساسیتهای فعلی بزرگان بورس حداقل برای کوتاهمدت وجود ندارد. اما خوشبینانه خواهد بود اگر تصور کنیم که رییس جدید میتواند تنها به حمایت دولت امیدوار باشد چراکه مردان اقتصادی حسن روحانی بارها نشان دادهاند که برای فرو نشاندن اعتراضها و به کنترل درآوردن فشارها حاضر هستند باثباتترین مدیر را نیز تغییر دهند، همین عامل میتواند از همان روزهای نخست شرایط را برای مدیر جدید بورس متفاوتتر از مدیران قبلی به پیش ببرد. به هر حال سهامداران منتظر خواهند بود ببینند آخرین تغییر دولت تدبیر برایشان نجاتبخش خواهد بود یا تنها در کوتاهمدت اوضاع را آرام میکند.
منبع :
روزنامه جهان صنعت + بخش دوم + لینک دوم + سوم + چهارم + پنجم
گزارش در یک نگاه + بخش دوم + لینک دوم + سوم
بازتاب :
گفتوگوی صریح با آخرین مدیر اقتصادی احمدینژاد
وقتی محمود احمدینژاد در سال 1384 توانست صندلی ریاستجمهوری را به دست آورد همه نگاهها به انتخاب مدیران اجرایی کابینه وی خیره شد. رییس دولت نهم و دهم در دوران تبلیغات هم به صراحت از ورود مدیران جوان به بدنه دولت خود خبر داده بود. پس از روی کار آمدن دولت نهم و انتخاب مردان و زنان کابینه و پستهای حساس، مشخص شد شعارهای او در به کارگیری جوانان کم تجربه اساسا یک استراتژی از پیش تعیین شده است. انتخاب یک جوان 27 ساله کم نام و نشان که بزرگترین تجربه مرتبط او سرپرست یکساله بورس منطقهای کرج بود، بهعنوان دبیرکل سازمان کارگزاران بورس اوراق بهادار تهران (سابق) در سال 84 که بعدها و از سال 85 به ریاست سازمان بورس تبدیل شد از جمله انتصابهایی بود که برای سهامداران و فعالان اقتصادی آن سالها یک غافلگیری بزرگ بود. علی صالحآبادی در سال 84 جایگزین مردی شد که همانند ماههای آخر فعالیت خود در سال 93 تحت فشار شدیدی از سوی فعالان بازار سهام بود و همه منتظر بودند تا با تغییر دولت، رییس وقت بورس با این نهاد خداحافظی کند تا شاید بازار سهام با شوک مثبت و رو به جلویی مواجه شود. در آن سو اما صالحآبادی که در دانشگاه امام صادق (ع) مشغول تحصیل در رشته معارف اسلامی و مدیریت مالی و فراگیری اخلاق در محضر حضرت آیتالله مهدویکنی رحمتالله علیه بود بدون هیاهو و در اوج بیتجربگی اما با حمایتهای سخت رییس دولت و وزیر اقتصاد وقت سکاندار بازار سرمایهای شد که در آن زمان ابعاد بسیار کوچک و کم عمقی داشت. صالحآبادی که اوج تجربه اجرایی را در سال 1378 و در سن 21 سالگی در پروژه ارتباط قیمتهای فیزیکال و آتی نفت خام موسسه مطالعات بینالمللی انرژی و در سال 1379 و در سن 22 سالگی در پروژه تثبیت درآمدهای ارزی حاصل از صادرات نفت و گاز کشور با استفاده از ابزارهای مشتقه وزارت نیرو به دست آورده بود به یکباره ماموریت ویژه یافت تا بازار سرمایه ایران را به مسیری تازه هدایت کند. هرچند در سالهای ابتدایی ریاست بر سازمان بورس برچسب کم تجربه بودن را به روی نام خود میدید اما مدیر جوان آن سالها با خونسردی ذاتی و عملکرد خود در توسعه بازار سرمایه بر بستر تصویب قانون جدید اوراق بهادار اسلامی در سال 84 از یکسو و فرصت بزرگ سیاستهای اصل «44» که منجر به واگذاری شرکتهای ابعاد بزرگ دولتی همانند مخابرات و پتروشیمیها و... باعث شد تا بازار سرمایه ایران با یک جهش بینظیر طی کمتر از چند سال مواجه شود و از نهادی کماثر به نهادی قابل اعتنا تبدیل شود. تا قبل از آن دوران، بورس محلی برای حضور حرفهایهای بازار سهام بود و مردم عادی کمتر در این فضا حضور پیدا میکردند اما با تغییر فضا، نگاه به بورس هم تغییر پیدا کرد و همه این عوامل باعث شد تا در کنار نگاه خاص و حمایتی دولت و عملا در عمر هشت ساله محمود احمدینژاد با کوچکترین حاشیه یا شایعهای که به تضعیف وی منجر شود مواجه نشود. اما با روی کار آمدن دولت حسن روحانی، صالحآبادی از معدود مدیران دولت محمود احمدینژاد بود که توانست در تیم اقتصادی دولت تدبیر و امید جایی برای خودش داشته باشد و صندلی ریاست بر سازمان بورس را حفظ کند. اما از آنجایی که همه چیز همیشه ثابت باقی نمیماند، آغاز تضعیف جایگاه صالحآبادی همراه با اولین موج شدید ریزشهای بورس در اواخر سال گذشته با شایعات برکناری قریبالوقوع وی شروع شد. هرچند وزیر اقتصاد در مقطعی رسما از صالحآبادی حمایت کرد و حتی حکم تمدید ماموریت 30 ماهه پایانی وی را صادر کرد اما فشار فعالان بازار سهام و استمرار افت شدید ارزش بازار، قیمت سهام، نامهنگاریهای گسترده و دخالتهای گاه و بیگاه مدیران اجرایی که بزرگترین ضعف مدیریت صالحآبادی بود باعث شد تا بالاخره عصر علی صالحآبادی در بورس به پایان برسد. در این ارتباط «جهانصنعت» گفتوگویی متفاوت با مردی که از وی میتوان بهعنوان آخرین مرد اقتصادی دولت محمود احمدینژاد در دولت حسن روحانی نام برد، انجام داده است که در ادامه آن را میخوانید. هرچند که صالحآبادی همانند همیشه جوابهای غیرمستقیم و محافظهکارانهای را بیان کرد اما در بین همین لایههای پنهان، آرزوهایی همانند راهاندازی شبکه تلویزیونی برای بورس یا مخالفت شدید وی برای قبول این پست در سال 84 قرار دارد که نشان میدهد وی با داشتن عملکرد قابل دفاع نتوانسته است بخشی از رویاهای خود در بازار سرمایه ایران را به حقیقت تبدیل کند.
