از ورود قوه قضاییه تا شفافسازی دادستانی
هر چند واگذاری باشگاه پرسپولیس تا به امروز با بهانه و سنگاندازیهای زیادی همراه بوده، اما از این به بعد جریانات تازه و هیجانانگیزتری وارد این داستان خواهد شد تا این واگذاری بیشتر شبیه به یک فیلم جنایی و پلیسی شود تا یک واگذاری ساده که سالهاست به نتیجهای منجر نشده است. فضای این واگذاری از جایی تغییر پیدا کرد که حمیدرضا سیاسی، مدیرعامل این باشگاه که کمتر از 10 روز از حکم مدیرعاملی وی نگذشته و به نوعی مهر آن خشک نشده چند روزی میشود که بنا بر اتهامهای مطرح شده غیرشفاف و با حکم قانون در سلولهای زندان اوین در حال گذران دوران تازهای از عمر خود است. وی که بعد از جریانات برکناری عجیب و غریب علی دایی و خروج رحیمی، مدیرعامل سابق از این باشگاه مدتها بود که سکاندار باشگاه پرسپولیس شده بود شاید اگر تصور میکرد که تبعات و جنجالهای این باشگاه وی را به زندان اوین هدایت کند هرگز سودای وارد شدن به دنیای پرحاشیه فوتبال را در سر نمیپروراند. حال به تبع این جریانات روز گذشته در شرایطی که مقدمات واگذاری دو باشگاه پرسپولیس و استقلال فراهم شده بود، با حکم قوه قضایی واگذاری پرسپولیس متوقف شد تا همه چیز تحت تاثیر این تصمیم تازه قرار گیرد. به هر حال آن زمان که همه چیز عادی و مشخص شده بود این واگذاری به انتها نرسید، حال آنکه با ورود قوه قضاییه و دادستان به این ماجرا و حاشیههای تازه مشخص نیست این باشگاه چه آیندهای را در سطح مدیریتی و خصوصی شدن خواهد داشت. هر چند که نباید احتمال دستهای پشتپرده برای منحرف کردن این واگذاری را نیز بیاثر دانست چراکه دندانهای زیادی برای تصاحب این باشگاه قدیمی و مردمی تیز شده است تا با خرید آن بتوانند رویاهای خود را به حقیقت تبدیل کنند. با این وضعیت آیا میتوان خوشبین بود که همه این ماجرا به سادگی اظهار نظرهای فعلی باشد ؟
منبع :
واگذاری به هر شکل ممکن؟
واگذاری دو تیم تهرانی و پرطرفدار پرسپولیس و استقلال که از سالهای گذشته و حتی در دولتهای پیشین وعده آن به یک شعار ثابت دولتمردان تبدیل شده بود، حال در دولت یازدهم قرار است به قسمت نهایی خود برسد و این تیمها به بخش خصوصی واگذار شود. اما سرعت عمل دولت تازه و در کنار آن اراده وزیر ورزش که حتی یک نماینده ویژه هم برای این واگذاری تعیین کرده است نشان از آن دارد که باید به زودی خبرهای هیجانانگیزی از سرانجام این پروژه طولانی به گوش برسد. اصل این تصمیم مورد پذیرش همه منتقدان و مدافعان واگذاری این تیمها از دولت به مردم است اما نکتههای خاصی هم در این میان وجود دارد که مورد انتقاد کارشناسان و فعالان قرار گرفته است. چرا در حالی که سالها این واگذاری معطل مانده بود، حال تصمیمگیرندگان ارشد اقتصادی دولت و وزیران ورزش و اقتصاد اصرار دارند تا در خوشبینانهترین حالت تا پایان سالجاری که تنها 18 روز کاری از آن باقیمانده است و در بهترین حالت تا 20 فروردینماه 1393 دو باشگاه سرخابی را به بخشخصوصی واگذار کنند. آیا این مقامات به تبعات این واگذاری عجولانه توجه کردهاند. واقعا اگر اهلیت خریداران در ابتدا احراز شود و در ادامه با بیملاحظهگریهای خریداران به علت عدم ارزیابی نشدن دقیق به خاطر تعجیل در واگذاری به یک بحران مدیریتی و مالکیتی در سطح ملی تبدیل شود، آقایان حاضر به پاسخگویی هستند؟ مشخص است که دولت فقط به خاطر پرداخت نکردن سهم خود از تیمداری این دو باشگاه که در مجموع شاید 50 میلیارد تومان در سال میشود، قصد دارد به هر طریق ممکن و در اولین فرصت از زیر بار مالکیت این دو باشگاه شانه خالی کند که این میتواند به صورت بالقوه به یک چالش تمام عیار برای دولت حسن روحانی تبدیل شود.شاید بهتر آن باشد که مقامات مسوول با درایت بیشتری این واگذاری را به مرحله نهایی برسانند.
