ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
من ذاتا آدمی هستم که خیلی به جزییات یک کار اهمیت میدم و به همین خاطر در هر کاری که انجام میدم بهترین مسیر و شکل رسیدن به هدف خودم را انتخاب میکنم که غالبا از بین چندین راهحل موجود انتخاب میشود. به همین خاطر همیشه این نظم و رعایت نکاتی که برای خیلیها مهم نیست باعث شده تو هر کار مشابه با یک فرد دیگر پیشروتر باشم و در عین حال برای پیشرفت بیشتر انگیزه بیشتری پیدا کنم. اما همیشه کارهای من صددرصد بدون اشکال نبوده و در آینده هم نخواهد بود چون ما آدمها با اشتباه کردن است که یاد میگیرم و باتجربه میشویم. اما نوع برخورد با یک اشتباه خیلی مهم است. خودم در مواجهه با کسی که اشتباه کرده با بهترین برخورد و تعامل دوستانه موضوع را پیگیری میکنم. چند روز پیش در یکی از کارها که البته مربوط به روزنامه بود یک اشتباه سهوی ساده مرتکب شدم که به خاطر مشغله فراوان روزانه و از طرفی تمرکز همیشگی من به روی چند کار همزمان که دیگه برای من به یک عادت تبدیل شده به وجود آمد. حالا به این کار ندارم که برای من شاید هر 1000 روز یک بار یک همچنین موردی پیش بیاید که به پشتوانه همان اصولی است که در ابتدا گفتم «دقت در جزییات و انتخاب بهترین راه» یک فیلتر بازدارنده همیشه وجود دارد. اما برخورد کسی که قصد داشت این اشتباه رو به من گوشزد کند خیلی تعجب برانگیز بود به طوری که یاد ضربالمثل معروف «یک سوزن به خودت بزن، یک جوالدوز به دیگران» افتادم. من هیچ گاه سعی نمیکنم از حریم احترام و اصول خودم خارج بشم اما به نظرم، ما آدمها بهتره در هر کاری اول ببینیم کارهای خودمون چقدر صواب هست و برای دیگران ناصواب، بعد سعی کنیم تا بدون توجه به بهترین راه حل با جنجال، یک اشتباه ساده رو در بوق و کرنا کنیم. من این قدر شجاعت دارم و داشتم که به اشتباه خودم اعتراف کنم اما آیا همه این جرات را دارند؟
منبع :