در ایام داغ تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری سال 84، نظرتان را درباره برنامههای دو کاندیدا «هاشمی رفسنجانی و محمود احمدینژاد» پرسیدم و شما از همان موقع نشان دادید در موضعگیری سیاسی بسیار محتاط هستید. مطمئنا این نگاه کمک زیادی کرد تا عمر ریاست خود را به دو دولت بکشانید؟
یکی از موضوعاتی که بنده همواره در طول مسوولیتم در بازار سرمایه مدنظر داشتم و به همکاران هم تاکید و توصیه میکردم، این بود که تحت هیچ شرایطی، اقدام یا صحبتی نکنند که حتی شائبه گره زدن بازار سرمایه به مسایل سیاسی ایجاد شود و خوشبختانه در این رویکرد تا حد زیادی هم توفیق داشتیم. اگرچه طبیعتا مسایل سیاسی بهعنوان یکی از عوامل برونزا، بر بازار سرمایه اثرگذار است اما مهم آن است که متولیان بازار سرمایه، فارغ از رویکردهای سیاسی و صرفا برمبنای تخصص و مسوولیتی که بر دوش آنها گذاشته شده به اداره بازار بپردازند و انشاءالله در آینده هم اینچنین خواهد بود.
معمولا فارغالتحصیلان دانشگاه امام صادق جایگاه ویژهای در مناصب کشور دارند، تنها توانایی و دانش آکادمیک توانست علی صالحآبادی جوان و کمتجربه سال 84 که تنها 28 سال سن داشت را به نفر نخست بورس ایران تبدیل و نزدیک به یک دهه حفظ کند یا در حقیقت حمایتهایی هم وجود داشت؟
واقعیت این است که شرایط بورس در سال 84 بهگونهای بود که بسیاری از افراد و چهرههای شناخته شده و با تجربه در آن مقطع، حاضر به پذیرش این مسوولیت نبودند و بنده هم موقعی که این مسوولیت به من پیشنهاد شد، ابتدا به شدت مخالفت کردم اما با اصرار اعضای وقت هیاتمدیره سازمان کارگزاران و نظر مثبت دکتر دانشجعفری که در آن ایام، وزیر امور اقتصادی و دارایی بودند، مسوولیت را پذیرفتم اما بعد از پذیرش مسوولیت تمام اهتمام خود را صرف این موضوع کردم که با استفاده از مدیران و کارشناسان خوبی که در آن زمان در سازمان کارگزاران بورس اوراق بهادار تهران فعالیت داشتند، بازار را به تدریج از شرایط نگران کنندهای که در آن مقطع، بر بازار سایه افکنده بود، خارج کنیم البته کار بسیار سختی بود ولی به یاری خدا و با همت همکاران به تدریج به نتیجه رسید.
شما در دایره مدیران معتمد و مورد اطمینان دولت محمود احمدینژاد قرار داشتید و برخلاف خیلیها از قطار هشت ساله دولت گذشته به بیرون هدایت نشدید و در عین حال از سوی دولت گذشته حمایت گستردهای از بازار سرمایه صورت نگرفت. چگونه در این بستر توانستید توسعه همهجانبه بازار سرمایه را اجرایی کنید؟
البته بنده اعتقاد دارم که بازار سرمایه، هیچگاه در حاشیه قرار نداشته و روزبهروز، جایگاه و اهمیت این بازار نزد مسوولان بیشتر شده، تا حدی که امروز بازار سرمایه بهعنوان یکی از ارکان مهم نظام اقتصادی کشور در همه ارکان نظام جایگاه ویژهای پیدا کرده است. واقعیت این است که یکی از عوامل کلیدی رشد بازار سرمایه طی سالهای اخیر نیز همین نگاه حمایتی نسبت به بورس بوده که روزبهروز بیشتر شده است و امروز هم در دولت تدبیر و امید، خوشبختانه همین رویکرد وجود دارد. اگرچه، این موضوع هم قابل انکار نیست که امروز، تبیین دغدغهها و مسایل مبتلا به بازار سرمایه برای مسوولان کشور در مقایسه با سالهای گذشته که بازار سرمایه تا این اندازه رشد نکرده بود، بسیار آسانتر است.
سال گذشته رییسجمهور حسن روحانی در اجلاس داووس رشد بازار سرمایه و سهام ایران را بهعنوان یکی از نمادهای رشد اقتصادی ایران اعلام کرد اما ریزش و نوسان ادامهدار بازار سهام از اواخر سال گذشته تا به امروز آنقدر جایگاه شما را متزلزل کرد که شایعات تغییر هر بار گستردهتر از قبل به وجود آمد. این تغییر نگاه دولت چقدر با فشار از داخل بازار سرمایه همراه بود؟
واقعیت این است که نوسانات بازار سرمایه بهعنوان نبـض اقتصادی کشور تا حد زیادی متاثر از عوامل سیاسی و اقتصادی یا به تعبیر بهتر عوامل برونزاست. طبیعتا شرایط رکودی حاکم بر بخشهای مختلف اقتصاد که دولت نیز بر آن اذعان داشته و برای خروج غیرتورمی از این شرایط بهطور جدی در حال تلاش است، بر بازار سرمایه اثرگذار بوده است ضمن اینکه برخی ابهامات و نگرانیها پیرامون صنایع مهم و کلیدی بورس بهویژه طی ماههای اخیر التهابات بورس را تشدید کرد. اگرچه در این مدت بنده بهعنوان رییس سازمان و همکارانم تلاش زیادی کردیم تا در حدود اختیارات و وظایف مشکلات صنایع را پیگیری کنیم ولی به هر حال واقعیت این است که تصمیمگیری در همه حوزهها برعهده سازمان نیست و حتی بسیاری از تصمیماتی که توسط سازمان بورس بهعنوان نهاد ناظر برای مدیریت شرایط خاص و بعضا بحرانی پدید آمده در بورس اتخاذ شده و محل نقد واقع میشود، واکنشی است به عوامل بیرونی که بازار را تحت تاثیر قرار میدهد و طبیعی است اگر شرایط بازار شرایط عادی باشد، نیازی به چنین تصمیماتی هم نخواهد بود. به هر حال سهامداران و سایر ذینفعان که براثر نوسانات بورس متضرر میشوند، طبیعتا از مدیریت ارشد بورس نیز انتقاداتی مطرح خواهند کرد. باید پذیرفت که ذینفعان بازار سرمایه بهعنوان صاحبان اصلی بازار سرمایه حق دارند انتقادات خود را از مسوولان بازار صراحتا مطرح کنند و وظیفه مسوولان از جمله شخص رییس سازمان این است که در حدود اختیارات و وظایف خود نهایت تلاش را برای حل این مشکلات انجام دهد. طی ماههای اخیر که بازار با نوسانات زیادی براثـر ایجاد ابهام در صنایع یا تفاوت انتظارات از مسایل سیاست خارجی همراه بود، بنده و همکاران تلاش کردیم تا این دغدغهها را بهصورت جدی پیگیری کنیم. آزاد شدن قیمتگذاری محصولات پتروشیمی در بورس کالا، حل مشکلات مالیاتی مربوط به اعتبار کارگزاریها، مذاکرات متعدد با وزارت نفت درخصوص موضوع کیفیسازی پالایشگاهها که منجر به ایجاد ابهام در این صنعت شده است، تعامل مستمر با مجلس درخصوص موضوع نرخ خوراک پتروشیمیها خوشبختانه در نهایت به تصویب واگذاری نرخ خوراک به دولت منجر شد. ایجاد احکام مناسب در لایحه رفع موانع تولید از جمله ایجاد صندوق تثبیت بازار سرمایه و موضوع سهام خزانه شرکتها، پیگیری تشکیل صندوق توسعه بازار سرمایه و تامین منابع مالی این صندوق، پیگیری دغدغههای مربوط به صنعت بانکداری و... بخشی از این موضوعات بود که بنده تلاش کردم طی این مدت تعیینتکلیف شود.
