گزارش های یک خبرنگار

حقیقت را نباید در ذهن نگاه داشت

گزارش های یک خبرنگار

حقیقت را نباید در ذهن نگاه داشت

تعصب یا تعقل؟


من همیشه سر قول خودم هستم و خوب یادم هست که قبلا گفته بودم که چون خیلی با قطار مسافرت می‌کنم از داستان‌ها و اتفاق‌هایی که برای من به وجود می‌آید برای شما بنویسم. راستش سو‍ژه امروز خیلی مثبت نیست. همه نشسته بودیم تو کوپه و بین ما یک دانشجویی بود که می‌خوام از اون برای شما بنویسم. این بنده خدا دانشجوی ترم اول دانشگاه امام صادق بود؛ دانشگاهی که تا پیش از این هر موقع اسمش به گوش من می‌خورد به نیکی از اون یاد می‌کردم. البته حالا هم قرار نیست به بدی از اون بنویسم اما این دانشجو اینقدر افراطی و یکطرفه از این دانشگاه تعریف می‌کرد که حتی به تعداد و نوع درخت‌های موجود در حیاط کشیده شده بود و جوری از دانشگاه صحبت می‌کرد که تو گویی در دنیا همانند آن وجود ندارد. در کنار اون هم خیلی خشک و متعصب از افراد مشهوری که سابقه تحصیل در این دانشگاه را داشته‌اند دفاع می‌کرد که اگر شناخت من از آنها کامل نبود شاید مثل مخاطب این صحبت‌ها مبهوت حرف‌هایش می‌شدم. حال تصور کنید یکی از افراد مشهوری که این دانشجو از آن دفاع می‌کرد فردی است که هر بار مذاکره می‌کرد تنها به تعیین زمان بعدی مذاکرات بسنده می‌نمود و تقریبا سال‌ها فشار بین‌المللی را بر کشورمان تحمیل کرد که تنها هزینه برای کشور به همراه داشت. اوضاع داشت آنقدر تاسف‌آور می‌شد که من دلم می‌خواست خودمو از پنجره قطار به بیرون پرتاب کنم. خیلی دوست داشتم جواب حرف‌هاشو بدم اما خیلی وقت هست که یاد گرفتم حرف زدن با این‌گونه آدم‌ها وقت تلف کردن است. اما راه‌حل بهتر رو انتخاب کردم و هندزفری MP3 Player خودمو گذاشتم توی گوشم و با صدای بلند آهنگ‌های دوست داشتنی خودمو گوش کردم و به این فکر می‌کردم که چرا یک آدم باید این قدر دنیاش کوچیک باشه و اینکه این آدم در آینده می‌خواد تو این مملکت به مردم خودش خدمت کنه اونم با این نوع نگاه یکطرفه و خشک که از همین حالا معلوم هست که چه هزینه‌هایی برای جامعه به بار خواهد آورد. کاش همه ما یاد بگیریم محیط، امکانات، ابزارهای جامعه و... همه وسیله هستند.


منبع :

روزنامه جهان صنعت + لینک دوم

گزارش در یک نگاه لینک دوم