گزارش های یک خبرنگار

حقیقت را نباید در ذهن نگاه داشت

گزارش های یک خبرنگار

حقیقت را نباید در ذهن نگاه داشت

لبخند بزن


 همه ما وقتی برای اولین بار چشمهامون رو صبح‌ها باز می‌کنیم و می‌فهمیم که یه روز دیگه شروع شده، کارهای تکراری روز قبل رو انجام می‌دیم بدون شاید ذره‌ای تغییر که با کمی چشم پوشی باید بگم به یک عادت تبدیل شده. بعد هر کدوم به سراغ دنیای خودمون میریم. یکی میره سرکار، اون یکی دانشگاه و حتی خیلی‌ها شرایط تازه‌تری مثلا باشگاه ورزشی رفتن را تجربه می‌کنند اما سوال من دقیقا این هست که چند نفر از ما وقتی صبح که از خواب بیدار می‌شیم تو آینه به صورت و موهای ژولیده خودمون نگاه می‌کنیم «البته من از قسمت مو معافم» لبخند می‌زنیم و اولین انرژی مثبت روز رو به خودمون هدیه میدیم. من خودم جزو اکثریت هستم و کم پیش اومده این کار رو انجام بدم اما هر بار لبخند زدم تو آینه ناخودآگاه یه حس خوب وارد بدنم شده و اون روز بهترین اتفاق‌ها برام افتاده، فقط نمی‌دونم چرا فرداش یادم می‌ره که بازم بخندم. میدونم چون این قدر گیج و منگ می‌شیم، استرس رسیدن به سرکار یا دانشگاه یا هر جایه دیگه داریم که یادمون می‌ره به خودمون لبخند هم بزنیم. از این بدتر وقتی هست که با یک قیافه جدی و شاید طلبکارانه به مردم تو مسیر بیرون از خونه نگاه می‌کنیم. کاش بتونیم به همدیگه بخندیم و انرژی مثبت بدیم اما تعجب نکنیم. کاش اگه امروز یکی بهمون خندید ما هم بهش لبخند هدیه بدیم. آدم افسوس می‌خوره چهره مردمان آن سوی آب‌ها رو می‌بینه که چقدر انرژی تو صورتشون هست بعد با مردمان خودش که مقایسه می‌کنه دچار یاس فلسفی می‌شه.

 

منبع :

روزنامه جهان صنعت + لینک دوم

گزارش در یک نگاه لینک دوم