با روی کار آمدن دولت یازدهم این انتظار وجود داشت تا شما هم جزو مدیرانی باشید که تغییر خواهید کرد اما رییسجمهور و وزیر اقتصاد همیشه نگاه مثبتی به عملکرد مرد بورسی ساکن خیابان ملاصدرا داشتند، این نگاه چگونه به یکباره تغییر کرد؟
به نظرم این نگاه تغییـر نکرده است. به هر حال باید پذیرفت که دیدگاهها و ایدههای جدید میتواند منشای اثر باشد و در این راستا تزریق رویکرد جدید به بازار سرمایه از طریق تغییر مدیریت ارشد بازار نیز میتواند راهکاری برای تکمیل زنجیره رشد و توسعه بازار سرمایه به شمار رود ضمن اینکـه خوشبختانه بازار سرمایه طی سالهای اخیر یکی از باثباتترین بازارها از نظر مدیریت بوده است و جابهجایی بنده از سازمان نیز در اواخر دوره قانونی تصدی این سمت که حداکثر 10 سال است، صورت میگیرد. همین امر نشان میدهد که رویکرد کلی حاکم بر دولت درخصوص این بازار حفـظ آرامش و ثبات مدیریتی است.
حفظ آرامش و خونسردی حتی در شرایط بحرانی بازار سهام و البته اعتماد به نفس قابل توجه را میتوان بهعنوان یکی از ویژگیهای شخصیتی شما ارزیابی کرد، آیتالله مهدویکنی رحمتالله علیه بهعنوان استاد اخلاق چقدر در شکلگیری این شاخصهها موثر بودهاند؟
حضرت آیتالله مهدویکنی (ره) نه برای بنده بهعنوان یک دانشآموخته دانشگاه امام صادق (ع) بلکه برای بسیاری از بزرگان و قشرهای مختلف در کشور، یک استاد بزرگ اخلاق بودند و امروز جای این چهره نورانی و اثرگذار در بین ما واقعا خالی است. بنده همواره خود را شاگرد کوچک ایشان میدانم و همیشه تلاش کردم منش و مشی ایشان را سرلوحه کارهایم قرار دهم و قطعا اگر امروز موفقیتی حاصل شده، مرهون شاگردی این استـاد بزرگ است.
اگر فرصت تازهای به وجود میآمد و همانند گذشته این تغییر تکذیب میشد مهمترین کاری که برای رشد معاملات بازار سهام بهعنوان ویترین بازار سرمایه انجام میدادید، چه سیاستهایی بود؟
تلاش مستمر برای کاهش ریسکهای سیستماتیک بازار، پیگیری موضوع توسعه الکترونیک بورس بهعنوان یکی از عوامل کلیدی که طی سالهای اخیر نیز موجب رشد بازار سرمایه شده است، پیگیری تحقق ایده سوپرمارکت مالی، طراحی و معرفی ابزارها و نهادهای جدید مالی، تقویت نقش بازار سرمایه در تامین مالی و توسعه مستمر فرهنگ سهامداری از جمله کارهایی بود که درصورت ادامه فعالیت در بورس، قطعا بهصورت جدی پیگیری میکردم. همچنین اجرایی کردن سند استراتژیک بازار سرمایه که در چارچوب سند راهبردی وزارت اقتصادی، توسط سازمان تدوین و نهایی شده و به نوعی، نقشه راه بازار سرمایه به شمار میرود از دیگر اولویتهای اجرایی من به شمار میرود. در ضمن بسیار علاقهمند بودم که با همکاری صداوسیما، شبکه تلویزیونی مختص مباحث مالی و سرمایهگذاری تاسیس کنیم که با وجود پیگیریهای متعدد، هنوز به نتیجه نرسیده و امیدوارم در آینده، شاهد تاسیس این شبکه باشیم. قطعا در اختیار داشتن چنین رسانهای به تقویت فرهنگ سهامداری و ارتقای جایگاه بازار سرمایه در کشور کمک خواهد کرد.
واگذاریهای اصل «44» در بزرگ شدن بازار سهام نقش انکارناپذیری داشت، شاید اگر ابعاد خصوصیسازی در سالهای اخیر همانند دهه 80 بود، رونق معاملات در تقویت جایگاه رییس سازمان بورس موثر بـود. آیا این ارتباط را قبـول دارید؟
بنده بارها و بارها اعلام کردهام که ابلاغ سیاستهای کلی اصل «44» قانون اساسی از سوی مقام معظم رهبری، هدیـهای ارزشمند از سوی ایشان به بازار سرمایه بود و قطعـا واگذاری گستـرده شرکتهای دولتی در قالب این ابلاغیه، نقش کلیدی در رشد و تقویت بازار سرمایه و بهبود نماگرهای بازار سرمایه از جملـه ارزش بازار، ارزش معاملات، تنوع صنایع حاضر در بورس، کاهش ریسک بازار و... داشته است. طی این مدت، ما هم تلاش کردیم تا بازار سرمایه را از نظر زیرساختها و شرایط، برای عرضههای اولیه اصل «44» آماده کنیم که خوشبختانه با وجود دغدغههای بسیار زیادی که در این خصوص وجود داشت، این کار بهخوبی انجام شد و شرکتهای بسیار بزرگی که شاید کسی فکر نمیکرد بورس، ظرفیت معامله سهام آنها را داشته باشد، آمادهسازی و با استقبال خوب بازار، عرضه و سهامشان معامله شد.
