«80» درصد بورس اوراق بهادار در اختیار گروهی است که در زمانی که بازار به آنها نیاز دارد، وارد نمیشوند و در این شرایط اقلیت بخش حقیقی جریان بازار را در اختیار میگیرند»، این تحلیل یک کارشناس و فعال بازار سرمایه نیست بلکه انتقاد صریح مدیر نظارت بر بورسهاست که آن را در یک نشست رسمی در روز گذشته در هجدهمین نشست صبحانه کاری کانون نهادهای سرمایهگذاری به مخاطبان خود که اتفاقا از بزرگان بورس بودند بیان کرد. این جمله معانی زیادی را در بورس به وجود میآورد که برای تحلیل آن میتوان زوایای گستردهای را مورد بررسی قرار داد؛ از نوسانهای شدید قیمتها در معاملات تا رشدهای بیمحابایی که عنان بازار را از اختیار صاحبان آن در زمانهایی که البته کم نیستند، خارج میکند. حقوقیها را باید صاحبان معاملات در بازارهای مالی و سرمایهای نامید، نه در ایران که در همه بورسهای دنیا از نیویورک تا ژاپن از لندن تا هنگکنگ. این یک سیستم و روال مرسوم است اما آیا در همه بورسهای دنیا همیشه و در همه حال حقوقیها به دنبال جمع کردنهای پرسود و خالی کردنهای پرضرر در بازار هستند و در شرایطی که نیاز است نقش حمایتی خود را نشان دهند به بازار وارد نمیشوند؟ قطعا پاسخ به این سوال مطلقا مثبت و منفی نیست اما به صراحت میتوان گفت نه شرکتهای بزرگی که جزو سهامداران بزرگ این بورسها هستند از اینگونه رفتارهای معاملاتی نشان میدهند و نه کلیت بازارهای آنان این اجازه را میدهد چراکه نهادهای ناظر در بورسهای معتبر بینالمللی نقش خود را آنقدر کمرنگ نمیکنند که به نوعی بازار و روند معاملاتی آن را اکثریتی نزدیک به 80 درصدی در دست بگیرند. بهراستی باید چه سازوکاری را به جریان انداخت تا این اشکال حداقل کمرنگ شود؟ شاید تغییر نگاههای مدیران و ادارهکنندگان شرکتهای بزرگ و هدایتگر در ایران در این مساله راهگشا باشد تا همه چیز را در به انتفاع رسیدن نهاد متبوع خود خلاصه نکنند. اما باید به جایگاه مرجع ناظر و تصمیمساز بازار سرمایه نیز اشاره کنیم که بهخوبی میتواند با استفاده از اهرمهای بازدارنده نسبت به اینگونه انحرافها واکنش نشان دهد تا اوضاع آنقدر بحرانی نشود که از دایره کنترل خارج شود. به هر حال این روند نیاز به یک اصلاحات جدی دارد اما آیا اراده یا قدرتی وجود دارد؟
منبع :
روزنامه جهان صنعت + بخش دوم + لینک دوم + سوم
گزارش در یک نگاه + لینک دوم + سوم
تا حالا بیمارستان نرفته بودم. اما برای اولین بار رفتم و بیش از پنج ساعت در جایی بودم که تا به حال یا از داخل تلویزیون، سریالها و فیلمها دیده بودمش یا از کسی شنیده بودم. در اون پنج ساعت تقریبا خیلی چیزهایی دیدم که فوقالعاده بود. هم خوشحالکننده و هم ناراحتکننده که البته باید اتفاقهای حاشیهای رو هم بهش اضافه کنم. من منتظر بودم تا بیمار من از اتاق عمل جراحی بیرون بیاد. خیلی فرصت داشتم و به خاطر اطلاعات کاملی که قبل از آغاز عمل جراحی پرستار به من داده بود کاملا میدونستم که تا کی میتونم برم همه جای بیمارستان رو بررسی کنم تا حس کنجکاوی من ارضا بشه. اولین چیزی که خیلی برام جالب بود حضور دو مامور پلیس در کنار بخش پذیرش در اورژانش بیمارستان بود. یا وقتی کنار یک همراه بیمار نشسته بودم در اوج حرف زدنهامون وقتی بیمارش از اتاق جراحی بیرون اومد چنان از خود بیخود شد که اصلا فراموش کرد به من نگاه کنه و به سرعت بلند شد و رفت که البته این رفتار کاملا طبیعی بود اما من خیلی تعجب کردم چون دقیقا به حساسترین بخش صحبتهامون رسیده بودیم. یا وقتی یک بانو که تازه مادر شده بود از اتاق جراحی اومد بیرون، همسر اون خانم آنقدر از تولد اولین فرزندش و سلامتی همسرش ذوق زده شده بود که تا چند دقیقه فقط لبخند به لب داشت و به همه میخندید. بغض، خوشحالی، حرکت سریع آدمها، انتظار و حتی استرس تو بیمارستان موج میزد. اما من حالا خوشحالم که بیمار من هم بعد از ساعتها عمل جراحی به سلامت از اتاق ورود ممنوع خارج شد تا امید و عشق در خانه ما باز هم موج بزند تا من باز به آسمان نگاه کنم و بگویم خدایا شکر که به همه بیمارهایت شفا اعطا میکنی.
