ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
«کارمند» این واژه دستمایه نوشته امروز من است. کاش یک ستون کامل به من فضا میدادند چون هر چقدر درباره این قشر حرف بزنیم کم است. اصل ماجرا هم به نوع رفتار و نوع تکریم ارباب رجوع کارمندان بخش دولتی برمیگرده. همه ما بارها به بانکهای دولتی رفتیم، شهرداری، بیمارستان، دارایی، تامین اجتماعی و خیلی سازمانها و نهادهای دولتی اما چند نفر از ما تا به حال خاطره خوبی از این ادارات و برخورد بسیار تاسفبرانگیز کارمندانی که فکر میکنند مردم رعیت آنها هستند در حالی که در اصل ماجرا مردم در یک جامعه اخلاقمدار و متعادل همه به صورت یکسان هستند به یاد داریم. در حقیقت کارمندان به این خاطر در پایان ماه حقوق میگیرند که کار اربابرجوع خودشون رو انجام میدهند که در بسیاری مواقع جوری القا میشه که انگار اگر کار فردی در اداره دولتی انجام شده، اون لطف کارمند بوده و نه انجام وظیفهاش!! اما کاش داستان فقط به همینجا برمیگشت. در خیلی مواقع شما اگر جرات دارید از کارمند مورد نظر یک سوال بپرسید با چنان خشم و غضبی به شما نگاه میکند که انگار گناه کبیره مرتکب شدهاید و آن کارمند مامور رسیدگی به گناهان شما است و اگر کارتان را عقب نیندازد یا بیاحترامی نکند میتوانید به خوششانس بودن خودتان ایمان بیاورید. برای من که تقریبا با حقوق شهروندی خودم آشنا هستم بارها این مسایل پیش اومده و تا جایی که تونستم جایگاهها را برای اینگونه کارمندان مشخص کردهام اما همیشه یا اتفاقی نیفتاده یا اون کار با سنگتراشی و عقب انداختن به سرانجام نرسیده و در نهایت به سکوت و خشم فرو رفته تبدیل شده است. در آخر ذکر این نکته که در بین بخش بزرگی از اینگونه کارمندان، افراد مسوولپذیر که راه انداختن کار مردم را همیشه اصل کار خود قرار دادهاند هم وجود دارد ضرروی است.
منبع :