بزرگترین انتقاد بازیگران تاثیرگذار بازار درباره عملکردتان مربوط به دخالت زیاد مدیران حلقه نخست اطراف شما در فرآیند کنترل، هدایت و حفظ بازار سهام بود چرا این نگاه همیشه طرفداران زیادی در چند سال اخیـر داشت؟
نکته مهمی که درخصوص ورود یا عدم ورود نهاد ناظر به بازار که از آن به دخالت یاد میشود، باید مدنظر داشت این است که بازار سرمایه، برخلاف بازارهایی مثل ارز و...، یک بازار تحت نظارت است و طبیعتا، نهاد ناظر در شرایطی، میتواند در بازار ورود کند. اگرچه ممکن است بسیاری مطرح کنند که ورود در روند بازار با ذات سازوکار بازار که باید صرفا مبتنی بر عرضه و تقاضا باشد، منافات دارد اما باید توجه داشت که در همه جای دنیا، نهادهای ناظر بعضا و در شرایط خاص با وضع مقررات معاملاتی، شرایط خاصی را بر روند عادی بازار حاکم میکنند. بهعنوان مثال بعد از بحران مالی سال 2007، دولت آمریکا هم اقدام به تزریق منابع مالی در بازار سرمایه و از طریق خرید سهام ممتاز شرکتها، عملا این شرکتها را دولتی کرد. در ماجرای یازدهم سپتامبر هم بورس آمریکا چند روز تعطیل بود. در قانون بازار اوراق بهادار ایران هم به هیات مدیره سازمان اجازه داده شده است تا در شرایط خاص حتی تا سه روز و بیشتر بورس را تعطیل کند. در مجموع باید به این موضوع توجه داشته باشیم که اگرچه وضع چنین مقرراتی در ذات خود به هیچوجه مطلوب نیست اما باید پذیرفت که گاهی اوقات نهاد ناظر ناگزیر است در مواجهه با شرایط خاص و برای صیانت از منافع ذینفعان از جمله سهامداران حقیقی، تصمیماتی اتخاذ کند که در شرایط عادی بازار، وضع چنین مقرراتی به هیچوجه متصور نیست. به هر حال، به نظر بنده تحلیل و نقد اینگونه ورود نهاد ناظر در بازار را باید نه در خلاء بلکه با درنظر گرفتن جمیع جهات و عوامل از جمله عوامل اقتصادی و اجتماعی و نیز انتظاراتی که ذینفعان مختلف بازار از نهاد ناظر دارند، تحلیل و بررسی کرد ضمن اینکه به هر حال در مقام اجرا و تصمیمگیری به ویژه در شرایط خاص، همه تصمیمات لزوما بهینه و بدون نقص نیستند و ممکن است نقدهایی هم به این تصمیمات وارد باشد که باید مدنظر قرار گرفته و درصورت لزوم اصلاح شود. آنچه ما طی سالهای اخیر، همواره بر آن تلاش داشتیم، ثبات هر چه بیشتر در قواعد معاملاتی بود ضمن اینکه طی این مدت، دامنه نوسان سهام شرکتها از دو درصد در سال 84 به چهار درصد در بورس و پنج درصد در فرابورس افزایش یافت همچنین حجم مبنا در فرابورس حذف و در بورس نیز تعدیل شد.
یکی دیگر از چالشهای همیشگی فعالان بازار سرمایه شیوه غیرمنعطف سیاستگذاریها در سازمان بورس و بعضا تغییر ضوابط معاملاتی بود که طی چند سال گذشته چند بار آن را شاهد بودیم چرا هیچگاه نتوانستید یا در اصل نخواستید تا ارتباط سطح اول مدیران بورس و فعالان بازار را ترمیم کنیـد؟
البته همواره تلاش بنده و همکاران این بوده است تا ارتباط با ذینفعان بازار سرمایه تقویت شود و طی این مدت، بنده و همکارانم بهصورت مستمر با ذینفعان مختلف بازار، ازجمله کارگزاران، شرکتهای سرمایهگذاری و... در ارتباط بودهایم اما باید پذیرفت که طیف گسترده ذینفعان بازار سرمایه از شرکتهای بورسی و فرابورسی گرفته تا نهادهای مالی مختلف مانند کارگزاران، شرکتهای تامین سرمایه، هلدینگها، صندوقهای سرمایهگذاری و... عملا ارتباط مستقیم و مستمر را با این اشخاص، بسیار سخت میکند. در عین حال در ماههای اخیر تلاش کردیم تا اگر کاستی در این حوزه وجود دارد در حد امکان مرتفع شود و امیدوارم مدیریت جدید هم بتواند در این حوزه بهصورت موثر عمل کند.
شاید به همین خاطر بود که هر سیاست حمایتی همانند بیمه سهام، محدودیت خرید و فروش، افزایش زمان معاملات و... برای حفظ و ارتقا بازار اعمال کردید مورد حمایت کامل و ادامه دار حقوقیها و فعالان بازار سهام قرار نگرفت، خود را بهخصوص در دو سال اخیر تنها نمیدیدید؟
بنده هیچگاه این احساس را نداشته و ندارم که سیاستهای سازمان، مورد حمایت واقع نشده است. اتفاقا اگر امروز شاهد شکلگیری نهادها و ابزارهای مالی مختلف در بازار سرمایه هستیم، دقیقا به سبب حمایت گستردهای است که به ویژه از جانب حقوقیها و سایر ذینفعان بازار صورت گرفت. نمونههای متعددی در این خصوص وجود دارد که در مجال مصاحبه نمیگنجد اما به هر حال باید پذیرفت که در شرایطی که یک شرکت حقوقی با مشکل کمبود نقدینگی دستوپنجه نرم میکند، نمیتواند حضور موثری در بازار داشته باشد. به هر حال، بنده اعتقاد دارم حقوقیها و فعالان بازار، واقعا دلسوزانه از برنامههای توسعهای سازمان حمایت کردند و از این منظر از همه آنها سپاسگزارم.
شاید شکل نگرفتن نهادهای مستقل در فضای بازار سرمایه همانند کانون سهامداران حقیقی یا ضعیف نگاه داشتن کانون نهادهای سرمایهگذاری و اینگونه تشکلها از معدود سیاستهای نادرست دوران مدیریتی شما باشد. چرا قوی شدن اینگونه نهادها در سیاستهای سازمان جایگاهی نداشت؟
اگر نگاهی به کارنامه دوران 9 ساله اخیر مدیریت بنده داشته باشید، طی این مدت سه کانون صنفی یعنی کانون کارگزاران، کانون نهادهای سرمایهگذاری و کانون شرکتهای استانی سهام عدالت تشکیل شد و اتفاقا این کانونها با حمایت سازمان توانستند به ایفای نقش بسیار موثر در بازار بپردازند. نکته مهمی که درخصوص کانون سهامداران حقیقی وجود داشت و باعث شد این کانون شکل پیدا کند، این بود که با وجود تعداد میلیونی سهامداران چگونه میتوان کانونی تاسیس کرد که به معنای واقعی و نه در عنوان، کانون سهامداران حقیقی باشد و در فرض وجود سازوکاری برای حل این ابهام، این کانون دقیقا در چه بخشهایی قرار است نماینده سهامداران حقیقی باشد و آیا مثلا یک سهامدار حقیقی حاضر است به کانون اجازه دهد تا به نمایندگی از وی در مجامع شرکتها حاضر شده و رای دهد. همین ابهامات باعث شد که تا به امروز چنین کانونی شکل نگیرد در حالی که سه کانون دیگر برای پیگیری دغدغههای صنفی حوزه مربوطه تشکیل شدند و تا به امروز فعالیت گستردهای نیز داشتهاند.