منبع :
«تامین مالی»، واژهای که این روزها از سوی بزرگان اقتصادی در ایران زیاد شنیده میشود. در این میان بازار سرمایه در کنار سیستم بانکی در کشور دو شاهراه عمده و اساسی حلوفصل تامین نقدینگی پروژههای ملی هستند. نگاهی به آمارها نشان میدهد که به دلیل گستردگی سازوکار سیستم بانکی در کشور و آشنا نبودن فعالان اقتصادی با فرآیند تامین مالی از کانال بازار سرمایه، بانکها نقش عمده و قابل اعتنایی در تامین مالی برعهده دارند و بازار سرمایه بخش کم و غیرقابل اتکایی از تامین مالی را در کلیت اقتصاد کشور بر دوش میکشد. این در حالی است که بر اساس نوع فراهمسازی تامین مالی که در سیستم بانک و بازار سرمایه تعریف شده است علاوه بر اینکه تامین مالی از سوی بازار سرمایه با هزینههای کمتری همراه است، ارزشآفرین بودن منابع مالی در این بازار آن هم در شرایط فعلی که ارزش بازار سرمایه به بیش از 425 هزار میلیارد ریال رسیده است به خوبی میتواند قدرت تامین مالی از سوی بورس را نشان دهد. البته این واقعیت هم وجود دارد که بازار سرمایه در مقابل کل سیستم بانکی به دلیل قدمت و گستردگی و حمایتهای دولتی و غیردولتی ارزش و اعتبار متفاوتی دارد اما باید به این مساله بسیار مهم و اساسی نیز اشاره کنیم که شفافیت، سهولت و تنوع صنایع در بازار سرمایه که توانسته است بنگاههای بزرگ اقتصادی در کشور را در اختیار داشته باشد به روشنی میتواند انگیزههای بیشتری را برای تامین مالی به تصمیمگیرندگان بزرگ اقتصادی که به دنبال حلوفصل مشکل جذب نقدینگی هستند تحمیل کند. به هر حال هر بازاری در هر اقتصادی با نوسان و نقاط مثبت و منفی همراه است و در این میان سیستم بانکی با نرخهای بهره بالا و در سویی دیگر بازار سرمایه با تنوع ابزارهای مالی و صنعتهای جذاب برای تامین مالی هر یک میتواند بخشی از تامین مالی بنگاههای اقتصادی کشور را برعهده بگیرند. ذکر این نکته نیز ضروری است که با ادامه فضای مثبت فعلی در بازار سرمایه مسوولان و تصمیمگیرندگان این نهاد سرمایهپذیر نیز باید با تعامل بیشتر با سطوح بالای ارکان اقتصادی و شفاف کردن سهولت تامین مالی در بازار سرمایه ذهنها را نسبت به این بازار برای انجام دادن تامین مالی روشنتر کنند تا در آیندهای نزدیک بازار سرمایه سهم بزرگی از تامین مالی را برعهده بگیرند.