منبع :
اگر فوتبالی که ما در ایران بازی میکنیم را با فوتبالی که آنور آبیها بازی میکنند مقایسه کنیم به این نتیجه میرسیم که بازیکنان ما تنها کاریکاتوری از فوتبال روز دنیا را در ایران بازی میکنند که البته نباید به «کاریکاتور» توهین شود چراکه در اصل این بازیکنان و مربیان پرادعا حتی توان شبیه به کاریکاتور بودن نسبت به فوتبال روز دنیا را نیز ندارند. تاسفآورتر آن که علاقهمندان به این نوع فوتبال همانند همیشه در انتظار یک بازی با کیفیت هستند و هر بار سرخوردهتر از همیشه از انتخاب خود برای دیدن فوتبال ایرانی پشیمان میشوند.داربی 78 دو تیم تهرانی «پرسپولیس و استقلال» نمونه واضح و باکیفیتترین نوع فوتبال با نسخه ایرانی است. واقعا برای حال خودم متاسف هستم که باز هم با هیجان نشستم و از تلویزیون بازی را دیدم. 90 دقیقه مشت و لگد به جای کارهای ترکیبی و تاکتیکی، 90 دقیقه وحشیبازی به جای نشان دادن تکنیکها و لحظههای ناب فوتبال... ما فوتبالدوستان ایرانی توقع نداریم که کیفیت فوتبال تیمهای ما در سطح لالیگا، کالچو یا حتی لیگهای کشورهای درجه اروپا همانند ترکیه، بلژیک و غیره باشد. اما آیا این توقع که تیمهای فوتبال ما و در راس آن دو تیم تهرانی که همیشه بیشترین ادعا و کمترین سطح فوتبالی را دارند، بتوانند حداقل 10 پاس به هم بدهند، چهار تا شوت به دروازههای یکدیگر شلیک کنند، تاکتیک و تکنیک قابل دفاع را از خودشان نشان بدهند، توقع بیجا یا زیادی است؟ برای من دیگر دیدن با هیجان فوتبال ایرانی و در راس آن داربی «پرسپولیس و استقلال» تمام شد. دیگر در این نمایش مضحک نقش تماشاگر غافل را بازی نمیکنم. از این به بعد با ایمان به اینکه فوتبال ایرانی یعنی وقت تلف کردن و نگاه کردن آن ارزش ندارد اگر هیچ کاری نداشتم و هوس وقت تلف کردن داشتم به بازی فوتبال تیمهای ایرانی نگاه میکنم.
منبع :
یک قرمز و آبی دیگر، یک هیجان تمامنشدنی و 90 دقیقه حرص و جوش خوردن دوستداشتنی که هر فصل فوتبالی حداقل دو بار اون رو تجربه میکنم. اینبار هم اوضاع هم مثل همیشه است چون داربی همیشه داربی است. مردان این بازی باید مرد این بازی باشند. نه ادعا و نه ستاره بودن و نه حتی تاکتیکهای متنوع، هیچکدام نمیتواند برنده را از قبل مشخص کند و حداقل این قانون در ایران همیشه جواب داده است برخلاف سایر داربیهای دنیا که تیم آمادهتر و قدرتمندتر همیشه با شانس بیشتری برنده بازی بوده است. جمعه 27 دیماه 1392 میتواند برای پرسپولیس یا استقلال و هوادارن آن یک تراژدی باشد و حتی یادآور یک «دژاوو» از داربیهای پیشین اما برای من تنها یک چیز مهم است و آن هم این است که تیم محبوبم پرسپولیس که البته در زمان نوشتن این نوشته به خاطر یک مشت پول که البته حقشان است در اعتصاب به سر میبرد، برنده شود که اگر نشود شانس قهرمانی این فصل به احتمال بالای 60 درصد از دست خواهد رفت. یک چیز برای من روشن است که این فوتبال آخرین فوتبال دنیا و آخرین داربی ایرانی نیست و چه ببریم و چه ببازیم سعی میکنم همان 90 دقیقه را با عشق به فوتبال با همه آن هیجانهایش ببینم. فقط خدا کند بازیکنهای صاحب غم پول تیم محبوب من حالا که تحمل دوری از پول را ندارند حداقل تعصب بازیکنهای قدیمی را در بازی داشته باشند و نشان دهند ارزش پولی که میگیرند را دارند و حاضرند در مهمترین بازی فصل به خاطر هواداران و اعتبار خودشان بجنگند.
منبع :