شاخص بورس در اوایل دهه 80 و همزمان با دوران مدیریت شما کمتر از 10هزار واحد بود، سال گذشته تقریبا به مرز رشد 9 برابری هم نزدیک شد، ارزش بازار، حجم معاملات و سایر پارامترهای بازار سرمایه طی این سالها بیشترین رشد کمی و کیفی را تجربه کردهاند، این تحولات در آیندهای که شما در آن قرار ندارید با همان سرعت ادامه خواهد یافت؟
رشد نماگرها در بازار سرمایه به همان اندازه که به عوامل درونی از جمله فراهم بودن زیرساختهای فنی و مقرراتی، تنوع ابزارها و نهادها و... بستگی دارد، به عوامل بیرونی به ویژه شرایط اقتصادی کشور همبستگی دارد. خوشبختانه دولت محترم موضوع خروج غیرتورمی از رکود را بهصورت جدی در دستور کار قرار داده و اخیرا نیز لایه رفع موانع تولید در مجلس محترم در دست بررسی است. به نظرم جمیع عوامل حاکی از آن است که آینده روشنی پیش روی بازار سرمایه قرار دارد و این بازار میتواند بیشتر از گذشته در عرصه اقتصادی عرض اندام کند.
میراثی نزدیک به 320 هزار میلیارد تومان را تنها در بخش بازار سهام برای مدیر بعدی بر جای خواهید گذاشت، عملکرد قابل دفاع در بخش توسعه بازارها و ابزارهای مالی داشتهاید، به نظرتان رییس سازمان بورس بعد از علی صالحآبادی باید گام در چه مسیری بگذارد؟
به نظرم خوشبختانه در حال حاضر بازار سرمایه ازنظر جایگاه این بازار در نظام اقتصادی، زیرساختهای مقرراتی و فنی، نیروی انسانی، اگرچه در وضعیت ایدهآل نیست اما در جایگاه بسیار قابل قبولی قرار دارد. به نظرم رییس جدید سازمان بورس و اوراق بهادار نیز که خوشبختانه چهرهای متخصص و مسلط به موضوعات مالی است در تعامل با ذینفعان بازار میتواند ضمن شناسایی نقاط و فرصتهای بهبود در مسیر تقویت این بازار حرکت کند. طبیعتا با توجه به رویکرد جدی دولت در افزایش نقش بازار سرمایه در تامین مالی، این موضوع میتواند بهعنوان یکی از اولویتهای مدیریت جدید بورس مدنظر قرار گیرد البته قطعا تقویت بازار اولیه بدون تقویت و افزایش جذابیت بازار ثانویه ممکن نخواهد بود و نباید از این موضوع غفلت شود. تلاش برای تنوعبخشی بیشتر به ابزارها و نهادهای مالی، تلاش برای تعامل مستمر با نهادهای تصمیمگیر به منظور کاهش ریسکهای سیستماتیک بازار، در نظر داشتن توسعه الکترونیک بورس بهعنوان یکی از مولفههای کلیدی رشد بورس و توسعه مستمر فرهنگ سهامداری از جمله موضوعاتی است که به نظر من میتواند در اولویت باشد.
حتی بعد از خداحافظی از صندلی ریاست، رییس سازمان بورس تا مدتها نام علی صالحآبادی را در ذهنها تداعی خواهد کرد، چه حسی خواهید داشت وقتی خودتان به این موضوع فکر میکنید؟
قطعا تاریخ بیش از 9 ساله فعالیت من در راس بازار سرمایه، مملو از خاطرات تلخ و شیرین است که هیچگاه از یاد نخواهد رفت. در حال حاضر، بخش عمده خاطرات این مدت را که در واقع، میتواند بهعنوان تجربیات ارزشمند و کاربردی برای دیگران نیز مورد استفاده قرار گیرد، گردآوری کردهام که انشاءالله در آینده نزدیک بهصورت کتاب منتشر خواهد شد.
ارتباط شخص شما با رسانهها طی این سالها هر چقدر رو به جلو آمد کاملتر و شفافتر شد اما همیشه یک مقاومت درون سازمانی از سوی مدیران بازار سرمایه برای عدم پاسخگویی وجود داشت، آیا این رفتار یک برنامهریزی سیستماتیک بود. چرا اینگونه مدیران برای ارتباط نزدیکتر با رسانهها تحت فشار قرار نمیگرفتند؟
به هر حال رسانهای بودن، خصیصهای است که تا حد زیادی به ویژگیهای فردی اشخاص بستگی دارد؛ اگرچه نوع سازمانی که در آن فعالیت میکنیم، در میزان و نوع ارتباط با رسانهها اثرگذار است. بنده به شخصه طی سالهای اخیر تلاش کردم هم از نظر فردی و هم از نظر سازمانی، ارتباط مستمر، گسترده و نظاممندی با رسانهها داشته باشم و همانطور که بارها هم اعلام کردهام، یکی از عوامل موفقیت سازمان بورس را همین رویکرد فعالانه رسانهای و تعامل حرفهای، دلسوزانه، منتقدانه و در عین حال حمایتی رسانهها با سازمان بورس میدانم. همواره نیز به همکارانم توصیه کردهام تا چنین رویکردی را اتخاذ کنند، اگرچه به همان دلیل که عرض کردم، ممکن است در برخی حوزهها و به دلیل ویژگی شخصیتی برخی مدیران یا مشغلههای کاری آنها، این سطح از تعامل، مطلوب دوستان رسانهای نبوده است ولی در مجموع، استنباط من این است که سازمان بورس در عرصه رسانهای، توانسته است تعامل خوب و اثربخشی داشته باشد و امیدوارم این رویه، روزبهروز تقویت شود.
بهعنوان سوال پایانی اگر حق انتخاب داشته باشید تدریس در دانشگاه امام صادق را دنبال خواهید کرد یا از تجربه این سالها در مسیری دیگر همانند تاسیس یک نهاد مالی مرتبط با بازار سرمایه استفاده میکنید؟
بنده طی سالهای اخیر، مسوولیت اجرایی و فعالیت دانشگاهی را توام با یکدیگر پیگیری کردهام و از این به بعد هم اگر خدا بخواهد، علاقهمند هستم همین رویکرد را دنبال کنم. ضمن اینکه قطعا تلاش خواهم کرد تا بهعنوان یک عضو بازار سرمایه که حدود یک دهه در این بازار فعالیت داشتهام در این بازار و در سایر عرصههای نظام اقتصادی کشور در حد تـوان منشای خدمت به کشور باشم.
به این کلمات تنها جواب یک کلمهای یا جمله کوتـاه بدهید.
سبـزوار: وطن
شاخص کل: نبض بازار
حقوقیها: بازیگران موثر
طیبنیا: مرد آرام و با اخلاق اقتصاد
سهامدار: ولی نعمتـان ما
انرژی هستهای: حق مسلم
سیستم جدید معاملات: نقطه عطف بورس
ملاصدرا: خانه دوم
شایعه: آفت جان بازار
دانشگاه امام صادق: مهد تعهد و تخصص
تالار منطقهای کرج: نقطه شروع
رسانه: شاهکلید موفقیت
بیمه سهام: ابزار کارآمد، اما ناکافی
آمارسازی: حرکت ناپسند
عبدهتبریزی: استاد شهیـر مالی
یکم آذر 84: نقطه عطف بورس
دستکاری: مصداق تخلف
تابلو قرمز معاملات: روی بد نوسان
کد سهامداری: نقطه شروع
بورس نیویورک: فاصلـه
شاپور محمدی: دوست و همکار قدیمی
منبع :
روزنامه جهان صنعت + بخش دوم + لینک دوم + سوم + چهارم + پنجم
گزارش در یک نگاه + بخش دوم + لینک دوم + سوم
بازتاب :
سرمایهگذاری در بازار سهام به خطر افتاد
بورس بر بستر رشد بی مهابای نرخ دلار و ادامه سقوط قیمت جهانی نفت، با ریزش دستهجمعی شاخص و قیمتها مواجه شد. این تحولات در حالی روز گذشته در بازار سهام شکل گرفته که اوضاع و احوال این بازار در چهار روز معاملاتی گذشته به بدترین شکل ممکن برای سهامداران رسیده است. نگاهی به آمارها مشخص میکند از روز سهشنبه هفته گذشته تا روز گذشته، ارزش بازار سهام بیش از 12 هزار میلیارد تومان کاهش را به ثبت رسانده که این عدد نشان میدهد کاهش ارزش سهام در بورس به مرز هشداردهندهای رسیده و بازگوکننده عقبگردهای تاریخی چند ماه گذشته است. در حالی که ارزش این بازار در چهارم آذرماه 93 نزدیک به 336 هزار میلیارد تومان بوده با ریزش سنگین 12 هزار میلیارد تومانی در 4روز، روزگذشته در 9 آذرماه 93 به 324 هزار میلیارد تومان دست پیدا کرده است. شرایط شاخصهای این بازار هم به مراتب بدتر از ارزش بازار است چراکه در این دوره زمانی شاخص کل معاملات از 75 هزار و 739 واحد به 72 هزار و 189 واحد رسیده است که سقوط سه هزار و 759 واحدی این پارامتر تنها در چهار روز کاری عمق ضرر و زیان سرمایهگذاران را در بازار سهام مشخص میکند. درباره ادامه این ریزش و سقوطها در تالار شیشهای تحلیلهای متفاوتی وجود دارد. اما رسیدن قیمت جهانی نفت به 65 دلار در هر بشکه از یکسو که البته استراتژیستهای بینالمللی آن را یک توطئه پشتپرده غرب بر علیه روسیه و ایران میدانند در حال حاضر توانسته است صنایع پتروشیمی در بازار سهام را تحت تاثیر قرار دهد. هرچند تحریمهای ایران صادرات نفت را به شدت تحت فشار قرار داده است اما همان اندک صادرات علنی و غیرعلنی ایران نیز تحت تاثیر این افت قیمت شدید قرار گرفته و موجبات نگرانی سهامداران را فراهم کرده است. در آنسوتر و در فضای اقتصاد داخلی کشور بازگشت هیجان دلار و رشد قیمت این ارز با ارزش نیز مزید بر علت شده است تا وسوسه خروج نقدینگی از بازار سهام این روزها به شدت مورد علاقه سرمایهگذاران قرار گیرد. روز گذشته در هوای سرد پاییزی، نرخ دلار هیجانهای داغی را در صرافیها و میان دلالان ارزی ایجاد کرد و باعث شد تا پس از مدتها قیمت دلار به مرز 3500 تومان نیز برسد. همین پالسها برای سهامداران کافی است تا با یک تردید تمام عیار برای انتخاب محل سرمایهگذاریهای خود مواجه شوند. با ادامه این روند و مهار نشدن آن باید منتظر روزهای سیاهتری برای بورس و سهامداران آن باشیم. جالبتر آنکه نه از واکنش حقوقیها خبری است و نه ادارهکنندگان همیشه منفعل این بازار سعی میکنند تا اوضاع را به نفع سهامداران مدیریت کنند.
منبع :
روزنامه جهان صنعت + بخش دوم + لینک دوم + سوم + چهارم
گزارش در یک نگاه + بخش دوم + لینک دوم + سوم
بازتاب :
.
«توافق، تمدید یا شکست» مذاکرات سیاسی، «صعود، ابهام یا ریزش» بورس، این گزینههای احتمالی تاثیر تصمیم بزرگ ایران و 1+5 بر سر مساله هستهای چندین ساله در فضای معاملات تالار شیشهای برای بعد از 3 آذرماه 1393 خواهد بود. در حال حاضر همه چیز در یک جریان خلا به سر میبرد. دو طرف مذاکرات که تقریبا تمرکز کل رسانههای دنیا را این روزها به خود اختصاص دادهاند نه میتوانند با اطمینان از توافق بزرگ سخن بگویند و نه از شکست مذاکرات خبری به بیرون درز میدهند، اما در این سو و در بورس از مدتها قبل همه چیز به سوم آذرماه ختم شده است. هر چند دیدگاههای محافظهکارانهای هم وجود دارد مبنی بر اینکه صنایع بورس دست کم شرایط فعلی را حفظ خواهند کرد اما انتظار روانی سهامداران که از مدتها قبل همه تحلیلها و خرید سهام را مبتنی بر عاقبت مذاکرات در پایان دوره فعلی کردهاند فشار عجیبی را به این نهاد سرمایهپذیر تحمیل کرده است. نوسانهای شدید افت قیمت سهام در بورس تهران که در هفتههای اخیر به اوج خود رسیده، گویای حساسیتهای بیان شده است. اما بعد از سوم آذرماه چه آیندهای در انتظار بورس است؟ این بزرگترین سوال این روزهای فعالان بازار سرمایه است. امروز «خوب، بد و زشت» این مذاکرات، «توافق، تمدید یا شکست» احتمالی آن سرخط اصلی منابع خبری دنیا خواهد بود. اما از فردای سوم آذرماه، واکنش سهامداران در تالار شیشهای میتواند تبعات بزرگ خوشایند یا بحران آمیزی را به این بازار مالی تحمیل کند. واقعیتها را نمیتوان پنهان نگاه داشت، بورس با شکست مذاکرات یکی از پازلهای گردش نقدینگی در اقتصاد ایران را فلج خواهد کرد و موج خروج نقدینگی از این بازار به راه خواهد افتاد و به تبع آن ریزشهای سنگینی در این بازار مالی به وقوع خواهد انجامید. برعکس این ماجرا هم میتواند امیدهای زیادی را در بورس برای سهامداران به وجود آورده به گونهای که این اتفاق میتواند برای این نهاد مالی به یک رنسانس تبدیل شود. باید کمتر از 24 ساعت صبر کرد تا مشخص شود آینده تحولات سیاسی و نتیجه آخرین دور از مذاکرات برای ایران یک پیروزی بزرگ خواهد بود یا همه چیز در هالهای از ابهام فرو خواهد رفت و بورس هم در این میان یکی از قربانیان آن خواهد بود.
منبع :
روزنامه جهان صنعت + بخش دوم + سوم
بازتاب :
.
تقابل دو اندیشه در بازار سهام
ورود نقدینگی تازه از یکسو، رشد قیمت بخشی از سهمها در بازار از سویی دیگر همگی به بازگشت بورس به روزهای پررونق منجر شده است. در همین حال عرضههای اولیه که بعد از یک خواب سنگین دوباره به تالار شیشهای بازگشته به موازات اینکه برای بازار مناسب ارزیابی شده اما انتقاداتی را نیز به همراه داشته است. واقعیت آن است که تجربه تلخ واگذاریهایی با حجم سنگین در گذشته و افت بازار ترس و نگرانیها زیادی را برای معاملهگران در شرایط تازه بورس به وجود آورده است. تحلیلگران منتقد بر این اصل که نباید در بازاری که در حال رونق است عرضههایی این چنین صورت بگیرد تاکید دارند و این برنامهریزی عرضههای متعدد را برهم زدن آرامش و رونق معاملات میدانند. در آن سوتر برخی دیگر برای تداوم رشد قیمت سهام این استراتژی را مناسب ارزیابی میکنند. به هر حال در هر حالت مثبت یا منفی که بازار سهام تحت تاثیر عرضههای اولیه قرار گیرد باید اذعان داشت که مهم این است که هیچگاه در بازاری همانند سهام نباید سیاستهای ناگهانی روی دهد که متاسفانه همیشه شاهد اینگونه تصمیمسازیها هستیم و گویی تجربههای گذشته قرار نیست محور سیاستگذاریهای تازه قرار گیرد. به هر حال وضعیت فعلی بورس دارای ابعاد گستردهای شده است.
منبع :
روزنامه جهان صنعت + بخش دوم + سوم
بازتاب :
ازتغییر حاشیهساز سهامداران تا انتقال به مرکز مالی ایران
در حالی که از خرداد ماه سال جاری تا به امروز که بحث صندوق توسعه بازار سرمایه برای حمایت از بازار سهام جدی شد و خروجی جلسه شبانه طیبنیا وزیر اقتصاد با مدیران چند بانک بزرگ که اغلب از جمله سهامداران صندوق نیز بودند بر تزریق پنج هزار میلیارد تومان نقدینگی بنا نهاده شد، در اتفاقی تازه مدیریت این صندوق تغییر کرد. این در شرایطی است که تامین سرمایه امین با مدیرعاملی علی سنگینیان ماموریت بازارگردانی و فعال کردن این صندوق را بر عهده داشتند در چرخشی شگفتانگیز و با برگزاری مجمع یک تحول بزرگ در مدیریت صندوق شکل گرفت و عملا اداره صندوق توسعه بازار سرمایه از یک نهاد تخصصی و فعال در بازار سرمایه به یک نهاد غیر تخصصی از جهت فعالیت در بازار تغییر ماهیت پیدا کرده است. این تحول از این جهت قابل اهمیت است که سهامداران این صندوق ظاهرا این نکته با اهمیت را فراموش کردهاند که ماهیت و اهداف مرکز مالی که در ادامه این گزارش آن را میخوانید اساسا ارتباطی به بازارگردانی و اداره ابزار مالی همانند صندوق توسعه بازار سرمایه نیست. در آنسوتر اعضای هیات مدیره مرکز مالی شامل دو مدیر عامل بورسها «انرژی و فرابورس» و مدیرعامل شرکت سپردهگذاری مرکزی و تسویه وجوه هستند که مدیر عامل آن بر عهده علی نقوی است و به طور طبیعی مدیریت صندوق توسعه بازار سرمایه را نیز بر عهده خواهد گرفت. نگاهی به تحولات روی داده صندوق توسعه بازار سرمایه نشان میدهد همه چیز در پیچیدگی و ابهاماتی فرو رفته است که رویدادهای فعلی بازار سهام را بی ارتباط با آن نمیتوان ارزیابی کرد. شاید باید کمی منتظر گذشت زمان بود تا مشخص شود این تصمیم و جابهجایی عاقلانه بوده یا پشت پردهای دارد که از همین حالا مشغول چشمکزدن است. در ادامه با ارزیابی از اهداف، ماموریت و چشم انداز مرکزی مالی به خوبی به این نکات پی خواهیم برد که اساسا تعریف فعالیتهای این مرکز بیشتر تحقیقاتی و پژوهشی است تا اینکه بخواهد در میان کارزار بازارگردانی در جهت تقویت معاملات سهام باشد. البته در سایت مرکز مالی اساسنامه شرکت وجود ندارد تا مشخص شود احتمالا بر اساس موارد کلی زیر این فعالیت تازه میتواند از نظر قانونی هم مشکل داشته باشد مگر آن که تغییری در اساسنامه شرکت صورت گرفته باشد یا صورت بگیرد.
اهداف
بر اساس اطلاعات موجود در سایت مرکزی مالی اهداف این نهاد، بهرهگیری از ظرفیتهای بازار مالی (بالاخص بازار سرمایه) و استفاده از نیروهای خبره، با استعداد و خلاق در جهت هدایت و رهبری آموزش و تحقیقات راهبردی برای بازارهای مالی ایران، ارتباط با پژوهشکدهها، دانشگاهها و مراکز مالی داخلی و بینالمللی در جهت ارتقای سطح کمی و کیفی تحقیقات کاربردی در حوزه مالی، بازوی توانمند آموزشی و پژوهشی بازار سرمایه کشور، در طراحی دورههای کوتاهمدت و بلندمدت آموزشی و همکاری با موسسات آموزشی معتبر و تامین نیازهای آموزشی و پژوهشی مدیران و کارکنان بازارهای مالی (بالاخص بازار سرمایه)، ارتقای سطح دانش عمومی جامعه در حوزه مالی از طریق انتشار مجلات وکتب علمی و سایر نشریات علمی- تخصصی، جایگاه تراز اول ارایه خدمات مشاورهای در حوزه بازارهای مالی در سطح کشور و توسعه فعالیت در سطح خاورمیانه و اهتمام جهت کسب جایگاه مرجعیت علمی در سطح کشور در حوزه بازارهای مالی و نمایندگی بینالمللی علمی کشور در این حوزه اعلام شده است.
ماموریت
همچنین در خصوص ماموریت این مرکز آمده است، تلاش مرکز مالی ایران این است که در عرصه ارائه خدمات آموزشی، پژوهشی و تحقیقاتی حداکثر رضایتمندی ذینفعان را فراهم سازد و سازمانی پیشرو در زمینه آموزش تخصصی، تربیت نیروی انسانی کارآمد و نوآوریهای پژوهشی در حوزه بازار مالی باشد. مسوولان این مرکز به ظرفیتهای علمی مرکز معتقدند و تلاش میکنند تا با بهبود مستمر عملکرد مرکز مبتنی بر سیاستگذاری، تصمیمگیری، تامین منابع مالی و نیروی انسانی مستعد، مرکز را به الگویی مناسب در سطح کشور و منطقه تبدیل کنند و به منظور دستیابی به این چشمانداز ضمن تدوین اهدافی متعالی، واقعبینانه و شفاف با راهبردهای مناسب و ایجاد نظام پایش و ارزشیابی مستمر میکوشند در برابر نیازهای جامعه و فعالان بازارهای مالی (به ویژه بازار سرمایه) پاسخگو باشند.
چشمانداز
افزون بر این مرکز آموزشی و پژوهشی در تراز بینالمللی، نقطه اتکای تصمیمگیری و سیاستگذاری، تحولآفرین در حوزه بازارهای مالی کشور و منطقه خاورمیانه با تاکید بر ارتقای مهارتهای آموزشی و پژوهشی در حوزه بازارهای مالی، حرکت به سمت مدیریت دانش، آیندهپژوهی و پیش آگاهی در تصمیمسازی و جریانسازی علمی در بازارهای مالی، توسعه آموزشهای کاربردی و ارتقای اثربخشی آن در حوزههای بازارهای مالی، خودگردانی در اداره مرکز و تقویت ارتباطات علمی در داخل و خارج را در چشمانداز خود در سایت بازتاب داده است.
جزییات تغییر مدیریت
با تصویب مجمع عمومی عادی سالانه صندوق توسعه بازار سرمایه، مدیریت این صندوق که تا پیش از این بر عهده شرکت تامین سرمایه امین بود، به مرکز مالی ایران سپرده شد. در سویی دیگر این تصمیم در جلسه مجمع سالانه صندوق توسعه بازار سرمایه و با رای مثبت سهامداران این صنـدوق صورت گرفت. علاوه بر این، شرکت بورس اوراق بهادار، شرکت فرابورس، شرکت بورس کالا، شرکت بورس انرژی و شرکت سپردهگذاری مرکزی اوراق بهادار و تسویـه وجوه، سهامداران مرکز مالی ایران هستند این در حالی است که به اعتقاد اغلب کارشناسان، صندوق توسعه بازار سرمایه به عنوان یکی از نهادهای مالی مهم در بازار توانسته است اقدامات گسترده و موثری به منظور حفظ نقدشوندگی سهام و ایجاد ثبات در بازار سرمایـه به ویژه طی ماههای اخیـر انجام دهـد. مدیرعامل مرکز مالی ایران در گفتوگو با سنا ضمن بیان اینکه صندوق توسعه بازار سرمایه تاکنون با مدیریت شایسته شرکت تامین سرمایه امین توانسته است به خوبی از عهده مسوولیت اصلی خود، یعنی ایجاد ثبات و تقویت نقدشوندگی سهام در بازار برآید، افزود: تعامل با ذینفعان صندوق، تدوین و تصویب اصول و خطمشی سرمایهگذاری و استراتژیهای عملیاتی به منظور عکسالعمل به موقع در بازار، استقرار سیستم دریافت بازخورد مستمر از مشارکتکنندگان بازار درخصوص عملکرد صندوق، ازجمله برنامههای آینده صندوق توسعه بازار سرمایه خواهد بود. علی نقوی خاطرنشان کرد: با توجه به اینکه بورسهای چهارگانه و نیز شرکت سپردهگذاری، سهامداران مرکز مالی ایران و طیف وسیع و متنوعی از اشخاص حقیقی و حقوقی، سهامداران این پنج شرکت هستند، از این رو مرکز مالی ایران به طور غیرمستقیم دربرگیرنده بخش عمده ذینفعان بازار سرمایه است و با برخورداری از این جامعیت میتواند به عنوان یک نهاد مستقل و فراگیر نقش موثری در تحقق اهداف صندوق توسعه ایفا کند، همانگونه که نقش صندوق در ایجاد ثبات در بازار، تقویت نقدشوندگی سهام و مدیریت رفتارهای هیجانی در بازار تاکنون نیز بسیار حایز اهمیت بوده است.
منبع :
همزمان با ورود نقدینگی و رکود بازارهای موازی
به بورس برگردیم یا همچنان با ترس به این بازار نگاه کنیم؟ این سوال این روزها برای سهامدارانی که در سال گذشته و حتی اوایل سالجاری در بازار سهام مشغول خرید و فروش سهام بودند و حال فعال نیستند و دستکم بخشی از سرمایههای خود را از این بازار خارج کردهاند، به معمایی بزرگ تبدیل شده است. ریزش ارش بازار سهام که در طی شش ماهه نخست سالجاری به بالاترین حد خود رسید و ادامه آن تا اوایل پاییز تردیدهای زیادی را برای سرمایهگذاران برای فعالیت در بازار سهام به وجود آورد و این اتفاق باعث شد تا افراد زیادی هم از تالارهای شیشهای خارج شوند و به فکر سرمایهگذاری در سایر حوزههای سرمایهپذیر دیگر باشند. اما بازگشت رونق به بازار خرید و فروش سهام که تحت تاثیر تحولات و اخبارهای سیاسی مثبت ایران و غرب بر سر مساله نشست 1+5 با محوریت مساله هستهای روی داده است به قدری برای سهامدارن جذاب بوده که در طی هفته گذشته و تنها در سه روز کاری شاخص کل معاملات با بیش از دو هزار واحد رشد از کانال 74 هزار واحد به 76 هزار واحد تغییر جهت بدهد. در این بین ارزش بازار سهام نیز با صعود قابل توجهی مواجه شد و به 342 هزار میلیارد تومان رسید. همه این تحولات را اگر کنار یکدیگر قرار دهیم و چشمانداز مثبت تحولات سیاسی را در نظر بگیریم باید به سهامدارانی که قصد بازگشت مجدد به بازار سهام را دارند حق بدهیم که با وسوسه حضور دوباره در بین فعالان بازار سهام روبهرو شوند. افزون بر این ریزشهای شدید قیمت جهانی طلا که قیمت سکه طلا در ایران را نیز تحت تاثیر قرار داده به طوری که قیمت طلا را به پایینترین سطح در چند سال گذشته رسانده نیز به خوبی توانسته است بر تردیدها اضافه کند. در شرایطی که قیمت فعلی تمام سکه بهار آزادی حتی از 900 هزار تومان نیز پایینتر آمده و در کنار آن هر گرم طلای 18 عیار نیز به مرز 90 هزار تومان رسیده همگی نشانههای مثبتی برای سرمایهگذاران بورس و البته ضرر و زیان برای سرمایهگذارن فعلی طلا به دنبال داشته است. در سویی دیگر سایر بازارهای موازی همانند مسکن و ارز نیز در رکود گذشته غرق شدهاند. به واقع ورق برای بورس بار دیگر برگشته و اگر فضای فعلی نیز تقویت شود ریسکهای سیستماتیک و غیرسیستماتیک نیز خوب مدیریت شوند همانند سال گذشته بورس میتواند به محلی برای سرمایهگذاری بادوام و امن تبدیل شود که رشد چند وقت اخیر موید این تحلیل است.
منبع :